با صدور کيفرخواست براي پرونده «قتل به خاطر آوازخواني» در پروژه مسکن مهر، متهمان اين پرونده جنايي به زودي محاکمه مي شوند.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران:

ساعت ۳ بعدازظهر بيستم بهمن ماه سال گذشته، ماموران کلانتري خلق آباد از طريق پليس ۱۱۰ در جريان وقوع نزاعي در شهرک مهرگان قرار گرفتند و بلافاصله عازم محل درگيري شدند اما وقتي ماموران به خيابان مهرگان ۱۴ رسيدند، نزاع پايان يافته بود.

نتايج بررسي ماموران نشان داد که جواني به نام محمد که با ضربه چاقوي فردي به نام مجتبي مجروح شده بود، در بيمارستان جان باخته است. با اعلام اين ماجرا به قاضي ويژه قتل عمد در زمان حادثه، دقايقي بعد قاضي اسماعيل شاکر به همراه کارآگاهان پليس آگاهي عازم بيمارستان شد و بدين ترتيب تحقيقات درباره اين پرونده جنايي ادامه يافت.

بررسي کارآگاهان که با دستورات مقام قضايي آغاز شده بود، نشان داد متهم به قتل متواري شده است اما جوان ديگري که هنگام نزاع حضور داشت و متهم با موتورسيکلت وي فرار کرده بود، به دام افتاد. بنابراين گزارش، کارآگاه يزدي که مسئوليت رسيدگي پليسي به اين پرونده را به عهده داشت، بعد از ۱۰۰روز تلاش و پيگيري موفق شد متهم فراري را در تهران شناسايي و دستگير کند.

متهمان در شعبه ۸۰۹ بازپرسي مجتمع قضايي شهيد قدوسي مشهد، مورد بازجويي هاي قضايي قرار گرفتند که در نهايت مجتبي به ارتکاب جنايت اعتراف و در بازسازي صحنه قتل نيز اظهارات خود را تکرار کرد. اين درحالي بود که متهم ديگر پرونده مدعي شد در ارتکاب قتل نقشي نداشته و تنها به فرار متهم کمک کرده است.

گزارش خراسان حاکي است: متهم به قتل هنگام بازسازي صحنه جنايت و در تشريح چگونگي ماجرا نيز به قاضي شاکر گفت: آن روز بعد از پايان کار، من وسايل جوشکاري ام را جمع کرده بودم و در حالي که آواز مي خواندم از مقابل در ساختمان يکي از پروژه هاي مسکن مهر عبور کردم. «محمد.الف» (مقتول) ميان ۲ لبه در ايستاده بود. او روبه من کرد و گفت: چيه؟ چه خبره!! منظور او صداي من بود.

او با گفتن اين جمله کلمات توهين آميزي نيز بر زبان راند که موجب عصبانيت من شد. در اين لحظه وسايل همراهم را روي زمين گذاشتم و سيلي محکمي به صورتش نواختم او هم يک سيلي به من زد و بدين ترتيب با يکديگر درگير شديم.



متهم ادامه داد: در هنگام درگيري، کاردي را که خودم درست کرده بودم و دسته آن را با چسب لوله سياه پوشانده بودم، برداشتم و درحالي که او را محکم گرفته بودم ضربه اي به پشتش زدم که خون از آن فواره زد در همين لحظه پدر محمد (مقتول) هم که آن جا کار مي کرد رسيد و به طرف فرزندش رفت. پسرعمويم (يکي ديگر از متهمان) گفت: او را کشتي؟ او با گفتن اين جمله به سوي موتورسيکلتش رفت و مرا هم سوار کرد که تا چهارراه ميدان بار نوغان رفتيم. در آن جا من پياده شدم و به منزلمان که در شهرک شهيد رجايي است رفتم ولي هنوز به خانه نرسيده بودم که از طريق دوستانم در جريان مرگ محمد قرار گرفتم.

وقتي فهميدم مرتکب قتل شده ام، از رفتن به منزل منصرف شدم و شب را داخل يک پارک خوابيدم تا اين که صبح روز بعد از پل الغدير مشهد سوار يک اتوبوس شدم و به تهران رفتم. چند روز سرگردان بودم تا اين که از طريق آگهي يک روزنامه در شرکت خدماتي مشغول به کار شدم ولي هنوز مدت زيادي از حضورم در تهران نگذشته بود که کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي به سراغم آمدند و دستگير شدم.

پدر مقتول نيز درباره چگونگي وقوع اين جنايت به قاضي پرونده گفت: زماني که به محل رسيدم، متهم چاقو را در پشت فرزندم فرو کرده بود. او را بغل کردم فقط کلمه «باباجان» را به زبان راند و ديگر نتوانست حرف بزند. آن روز برفي من پيکر فرزندم را روي ماسه هاي داخل حياط گذاشتم و به اطراف دويدم و همچنان فرياد مي زدم فرزندم را کشتند!

اما کسي آن جا نبود تا اين که يکي از مهندسان صدايم را شنيد و با خودرو او فرزندم را به بيمارستان شهيد هاشمي نژاد برديم ولي او ديگر جان باخته بود. متهم ديگر اين پرونده که در ابتدا به اتهام معاونت در قتل دستگير شده بود هم داشتن هرگونه نقش در ارتکاب جنايت را رد کرد ولي اتهام فراري دادن متهم به قتل را پذيرفت. اين گزارش حاکي است: پس از پايان مراحل رسيدگي در دادسرا، کيفرخواست اين پرونده جنايي صادر شد و به زودي متهمان پاي ميز محاکمه خواهند نشست.
برچسب ها: قتل ، مسکن ، مهر ، مشهد ، اوازخوانی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار