پیشینه مراسم حسینیه کربلایی‌های تهران به تکیه دولت در دوران قاجار باز می‌گردد.

به گزارش خبرنگار ويژه‌نامه محّرم باشگاه خبرنگاران، تکاياي قديم تهران به نام بانی یا محله‌ای که در آن واقع شده بود، شهرت داشت و وسعت آنها به اندازه‌اي بود که می‌توانست حدود سه یا چهار هزار نفر را به راحتی در خود جای دهد. با این وجود در اکثر مواقع ازدحام جمعیت به حدی می‌رسید که عده زیادی ار مردم امکان ورود به آن را نمی‌یافتند و ناچار در اطراف تکیه گرد می‌آمدند.

طبق اسناد و مدارک موجود، در سال 1285 هجری قمری حدود سی تکیه در تهران دایر بوده که بعدها پانزده تکیه دیگر هم به آن افزوده شد و مجموع تکیه های دایر در تهران به چهل و پنج باب رسید اما بر اثر استقبال عمومی از اینگونه اماکن، و به ویژه برپایی مراسم تعزیه در آنها، در دوره ناصرالدین شاه قاجار سازمان‌های مفصلی برای شبیه گردانی و تعزیه خوانی پدید آمد و تکیه ها موقعیت اجتماعی خاصی یافتند و از جمله امیر کبیر گروه‌هایی را مامور به نظم کشیدن اشعار تازه و تنظیم داستان‌هایی جدید برای تعزیه خوانان کرد.

تعدادی از تکیه‌های تهران که متاسفانه در حال حاضر اکثر آنها تخریب یا منهدم شده و تعدادی هم که هنوز باقی است مورد استفاده صحیح قرار نمی گیرد که برخي از آنها عبارت است از تکیه‌های: سپهسالار، ولیخان، حاج میرزاآقاسی، نوروزخان، اسماعیل بزاز، قورخانه، درخونگاه، دباغ خانه، عودلاجان، زنبورک خانه، تخت بربری ها، سیدنصرالدین، چهل تن و ...

يکي از معتبرترین و بزرگترین تکیه‌هاي تهران که اکثر عزاداری‌های دولتی در آن بر پا می‌شد تکیه حاج میرزا آقاسی یا تکیه عباس آباد بود که گنجایش و ظرفیتی بیش از سایر حسینه‌ها داشت و به همین جهت عده بیشتری از مردم ترجیح می‌دادند روزهای عزاداری در آنجا حضور به هم رسانند.

مردم تهران برای شرکت در عزاداری‌هایی که در این تکیه انجام می شد چنان مشتاق بودند که اکثرا بعد از اقامه نماز صبح، یعنی چند ساعت مانده به شروع روضه خوانی و عزاداری برای گرفتن جا به سوی تکیه حرکت می‌کردند.

 


نمايي از بناي بيروني تکيه دولت

اما پیشینه مراسم حسینیه کربلایی‌های تهران به تکیه دولت در دوران قاجار باز می‌گردد.

معیرالممالک بعد از آنکه ماموریت یافت تا به ایجاد تکیه‌ای بزرگ و با گنجایش حداقل بیست هزار نفر بپردازند ، ناگزیر قسمتی از زندان دولتی و سیاهچال و همچنین عمارت مسکونی میرزاتقی خان امیرکبیر و بعضی انبارهای قدیمی و کهنه ارگ را که در ضلع جنوبی کاخ گلستان قرار داشت به این مهم اختصاص داد و ضمنا الزام داشت این تکیه را در محلی مجاور ارگ سلطنتی احداث نمایند که آمد و رفت شاه و اهل حرم به آن، مشکلی به وجود نیاورد.

متاسفانه به علت تخریب قسمتی از این بنا در دوره مظفرالدین شاه و تخریب بقیه قسمت‌های آن در سالیان بعد، هیچ‌ يك از کسانی که به تحقیق پیرامون تهران پرداخته اند شخصا امکان دیدن آن را نداشته‌اند و به همین جهت اکثر استنادها به نوشته‌های روزنامه دولتی ایران و اظهار نظر اعتمادالسطنه یا بر مبنای تابلوی تکیه دولت کمال الملک است و هرگاه محققان به بیان نظر شخصی خویش پرداخته‌اند، بیشتر کلی گویی کرده و در مجموع اطلاعات چندان زیاد و قابل اعتنایی در اختیار خوانندگان علاقمند به آشنایی با این مبنای معروف قرار نداده‌اند.

