در ادامه مطلب منتشر شده در نیو یورکر می خوانیم:

ژنرال آلن طی نامه ای که در واشنگتن پست به آن اشاره شده، گفته است که هیچ گونه رابطه نامشروعی نداشته و واژگانی چون "عزیزم" به سبب آنکه او اهل ویرجینیاست و خوش زبان، در ایمیل های او به خانم کلی (زن متأهلی که در مظان اتهام رابطه نامشروع با ژنرال آلن است) دیده می شود! ایمیل هایی که اکنون اف.بی.آی/FBI آن ها را بررسی می کند.

قرار بوده به جان آلن سمتی تازه به عنوان فرمانده نیروهای ناتو داده شود، اما با فاش شدن احتمال ارتباط نامشروع وی، احراز این سمت دست کم فعلا به تعویق افتاده است تا روشن شود که وی چنین رابطه ای داشته یا نه؟

سبب استعفای رئیس سازمان سیا/CIA فقط برملا شدن رابطه عاشقانه او با نویسنده زندگینامه اش نبوده،‌ بلکه ظن آن می رود که اطلاعاتی از سوی وی به معشوقه اش داده شده باشد و از این روی است که این پرونده جنبه امنیت ملی یافته است.

ارتباط پتراوس با "پائولا برادول" (زنی که زندگینامه این فرمانده ارشد ارتش امریکا را به کتاب درآورد) هنگامی برملا شد که زنی دیگر به نام "جیل کلی" به اف.بی.آی شکایت کرد و گفت که خانم برادول به وی ایمیل های تهدیدآمیزی فرستاده که طی آن ها از او خواسته تا از پتراوس دوری کند.

این ایمیل ها که اکنون مضمونشان فاش شده، حسادت آمیزند و برخی آن ها را نشانی از رقابت این دو زن برای جلب توجه و وفاداری آقای پتراوس تلقی کرده اند. البته مزدوج بودن و فرزند داشتن تمامی طرف های درگیر ماجرا (پتراوس،‌ آلن، کلی و برادول) اصلی ترین جنبه منفی این حکایت را می سازد.

خانم برادول در تمامی این مدت ساکت بوده و هیچ کس در خانه او در شارلوت در ایالت کارولینای شمالی دیده نشده است. شب گذشته مأموران اف.بی.آی که همسایگان می گویند ظاهرا کلید داشته اند، وارد خانه او شده اند و با تعدادی جعبه که حاوی وسایلی بوده از خانه بیرون آمده اند و از بیرون خانه هم عکس گرفته اند.

ژنرال پتراوس گفته است که هیچ گونه اطلاعات محرمانه ای در اختیار معشوقه اش نگذارده، اما بیم اف.بی.آی از آن است که طی مدتی که خانم برادول در افغانستان همراه آقای پتراوس بوده و زمان زیادی را با وی می گذرانده، از اطلاعات محرمانه مربوط به جنگ و عملیات و ارتش آگاهی یافته باشد یا به آن ها به نحوی دسترسی پیدا کرده باشد.

از سوی دیگر، اضافه شدن جان آلن به ماجرا نیز این نگرانی را برانگیخته که اطلاعات نظامی از سوی وی به خانم کلی که به نظر می رسد با او در ارتباط نزدیک بوده، منتقل شده باشد.

اگر ثابت شود که ارتباط میان برادول و پتراوس به زمانی برمی گردد که زندگینامه او نوشته می شده، این رابطه مغایر موازین ارتش نیز بوده، چراکه خانم برادول عضو ذخیره ارتش است. (او سابقه ۱۵سال خدمت در ارتش امریکا دارد)

اما یکی از معاونان پیشین آقای پتراوس می گوید که رابطه میان او و خانم برادول از زمانی آغاز شده که پتراوس به ریاست سیا برگزیده شده است، نه در زمان خدمت وی در ارتش.

کنگره امریکا از ژنرال پتراوس خواسته بود که درخصوص حادثه بنغازی (انفجار در سفارت امریکا در لیبی و کشته شدن ۴ امریکایی) توضیح دهد، چراکه این حادثه زمانی روی داده که پتراوس رئیس سیا بوده است.

با وضعیت کنونی روشن نیست که این کار انجام خواهد شد یا نه؟

"لئون پانتا" وزیر دفاع امریکا، امروز در پاسخ به پرسش خبرنگاری در این خصوص که او تا چه مدت دیگر سمت وزارت دفاع را بر عهده خواهد داشت، گفت (نقل به مضمون)‌ معلوم نیست؛ در واشنگتن نمی شود فردا را پیش بینی کرد!

در مورد ایران کنترا که به "رسوایی تهران" یا "ماجرای مک فارلین" نیز مشهور است، در ویکی پدیا می خوانیم:

"رابرت مک‌فارلین" مشاور امنیت ملی ریگان، سال 1986 میلادی (1365 شمسی) در یک مأموریت مخفیانه به همراه یک کیک و یک انجیل امضا شده توسط ریگان به تهران سفر کرد تا با وعده فروش سلاح به ایرانیان، از کمک آنان برای آزادی گروگان‌های امریکایی در لبنان استفاده کند.

این ماجرا افشا شد و او در تهران موفق نشد با مقاماتی در رتبه خود دیدار کند. هاشمی رفسنجانی که آن زمان رئیس مجلس شورای اسلامی بود با توصیه [آیت الله] خمینی در مراسم سالگرد ۱۳ آبان در سفارت سابق امریکا به تشریح سفر مک فارلین و همراهانش به ایران پرداخت.

شکست تحقیرآمیز مأموریت مک فارلین، با وجود گذشت سال های طولانی همچنان مایه سرشکستگی جمهوری خواهان است.