مجله شبانه باشگاه خبرنگاران:« السلام عليك يا ابا جعفر محمد بن علي، البر التقي، الامام الوفي، السلام عليك ايها الرضي الزكي، السلام عليك يا ولي الله، السلام عليك يا نجي الله، السلام عليك يا سفيرالله، السلام عليك ياسر الله، السلام عليك يا ضياء الله ، السلام عليك يا سناء الله ، السلام عليك يا كلمه الله و ...)
سلام بر تو اي ابا جعفر محمد بن علي ، اي نيكوكار پرهيزكار، پيشواي باوفا، اي پسنديده پاكيزه ،اي ولي خدا، محل راز خدا، اي محل سر خدا، فروغ خدا، كلمه الله ، رحمت الله ، اي نور درخشان ، اي ماه تابان، اي پاكيزه پاكيزگان، اي نشانه بزرگ، اي حجت كبري، اي پاك شده از لغزشها، اي پاكيزه از مشكلات، اي والا از نقص اوصاف، اي پسنديده از ميان گراميان، اي ستون دين! شهادت ميدهم بهراستي تويي ولي خدا و حجت او در روي زمين و تويي برگزيده خدا و محل سپرده شدن علم خدا و پيامبران واساس ايمان و بازگردان واقعي قرآن و« اشهد ان من اتبعك علي الحق و الهدي» و شهادت ميدهم بهراستي هركس پيروي كند تو را در راه حق و هدايت است، و هركس كه انكار كند تو را در راه ضلالت و گمراهي رفته در دنيا و آخرت... و سلام بر توتا وقتي كه هستيم و هست شب و روز.
نكات بسياري مطرح است كه آنها را به زبان ميآوريم و اين كافي نيست. بايد كاري كنيم كه به دل بنشيند چرا كه بعد از اعلام صفات مختلف نسبت به امام تا جايي كه او را ولي خدا، كلمه الله ورحمت الله ميناميم و حتي شهادت ميدهيم كه بهراستي تو ولي خدا و حجت خدايي و ... وقتي ميگوييم شهادت ميدهم يعني چه؟ يعني من شاهد بودهام ، حضور داشتهام ، چگونه ميشود من كه نبودهام، من كه حضور فيزيكي نداشتهام ولي اگر قلب من به مقام يقين برسد واز مرز علم اليقين و عين اليقين رد شوم و به حق اليقين برسم آنوقت ميشود حضور. شهادت ما از حضور ماست و باز شهادت ميدهيم كه هركس پيروي كند تو را بر طريق حق است و هدايت و هركس كه انكار كند بر طريق گمراهي و ضلالت است هم در دنيا و هم در آخرت .
وسلام ميدهيم تا وقتي كه هستم و هست شب و روز و سلام نام خداست، سلام يعني تو از دست من در ايمني و در سلامتي هستي، سلام يعني من تسليم هستم، تسليم خدا. تسليم خدا يعني تسليم تويي كه برگزيده خدايي،حجت كبراي خدايي، تويي كه بي نقصي و محل سر خدايي، تويي كه نور خدايي ... و اين امروز و فردا نيست، تا هستم. من تاكي هستم؟ من كه به مقام حضور رسيدهام و شاهدم ديگر من مادي و جسماني نيست كه محدود به زمان و مكان باشم بلكه مَنِ نفساني است كه طول عمرش تا ابديت است.
و اي زائر! اينها بار مسئوليت دارد چرا كه اگر عمل نكنيم خداوند ميفرمايد:(سوره صف آيه 2 و3) - « يا ايها الذين امنوا لم تقولون ما لا تفعلون كبر مقتا عندالله ان تقولوا مالا تفعلون - اي كساني كه ايمان آوردهايد! چرا چيزي ميگويد كه عمل نميكنيد؟ نزد خدا سخت مبغوض است كه چيزي بگوييد كه عمل نمي كنيد.»
