به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران، در مقاله ای از آلن هارت، پیتر ون بورن (كارمند خدمات خارجی ایالت متحده) به شش پرسش انتقادی از سیاست هاي خارجی که در مناظرات ریاست جمهوری هرگز از سوي رسانه هاي آمريكايي مطرح نگرديده،اشاره مي كند.
يكي از سوال هاي مهم مطرح در اين مقاله اين مورد بود:ما از خاور میانه چه می خواهیم؟و يا به عبارتي دليل حضور ما در خاورميانه واقعا چيست؟
آیا همه چیز در مورد نفت و نياز به نفت خلاصه مي گردد؟ پس اسرائیل چطور؟
سلطه بر منابع-كشورها-دولت ها و مردم منطقه چطور؟
هدف ما در مبارزه با ایران،كه به تازگی در فضای مجازی نيز گسترش یافته است واقعا چیست؟
آیا ما واقعا نگران شكل گيري یک ایران هسته ای هستيم ؟
آیا همچنان قصد داريم به بازی قرن 19،يعني حمایت از دیکتاتورهای قاتل که از سیاست های ما در بحرین، عربستان سعودی، مصر، و لیبی حمايت مي كردند-ادامه دهيم؟ و يا قصد داريم در مقابل کساني كه مخالف سياست هاي ما در منطقه بوده اند چون بشار اسد،سياست هايمان را ادامه دهيم؟
واقعيت اين است كه این نوع از تفکر سیاسي در دراز مدت در منطقه آمریکای مرکزی و جنوبی كارايي نداشت.
ایالت متحده همواره دو منافع غالب را در خاور میانه جستجو مي كند:
اولین هدف حضور آمريكا در منطقه،تضمین جریان نفت در پایین ترین قیمت ممکن از طريق حمایت از رژیم های فاسد و سرکوبگر عرب،مي باشد.
عامل دوم، این واقعیت است که مجتمع هاي صنعتی نظامی از بزرگترین توليدكننده هاي شغل و ثروت در آمریکا محسوب مي گردند و منطقه خاورميانه و ناآرامي هاي آن بازار مناسب براي رونق آن مي باشد.
براي انجام اين تجارت سود آور صرفا لازم نيست كه جنگ در منطقه وجود داشته باشد،بلكه به منظور تضمین جریان دلار مالیات به خزانه خود، به مشتری بسیار ثروتمند عربي براي خرید محصولات خود نياز دارد. در سال 2011 فروش تسلیحات نظامي ايالت متحده به رکورد 66 میلیارد دلاري رسید.
يكي از بزرگترین مشتریان امریکا، عربستان سعودی مي باشد، که ارزش سلاح هاي خريداري شده سال گذشته آن از ایالت متحده بیش از 33 ميليارد دلار بود.( از جمله ده ها جت جنگنده F-15 و موشک های مختلف! )
دولت اوباما با افتخار اعلام مي كند که این معامله به تنهایی می تواند یک محرک عمده براي اقتصاد آمریکا و ایجاد 75،000 شغل جدید باشد.
امارات متحده عربی و عمان نیز میلیاردها دلار در سال براي خرید سلاح های آمریکایی هزينه مي كنند.
در دهه آخر يا دو دهه آخر قرن 20، ایالت متحده يك محرك سوم براي حضور در خاور میانه داشت،داشتن رژیمهای عرب حامي،که منابع بالقوه اي از ثروت را در اختيار دارند و از طرفي مي توانند در حفظ اقتصاد آمریکا از فروپاشي، با خرید بدهی های آمریکا،كمك شاياني كنند.
خرید بدهی ایالت متحده (وعده های کاغذي) به نوعي امكان ادامه دادن اين سياست اقتصادي را براي آمریکایی ها ممكن ساخته است و از طرفي به ایجاد یک بدهی ملی نزدیک به 17 تریلیون دلار نيز منجر گرديده است.
دو كشور مهم دیگر و از خریداران عمده بدهی های آمریکا، ژاپن و چین مي باشند.
در ادامه مسئله،برنامه هاي سياست خارجي آمريكا براي حمایت از منافع خود در خاور میانه مطرح مي گردد.
ما می دانیم که نئومحافظه كاران چگونه (حامیان یهودی و غیر یهودی اسرائیل) به این سوال پاسخ خواهند داد،اگر آنها صادق باشند.به نظر آنها يكي از برنامه هاي اصلي براي حفظ منافع خود در منطقه خاورميانه،" جنگ بیشتر" خواهد بود.
واقعيت اين است كه اسرائيل همچنان هدف اول آمریکا در خاور میانه مي باشد كه به دو دلیل مي توان آنرا اثبات كرد.
یکی از این دلايل ناآگاهي اکثریت قریب به اتفاق آمریکایی ها از واقعيت ها مي باشد،يعني جهل و عدم آگاهي آنها به حقيقت صهيونيسم و باور آن بر اثر تبليغات گسترده امكان ادامه سياست هاي منطقه اي آنها را ممكن ساخته است!
نتیجه این است که آنها، اکثریت قریب به اتفاق آمریکایی ها، هیچ درکي از واقعيت اين منطقه و دليل حضور آمريكا،و اينکه قربانیان اصلی چه كساني هستند و آمريكا از حمايت اسرائيل چه منافعي به دست مي آورند،ندارند.
دلیل این امر این است که این جهل به نحوي شرايط را برای لابی صهیونیستی، از طریق عوامل خود در کنگره، و تاثيرگذاري براي سیاست هاي مربوط به مناقشه اسرائیل و فلسطین آسان تر ساخته است.