طراحان ساختمان، با استفاده از طرح سایر تکیه‌های موجود اساس حسینیه را بر دایره نهاده و فضای وسیعی را با غرفه‌ها و حجره‌های چند طبقه و پلکان‌ها و یک سکوی بزرگ جهت استقرار تعزیه خوانان ایجاد کردند که بنا به نوشته روزنامه ایران از بناهای بسیار عالی دولتی بود.




عمارت بادگير و تکيه دولت


بیست و دوسالی بود که اهالی خیابان بوذر جمهوری(15 خرداد امروزی) طهران، محرم را در غیاب تکیه دولت غریبانه برگزار می‌کردند محله ای که ده‌ها مراسم محرمش صاحب دانشمندترین خطیبان، سخندان ترین شاعران، خوش آواترین نوحه سرایان، بزرگترین دسته‌های سینه زن  زنجیرزن و با شکوه ترین و مفصل ترین مجالس تعزیه ایران بود، دو دهه محرم را بدون تکیه دولت برگزار می‌کرد.
 
تکیه دولت چنان بود که بنجامین- وزیرمختار ایالات متحده آمریکا- در خاطراتش آن را به آمفی تئاتر ورونای ایتالیا مقایسه کرده بود. تکیه‌ای سه طبقه و گرد با آجرهای سفید و کاشی‌های هفت رنگ که در هر طبقه، حجره‌های متعدد سه دری برای نشستن تماشاچیان اعیان و اشراف داشت که حجره‌ها را به خرج خود می‌آراستند و نیز صحن بزرگی در میان، برای ایستادن عوام و سکویی برای اجرای نمایش با ظرفیت 30 شبیه خوان در میانه صحن. صحن سرباز را با داربست گنبدی شکل با پوش یزدی می‌پوشاندند و نور صحنه هم از روزنه‌های پوش و چلچراغ‌های داخل تکیه تأمین می‌شد.

این فضا که مجموعا بیش از 20 هزار عزادار را در خود جا می‌داد، نزدیک 300هزارت ومان وقت خرج برداشته بود و استادترین استادکاران معماری، کاشی کاری، گچ کاری، نجاری، نقاشی و حجاری ایران دوران قاجار در ساختن و آراستنش سنگ تمام گذاشته بودند.


 

بخشي از بناي تکيه دولت و طبقات آن

تکیه دولت سه راه ورودی داشت که راه ورود مقابل بازار مخصوص مردها و در مقابل شمس العماره مخصوص زنان بود و در مخصوصی نیز به اندرون باز می‌شد که خاص ورود و خروج شاه، زنان حرم و دیگر درباریان و مقامات مملکتی بود. ورود به این تکیه هیچ شرط خاصی نداشت تمام مردم شهر می‌توانستند در آن حضور بهم رسانند.
 
هر روز و شب دهه محرم، باشکوه ترین مجالس و مراسم ایران در تکیه دولت برگزار می‌شد.

با این همه تکیه دولت شاهد وقایع مهم تاریخی دیگری نیز بود. افزون بر بعضی جلسات اداری دوران قاجار، مراسم عزاداری و ختم ناصرالدین شاه و مجلس موسسان برای تغییر سلطنت و انتخاب رضاخان در آنجا برگزار شده بود اما سلطنتی که در تکیه دولت به دولت رسید، زود نمکدان شکست.

 بنایی که دوستعلی خان معیرالممالک به دستور ناصرالدین شاه در 1283قمری نهالش را کاشت و در 1290 به ثمر نشست، به یمن برگزاری مجلس موسسان پس از کودتای سوم اسفند 1299رضاخان و تعطیلی تعزیه خوانی، متروکه شد و در 1325 شمسی برای ساخت بانک ملی( شعبه بازار) ریشه‌اش برای همیشه کنده شد. آن همه شکوه را یک شبه ویران کردند  تاشاید رونق مجالس و مراسم محرم و نیز مهمترین نماد مذهبی طهران عصر قاجار برای همییشه از میان برود. کار تخریب طهران قاجار را همان کسی آغاز کرده بود که نامش را به خیابان نهاده بودند، شهردار وقت تهران زمان رضاخان؛ کریم آقا بوذرجمهری.




