به گزارش
حوزه سياست خارجي باشگاه خبرنگاران، این پرسش که هدف خبرسازی روزنامه نیویورک تایمز –به عنوان روزنامه نیمه رسمی و معتبر آمریکا- درباره توافق محرمانه ایران و آمریکا مبنی بر انجام مذاکره مستقیم چیست، اکنون به مسئلهای مهم در محافل تحلیل تبدیل شده است.
سه فرضیه زیر تلاش میکند تا حدودی از ابهام این موضوع کم کند.
1- نخستین فرضیه این است که مخاطب مقاله نیویورک تایمز اساساً مقامهای دولتی یا رسمی در ایران نیستند بلکه هدف مردم ایران است. این فرضیه ارزیابی میکند که آمریکاییها میخواهند این پیام را به مردم ایران برسانند که نظام به سبب سنگین شدن فشارها وارد نوعی تعامل مخفی و اعلام نشده با آمریکا شده است. هدف از این پروژه عملیات روانی هم این است که طرفداران خط سازش در ایران –که اخیرا به توافقاتی با آمریکا دست یافتهاند- جرأت بیشتری در بیان مواضع خود پیدا کنند.
2- فرضیه دوم این است که آمریکاییها میخواهند واکنش ایران به پیشنهاد مذاکره مستقیم پس از انتخابات 16 مهر (6 اکتبر) را تست کنند. برخی خبرها نشان دهنده ان است که آمریکاییها پیشنهاد هستهای خود را بازنگری کرده و در حال آماده شدن برای ارائه پیشنهاد مذاکراتی جدید به ایران هستند. روزنامه نیویورک تایمز که اکنون خبر از توافق محرمانه ایران و آمریکا درباره مذاکره مستقیم داده، چندی پیش خبر تدوین یک پیشنهاد جدید خطاب به ایران را تأیید کرده بود. به نظرمیرسد برای آمریکاییها بسیار مهم است که بدانند اگر یک پیشنهاد مذاکره مستقیم به ایران ارائه کنند ایران چگونه با آن برخورد خواهد کرد و خبرسازی نیویورک تایمز هم با همین هدف انجام شده است. ایران تاکنون و در تمام ادوار مذاکرات با 1+5، پیشنهادهای پی در پی آمریکا برای مذاکره مستقیم را رد کرده است. استدلال ایران همواره این بوده است که باید در موضع آمریکا درون گروه 1+5، تغییری ببیند تا آن وقت موضوع مذاکره دو جانبه قابل بررسی باشد.
3- فرضیه سوم این است که آمریکاییها درصدد ایجاد اختلاف درون ایران هستند. مقاله نیویورک تایمز طوری نوشته شده که گویی کسانی بدون جلب موافقت نهایی رهبر معظم انقلاب با آمریکا درباره مذاکرات مستقیم توافق کردهاند. برخی کارشناسان میگویند این شیوه نگارش، نشان دهنده آن است که آمریکاییها میخواهند بگویند کسانی در ایران به طور خودسرانه بحث مذاکره با آمریکا را بدون جلب نظر سران عالی نظام پیگیری میکنند.
انتهاي پيام/ش3
به نظر من مذاکره مستقیم از جهت حدف دلال ها وسخن چینها بسیار خوب است.
اما رابطه تا داستان گرگ و گوسفند هست ،هیچگونه مفهومی ندارد