پس بايد دقت كرد و در عمل نشان دهيم كه تسليم امر امام هستيم و به چيزي كه ميگوييم عمل كنيم و بدانيم كه هر لحظه در معرض آزمايش الهي هستيم. قرآن در سوره عنكبوت آيه 2 و 3 ميفرمايد: « احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا و امنا و هم لا يفتنون- آيا مردم پنداشتند همين كه گفتند ايمان آورديم به حال خود رها ميشوند و مورد آزمايش قرار نميگيرند؟ و به يقين كساني را كه پيش از اينان بودند آزموديم ، پس خدا بيترديد آنها را كه راست گفتند نيك ميشناسد و دروغگويان را (نيز) خوب ميشناسد.»
و اگر چنين كنيم و بهدرستي ولايت امام را بپذيريم كه همه نور واحد هستند دعايمان در پايان زيارت انشاء الله مورد قبول حق واقع ميشود كه ميخواهيم: « فاشفع لي عند ربك» پس شفاعت كن در حق من در پيشگاه پروردگارت.
اشارهاي كوتاه به چند حديث از امام محمد تقي (ع) و من التواضع... و آن سبقت در سلام كردن، نشستن در پايينترين جاي مجلس و ... و ان تترك مراء و ان كنت محقا- و ترك كنيد بحث و جدل را هر چند حق با شماست.( مراء در لغت يعني ستيزه كردن، خلاف كردن اندر سخن و جدل كردن ودر اصطلاح و توضيح آن ميتوان گفت وقتي در حال بحث كردن با كسي هستي و احساس ميكني كه مجلس متوجه شما شده و شما هم داريد به يك ضد دين و ضد خدا و يك مادي گرا خدا را ثابت ميكنيد ولي حالي به شما دست ميدهد كه اين من هستم كه دارم چنين ميگويم و چنان ميگويم، اين منم كه ... دراين حالت بحث را رها كنيد، تكبر ميآورد و اين را ميگويند مراء و امام ميفرمايد ترك كنيد مراء را هر چند كه حق با شماست.)
و تواضع نقطه مقابل تكبر است و بيشتر گرفتاريها و اختلافات خانوادگي، اختلاف بين زن و شوهر سر همين منيتهاست. اگر تواضع و فروتني باشد و كمي سكوت كنيم و بحث و جدل را رها كنيم مسئله حل ميشود و كار به اختلاف و ناراحتي كشيده نميشود.
از امام جواد (ع) در كتاب انوار البهيه ثقه الاسلام مرحوم حاج شيخ عباس قمي آمده است؛ « القصد في الله بالقلوب ابلغ من اتعاب الجوارح بالاعمال.» توجه و قصد نمودن خدا با قلبها، رساتر و بليغتر است از به رنج افكندن اعضاء براي عمل كردن( عمل نمودن).
اهميت به قلب( نفس) بسيار مهم است چرا كه توجه خدا به قلب است.( القلب حرم الله- قلب حرم خداست ولاغير) يعني عبادت و رياضت كشيدن هر چند كه بدن را به زحمت و رنج مياندازد ولي اگر در قلب نفوذ نكند ، لانه نكند و ملكه ذهن نشود، خداي ناكرده ميشود لانه شيطان .
همان شيطاني كه خود شش هزار سال عبادت كرد ولي موقعي كه زمان آزمايش رسيد غرور و تكبر ، او را گرفت ومانع شد كه فرمان حق را اطاعت كند واينجاست كه امام جواد (ع)ميفرمايد: هركس از هواها و هوسهاي خود اطاعت كند، آرزوهاي دشمنانش را برآورده نموده است.«من اطاع هواه اعطي عدوه منال.» كدام دشمن؟ همان دشمن كه خداوند بارها فرموده:
« ولا تتبعوا خطوت الشيطن انه لكم عدو مبين». ( سوره بقره ، آيه 168 )و از گامهاي شيطان پيروي نكنيد كه او دشمن آشكار شماست.