 تصويري از شبيه خوان‌هاي تکيه دولت

بارها مطبوعات وقت، نخست به تعطیلی و سال‌ها بعد به تخریب تکیه دولت تاختند. اما هر روزنامه‌ای که به آن می‌پرداخت یا درش بسته می‌شد یا مطالبش سانسور. میرزاابراهیمی خان ناهید با انتخاب تیتر خدا هیچ عزیزی را ذلیل نکند. و چاپ کاریکاتوری در دو قاب ( که در قاب اول، مجلس تعزیه باشکوه تکهی دوم با حضور شاه قجر، اعیان و اشراف، رجال، وزرا، و جمعیتی کثیر و در قاب دوم، تعزیه خوانان ژنده پوش در ویرانه ای با تماشاچیان پیرو تنگدست و قلیل دوره رضاخان را نشان می داد)، گزک به دست آژان‌های نظمیه رضاخانی داد تا در روزنامه ناهید را برای همیشه تخته کنند.

 چه جرمی بالاتر از چاپ این مطلب در ایران پیش از شهریور بیست. پس از آن هم جلال آل احمد در مقاله مشهور غرب زدگی به ویران شدن تکیه دولت تاخت و نخستین بار به تخریب بافت تاریخی طهران اعتراض کرد: «و به خاطر اوست که طاق بازارها را خراب می‌کنند به خاطر اوست که تکیه دولت ویران می‌شود». مقاله غرب زدگی که در کیهان ماه خرداد 1341 چاپ شده بود، از دل مجله درآمد بدین ترتیب اینشماره مجله صفحه 17 تا 44 ندارد و عنوانش روی جلد و فهرست با قلم، سیاه شود.
 
دو دهه از تخریب تکیه دولت گذشته بود سال‌ها پیش از آن باور کردنی نبود که روزی مراسم محرم محله دولت تهران چنین از رونق بیفتد دیگر تحمل این غربت برای تهرانیان ممکن نبود این بود که می‌بایست تکیه‌ای دیگر با همان شکوه و همان مراسم در همان محله، جایگزین تکیه دولت می‌شد. اما بیم آن می‌رفت تا تکیه جدید به سرنوشت تکیه دولت دچار شود. پس باید تدبیری اندیشیده می‌شد تا از این اتفاق برای همیشه جلوگیری شود. در 1347هیأتی تأسیس شد به نام کربلایی‌های مقیم تهران و سالی پس از آن (یعنی سال 1348) این بار در این سوی چهار راه گلوبندک حسینیه‌ای ساخته شد به نام حسینیه کربلایی‌های تهران باشد تا جای خالی تکیه دولت را که آن سوی چهار راه جای داشت پرکند، اما برای پیشگیری از تخریب احتمالی بنای تازه چه تمهیدات پنهانی اندیشیده شده بود؟
 
معمای معماری
 
معماری داخل تکیه دولت، معماری سنتی قدیم تکیه‌ها و حسینیه‌های تهران است برای درک آن ساختار باید بعضی از آنها بناها را ببینید: حسینیه جماران، حسینیه حصار بوعلی در نیاوران، تکیه بزرگ تجریش و وتکیه آقاسید هاشم که هنوز برپا هستند، نباهایی معمولا در دو طبقه که عزاداران افزون بر طبقه پایین، از بالا هم بتوانند مراسم عزاداری و تعزیه را درست ببینند و در آن مشارکت کنند.

