براي مدتها چگونگي
احساس محيط اطراف توسط سلولها به شكل يك معما باقي مانده بود. دانشمندان ميدانستند
كه هورمونهايي مانند آدرنالين از تاثيرات قدرتمندي مانند افزايش فشار خون و سرعت
بخشيدن به ضربان قلب برخوردارند. آنها بر اين تصور بودند كه سطوح سلولي شامل
گيرندههايي براي اين هورمونها است. اما اينكه اين گيرندهها دقيقا از چه تشكيل
شده بودند و چگونگي كاركردها بخش اعظمي از كوششهاي قرن بيستم را به خود اختصاص
داده بود.
لفكوويتز در سال 1968 از راديواكتيو براي پيگيري گيرندههاي سلولي استفاده كرد. وي
يك ايزوتوپ يد را به چندين هورمون متصل كرده و توسط تابش توانست چندين گيرنده از
جمله گيرنده آدرنالين موسوم به آدرنرژیک را شناسايي كند. تيم تحقيقاتي وي اين
گيرندهها را از جايگاههاي پنهان آنها در ديوار سلول استخراج كرده و درك اوليهاي
را از چگونگي كاركرد آن به دست آوردند.
كوبيلكا در دهه 1980 گام بعدي را براي اين كشف برداشت. وي به تلاش براي جدا كردن
ژن رمزگذاري گيرنده آدرنرژیک از ژنوم عظيم انسان پرداخت. محققان با بررسي اين ژن
دريافتند كه شباهت بسياري ميان آن و گيرنده نور در چشم انسان وجود دارد و موفق به
شناسايي خانواده بزرگ اين گيرندههاي مشابه با كاركرد يكسان در بدن شدند.
امروزه اين گيرندهها به عنوان گيرنده همراه جي پروتئين شناخته شده كه حدود هزار
كد ژنتيكي براي چنين گيرندههايي مانند براي نور، طعم، عطر، آدرنالين، هيستامين،
دوپامين و سروتونين وجود دارد. حدود نيمي از داروها تاثير خود را از طريق اين
گيرندهها به دست ميآورند. //س