در سوره فاطر آيه 6 ميخوانيم؛ « ان الشيطن لكم عدو فاتخذوه عدوا .... در حقيقت، شيطان دشمن شماست، پس او را دشمن بگيريد» «فا»كه آورده تاكيد ميكند كه او را دشمن بگيريد) و دقت شود كه اين را شخص معمولي نميگويد، خدا ميگويد و تاكيد ميكند. و شيطان قسم ياد كرده كه انسان را به گمراهي ميكشاند.
و لذا امام جواد (ع) ميفرمايند:« اياك و مصاحبه الشرير! فانه كالسيف المسلول يحسن منظره و يقبح آثاره- بر تو باد بر دوري از مصاحبت و همنشيني با شرور ، پس بهدرستي كه او مانند شمشيري برهنه است ، منظرش زيباست و آثارش زشت و قبيح.» و اين نصيحتي است كه امام ميفرمايد كه با افراد شيطان صفت كساني كه شيطان در قلبشان لانه كرده معاشرت نداشته باشيم.
پس چه بايد كرد؟ امام در فرمايش ديگر ميفرمايند:
« الثقه بالله ثمن لكل غال، سلم الي كل عال- اعتماد و اطمينان به خداوند ، قيمت و بهاي هر چيز ارزشمندي است و نردبان است براي رسيدن به هر جايگاه بلند مرتبهاي.» پس بايد به خدا توكل كرد و به خدا پناه برد و قرآن ميفرمايد ( سوره اعراف، آيه 200) « و اما ينزغنك من الشيطن نزغ فاستعذ بالله انه سميع عليم- و اگر از شيطان وسوسهاي تو را برانگيخت، به خداوند پناه ببر كه بيشك او شنواي داناست. البته ، هنگامي كه پرهيزگاران گرفتار وسوسه شيطاني شوند به ياد خدا ميافتند و ناگهان بينا و بصير ميشوند.»
و امام سجاد (ع) در خطبه 17 صحيفه سجاديه ميفرمايد: « اي خداي من! ما بندگان ، به حضرتت پناه ميبريم از وساوس و فساد شيطان رجيم و مكر و حيلتهاي او و از آنكه مبادا به آرزوهاي باطل و وعدههاي دروغش و غرور و دامهاي صيدش اعتماد كرده و مطمئن شويم.»
حديثي ديگر كه شيخ صدوق در معاني الاخبار صفحه 290 نقل ميكند در مورد يكي از شاگردانش كه از مرگ ميترسيد مثالي زدند به اين شرح: اي بنده خدا، تو كه از مرگ ميترسي به سبب آن است كه نميداني مرگ چيست؟ براي تو مثالي ميزنم؛ اگر بدن تو آلوده به چرك وكثافت باشد و موجب پيدايش زخمهايي در پوست بدن گردد و ناراحت شوي و بداني كه اگر حمام بروي و شستشو كني همه اين چرك و آلودگيها و زخمها از بين ميرود آيا ميل داري كه به حمام بروي يا نه؟
بيمار گفت البته دوست دارم بروم و پاك شوم. امام فرمودند: مرگ براي مومن همان حمام است و آن آخرين منزلگاه و مرحله شستشو و پاكسازي از آلودگيهاي گناه ميباشد. بنابراين اگر به سوي مرگ رفتي در حقيقت از همه اندوهها و رنجها رهيدهاي و به شادي روي آوردهاي، پس هيچ غمي به خودت راه مده. در پايان ، مطلب را با دعاي امام جواد (ع) كه در دعاي شب اول ماه مبارك رمضان از ايشان نقل است زينت ميدهيم به اميد آنكه خداوند دعاي خوانندگان را اجابت كند.
« اللهم اجعلنا ممن نوي فعمل و لا تجعلنا ممن شقي فكسل و لا ممن هو علي غير عمل يتكل» - بارالها !
ما را از كساني قرار ده كه قصد برعمل گرفتهاند و تلاش ميكنند، و از آن دسته كه از در بدبختي دچار كسالتاند قرار مده، و نيز از آن دسته افرادي كه بدون عمل و كار برتو توكل ميكنند قرار مده!
محمود يادبودي