حسینیه کربلایی‌ها بنایی است با سه طبقه؛ طبقه میانی برای اجرای مراسم، طبقه بالایی برای تماشای مراسم و طبقه زیرین برای سفره خانه، آشپزخانه و اتاق ابزار و تجهیزات تعزیه، اما حسینیه کربلایی‌ها افزون بر حفظ این ساختار معماری در درون، بیرونی متفاوت دارد و برخلاف همه حسینیه‌ها و تکیه‌های تهران قدیم، در ورودی بنا، دو گلدسته ساخته اند ساخت این دو مناره مهمترین تمهیدی بود که برای پیشگیری از تخریب آن اندیشیده بودند. با وجود این دومناره، حسینیه صاحب معماری مسجدی شده بود و هیچ مقامی در دوره پهلوی جرأت نمی کرد که فرمان تخریب یک مسجد را صادر کند. این نکاتی است که نخستین بار در این مقاله طرح می شود و تاکنون دیده و شنیده نشده، چرا که اگر در آن زمان بر زبان می آمد و خبرش به گوش مقامات وقت می‌رسید، معلوم نبود که چه برسر بانیان حسینیه می‌آمد.

 


حسینیه کربلایی‌ها افزون بر حفظ معماری سنتی در درون، بیرونی متفاوت دارد و برخلاف همه حسینیه‌ها و تکیه‌های تهران قدیم، در ورودی آن، دو گلدسته ساخته‌اند.
 
معماری حسینیه کربلایی‌ها شاید از معماری تکیه دولت دور باشد اما مراسم آن چیزی از تکیه دولت کم ندارد. بیشتر هیأت‌ها به علت محدودیت منابع مالی به برگزاری باشکوه یکی از مراسم دهه محرم مشهورند. یکی تاسوعا را باشکوع تر برگزار می‌کند و دیگری عاشورا یا شام غریبان را. یکی مداح بهتری دارد، دیگری مدیریت مناسب تری و پذیرش تعداد عزاداران بیشتری.... اما حسینیه کربلایی‌ها از نظر سرآمد هیئت‌های تهران قدیم است همه دهه محرم از صبح تا شام با شکوه ترین مراسم، سخنرانی‌ها، عزاداری‌ها و پذیرایی‌ها در سه نوبت درآن برگزار می‌شود.
 
روز عاشورا
 
از بامداد، جمعی از خادمین حسینیه از حوه تهران اسب‌ها را با پای پیاده برای برگزاری مراسم ظهر عاشورا به سوی چهار راه گلوبندک هدایت می‌کنند تا جمع معمولان چند ساعتی ماندهی به نیمروز از خیابان سعدی پایین می‌روند تا از راه خیابان ناصرخسرو به 15 خرداد و گلوبندک برسند و به موقع برای مراسم آماده شوند چرا که اسب‌ها باید برای مراسم زین و تزئین شوند و سوارها و پیاده‌ها لباس‌های مخصوص نقش خود را بپوشند و آرایش‌های ویژه آن را فراموش نکنند.
 
در زیرزمین حسینیه اتاق مخصوصی است که در آن انواع لباس‌ها، از ردا، قبا و عبا تادستار، شال و کلاه و خود و نیز نیزه، شمشیر و خنجر و سپر، زین و برگ و برگستوان و یراق تا چکمه، خیمه، مشعل هیممه و .... آماده است. این نمونه قدیمی ترین اتاق‌های تجهیزات (آکسسوار) هنر شبیه خوانی و تعزیه ایرانی است ک هنوز زنده و پابرجاست و هر ساله پشتیبان مراسم محرم حسینیه است و یادگار زمانی است که هنوز تئاتر به شیوه غربی در ایران رایج نشده بود.



 

اگر می خواهید مراسم ظهر عاشورا را درست تماشا کنید باید دست کم دو سه ساعتی پیش از ظهر در چهار راه گلوبندک باشید و جا بگیرید وگرنه ازپس جمعیت چند هزار نفری چیز زیادی از مراسم را نخواهید دید. چهارسوی چهار راه گلوبندک، حتی روی بالکن‌ها و بام بناها تا چشم کار می‌کند مردم ایستاده‌اند.
 
برپا کردن خیمه میانه میدان چند ساعتی زمانی می برد مردان پیر و جوان سیاهپوشی که برپشت جام‌های سیاهشان با نخ زرین گلابتون نوشته: خادم الحسین خمیه را برپا می‌کنند و درطول مراسم هم مدیریت میدان را در دست دارند، مبادا کم و کسری باشد. مبادا طنابی از خیمه به پای یکی از اسب‌ها بپیچد، مبادا حرارت آتش، گزندی به عزاداران رساند.




شبيه خوان‌ها در تکيه دولت(معين البکا) با در دست داشتن نسخه شبيه خواني

 
کار برپا کردن خميه و سرا پرده امام (ع) که تمام مي‌شود، کم کم سر و کله کاروانيان سرخپوشي که از سوي شرق خيابان 15 خرداد با گذر از سبزه ميدان به سوي گلوبندک مي‌آيند، پيدا مي‌شود. نياز نيست مراسم را قبلا ديده باشيد تا بدانيد که اين تازه واردان کيستند. هر سپاهي در فش سرخ رنگي دارد که نامش بر آن نوشته شده. ورود سپاهيان به ترتيب تاريخ ورود آنها به دشت کربلاست. نسخت لشکر «عبدالله ابن زياد» با سربازان و خدم و حشم بسيار مي‌آيد و در ميدان گرد خيمه بزرگ امام (ع) که در مراسم شبيه، نماينده همه خميه‌هاي دشت کربلاست مي‌گردد. سپاهيان ابن زياد که چند دوري در ميدان گرديدند، از دور دوباره صداي طبل و نوک نيزه‌ها و درفش‌هاي سپاهي ديگر پيدا مي‌شود. اين بار «لشکر عمر ابن سعد» وارد ميدان مي‌شود و همراه «لشکر عبيدالله ابن زياد» گرد خيمه مي‌گردد. هر کدام از لشکريان جامه‌اي سرخ بر تن دارند و بلند پايگان لشکر و امرا معمولا زرد پوشيده‌اند.


 افزون بر درفش دو سپاه که روي آنها نوشته « لشکر عبيدالله ابن زياد» و «لشکر عمر ابن سعد»، درفش‌هاي ديگري نيز چهره‌هاي سرشناس سپاه دشمن رامعرفي مي‌کنند؛ درفش‌هايي با نوشته‌هاي »دخول سنان ابن انس الي وادي الکربلا»، «دخول قيس ابن اشعث الي وادي الکربلا»، «دخول عمر ابن سعد الي وادي الکربلا»، «دخول حرمله ابن کامل الازدي الي وادي الکربلا» و ... مي‌آيند و شمشير مي‌چرخانند، هياهو و هلهله مي‌کنند، افسار اسب‌ها را به چپ و راست مي‌پيچانند، از کجاوه‌ها اين سو آن سو را مي‌نگرند، خنجر مي‌کشند، دندان نشان مي‌دهند، بر پشت سپاهيان سبز پوش امام (ع) در ميدان تازيانه مي‌زنند، روي خيمه نفت مي‌ريزند اما هيچ نمي‌گويند. اين تعزيه گرچه هياهو و هلهله بسيار دارد، اما سخني بر زبان بازيگران تعزيه نمي‌رود. اين تعزيه سکوت است. اين شبيه بي‌کلام است. شايد به احترام اذاني که در پيش است دم نمي‌زنند. خاموشند تا بانگ اذان بر آيد. « الله اکبر» ... از ماذنه حسينيه بلند مي‌شود. برخلاف بسياري از مراسم تعزيه که رسم است به محض گفتن اذان خيمه به آتش کشيده مي‌‌شود، مراسم حسينيه کربلايي‌ها از نظر تاريخي بسيار دقيق‌تر است.

 ظهر عاشورا مام (ع) به نماز مي‌ايستد و پس از اذان و نماز، دشمنان به سوي خيمه‌ها مي‌تازند، چند دقيقه‌اي از اذان که مي‌گذرد،‌ سرخپوشان مشعل به دست به سوي خيمه مي‌روند و کوهي از آتش سرخ ناگهان ميانه ميدان بلند مي‌شود و گر مي‌گيرد و خيمه را مي‌بلعد. مردم از حرارت آتش عقب مي‌کشند و فرياد بر مي‌آورند: «وا حسين»، اشک امن نمي‌دهد. بر سر مي‌زنند و «وا حسين» گويان گرد خيمه مي‌گردند، خيمه در چند لحظه دود مي‌شود و جز غباري تيره و تيرکي تنها در ميانه ميدان چيزي به جا نمي‌ماند. نوبت که به پايين کشيدن تير خيمه مي‌رسد، يکدفعه به خود مي‌آيي و ديگر نشاني از زرد پوشان و سرخ پوشان نمي‌بيني، گويي دود شده‌اند و رفته‌اند. تنها جمعيت سياه پوش است که تکه‌هاي خيمه را به تبرک مي‌برند و تير خيمه را که به زير کشيده شده روي دست گرفته و مي‌گردند و وا حسين مي‌گويند و با گذر از زير پوش يزدي با شکوهي که گوش تا گوش خيابان 15 خرداد مقابل حسينيه را پوشانده درون حسينيه مي‌روند؛ تا گرد ضريح شش گوشه‌‌اي که شبيه اصل ساخته شده و با آن قابل « ثارالله» سرخش در ميانه حسينيه جاي دارد، مراسم نوحه و تعزيه و سينه‌زني ادامه يابد. خود مراسم « پوش کشي» و برافراشتن پوش حسينيه يکي از ديدني‌ترين رسم‌هاي قديمي تهران است.

 امروزه فقط مراسم پوش کشي اربعين مسجد جامع يزد در ايران شناخته شده است، در صورتي که هر ساله در آغاز دهه محرم اين مراسم در حسينيه کربلايي‌ها تهران با شکوه بسيار برگزار مي‌شود و جا دارد که در معرفي آن بيشتر کوشش شود. نقش‌هاي شگفتي روي پوش برافراشته در مقابل حسينيه نقش بسته است. افزون بر نام و تاريخ تاسيس حسينيه که در کتيبه‌اي دو زبانه (فارسي- عربي) بر پوش به شکل قلمکار نقش بسته، کشتي زيبايي که بر آن نام هفتاد و دو تن از ياران شهيد امام (ع) نوشته شده و ملهم از حديث شريف « ان الحسين مصباح الهدي و السينه النجاه» است شاهکار هنر قلمکار پوش است. بر بالاي کشتي به نشانه زنده بودن شهيدان کربلا که ملهم است از آيه شريفه « و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون» نقش سروي کشيده شده که نماد زندگي و حيات شهيدان است.
 
در ضلع شمالي درون حسينيه چراغ خانه روبه روي ضريح، نور صدها لاله روشن را به ضريح مي‌تاباند، اين همان نمايي است که در نماهنگي که مجيد مجيدي از نوحه خواني «نزار القطري» ساخته، پس زمينه تصوير بود. در ضلع غربي درون حسينيه زير پرچم بزرگي که از گنبد امام (ع) از کربلا به تهران آمده، منبر بزرگي جاي دارد که هفت مداحل به ترتيب سن، از بالا به پايين روي پله‌هاي آن مي‌ايستند و البته به احترام علما هيچ‌گاه پا بر پله آخر منبر نمي‌نهند، به نوبت به فراسي و عربي نوحه‌هاي شورانگيزي مي‌خوانند و جمعيت که گوش تاگوش فضا را پر کرده، با زير و بم صداي آنها دست‌ها را پايين و بالا مي‌برند و بر سينه مي‌زنند، آهنگ فوق العاده‌اي که ياد آور رزم روز عاشورا و سوگ نيمروز آن است، گرما را در سينه و اشک را در چشم جاري مي‌کند. شام غريبان نزديک است.





گفتنی است؛ که در روزهای اول محرم تا تاسوعا در این حسینیه مراسم روضه خوانی برگزار می شد و در روزهای روضه خوانی متجاوز از سیصد روضه خوان و واعظ در اطراف منبر پیش گفته گرد آمده و یکی بعد از دیگری بر فراز منبر رفته و پس از خواندن روضه ای مختصر فرود می آمدند و روز بعد از آن، تکیه ی دولت اختصاص به برگزاری مراسم تعزیه داشت.

همچنين لازم به ذکر است بناي کنوني تکيه دولت به طور کامل تخريب شده و جايگاه فعلي اين بنا را ساختمان بانک ملي اشغال کرده است.
 
انتهاي پيام/پ3
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار