ساعت جهان زنگ بیداری اسلامی را مینوازد و به وقت انسانیت پایان دردناک سلطه غرب بر شرق و استحمار ملت هایی ست که به نوکر بودن و نظام ارباب و رعیتی در سطح بین الملی عادت کرده اند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، درست به همین خاطر است که کاکا سیاه طالب تغییر مدام بر طبل تحدید و تهدید ایران اسلامی می نوازد و حلقه های محاصره کوتاه مدت و بی دوامش را دائما تنگ تر و محدود تر میکند ، چرا که این نقطه ای تاریخی و موعدی قطعی برای تمامی عناصر یک نژاد معین است که حیات خود را در معرض نابودی میبینند.

 

دایناسورهای سیاسی نظام بین الملل حیات خود را که وابسته بر ویران کردن خانه های خرد بخش های شکننده و کارگران مناطق و قاره ها سازمان داده اند ، اکنون در یک هراس فزاینده دست به تخریب جنون آمیز اقتصاد کشوری زده اند که منبع صدور و الهام بخش محتوای انقلابی در کشورهای منطقه و البته فرامنطقه به شمارمی آید.

شاید هیچ یک از روسای جمهور آمریکا تا مقطع اوباما این چنین جمهوری اسلامی را تحت فشار و تهدید واقعی قرار نداده بودند ، اما آقای تغییر به مثابه مزدوری که عناوین مثبتی را همچون مسلمان زادگی ، رنگین پوستی و هواداری آزادی و تغییر بر دوش میکشد ثابت کرد اساسا او حضور یافته است تا غیر انسانی ترین حلقه های فشار علیه ملت های در حال شکوفایی را اعمال کند.

یک عرب در سازمان ملل ، یک زن در اتحادیه اروپا، یک سیاه پوست در آمریکا ، عرب و مسلمان دیگری در کمیسیون حقوق بشر، مسلمان زاده ای در....، یک آسیایی در عالی ترین سطح سازمان ملل و....گویی اساسا این روش غربی هاست که برای تهاجم به کشورهای مستقل از این عناصر بعنوان تابلوهایی حساسیت زدا و تعدیل کننده استفاده کنند تا بتوانند اهداف و مقاصد خود را عملی کنند.

تمامی این تدابیر اما دست و پا زدنی است بدون فرجام چرا که جهان در چند وضعیت جدید قرار دارد که اساسا مدیریت شدنی نیست.

نخست اینکه بلوغ فکری جامعه بشری و البته تاحدی جامعه شرقی به نحو قابل ملاحظه ای افزایش یافته است و دیگر این جامعه عرب و مسلمان آن جامعه قدیمی و پوسیده به معنای واقعی کلمه نیست که حتی توان فهم مقدمات نیازهای خود را نداشته باشد و در زندگی عقب مانده بدوی دست و پا بزند ، بلکه علی رغم وجود برخی از گره های دانایی تا حدود بسیار زیادی این ملت ها به حقوق خود پی برده و تغییری واقعی را مطالبه میکنند.

دومین نکته قابل ملاحظه خستگی ملت های منطقه از ایده ها و سمبل های غربی مدل مدیریت و سیاست و حکومتداری است ، چرا که نظام های منسوخ شده عملا حاوی همین ویژه گی ها بوده اند اما نهایت امر هیچ یک از این الگوهای عموما منتهی به نظام های سیاسی بسته توفیق پیروزی نیافته اند و مردم آنان را طرد و حذف کرده اند.

سومین نکته بسیار مهم قرار گرفتن اسلام انقلابی و تحول در مبانی اندیشه مبارزان و ناراضیان ، بعنوان یک ایدئولوژی انقلابی است و این امر به مرور زمان محقق گردیده و اصولا مبارزه با آن غیر ممکن و امری دور از ذهن می باشد.همین نکته باعث میشود تا جمهوری اسلامی در کانون توجه و اثر گذاری و همین طور انقلاب اسلامی بعنوان یک مرجع فکری مطرح شود آن هم در سرزمین هایی که بالغ بر دویست سال بصورت مرتب و مستقیم مورد استثمار و استعمار غرب به شیوه های مختلف قرار داشته اند.

چهارمین نکته حائز اهمیت وضعیت بحرانی تمدن و اقتصاد غرب است چرا که هر دوی این مولفه ها بصورت جدی با بحران و موج های زیادی دست و پنجه نرم میکند که هر از گاهی برخی از اخبار و اطلاعات منتشر شده در باره این بحران ها بسیار قابل ملاحظه می باشد.

دست به دست هم دادن این عوامل در کنار یک عامل دیگر یعنی وجود یک رهبری معنوی فرا مرزی و فرا منطقه ای که توسط رهبر انقلاب صورت می پذیرد ، وضعیت را برای غرب به مراتب بیش از گذشته دشوار و پیچیده کرده است.

در حقیقت مقاومت و برخوردهای شکننده آمریکا و اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی نوعی دفاع ظالمانه غرب از منافع و اهداف کلیدی اش در شمال آفریقا و خاورمیانه و البته هر نقطه ای از جهان است که میتواند از ایران کسب مرجعیت فکری کند.

به نوعی غربی ها تصور میکنند یک شوروی فکری ، اسلامی و غیر توتالیتر با نام ایران همان نقش سابق نظام کمونیستی متمرکز را با دایره اثر گذاری بیشتر و مبتنی بر اسلام انقلابی و اسلام سیاسی ، ایفا میکند.نقش هایی که ماندگاری و پویایی بیشتری از نظام فکری کمونیسم در سطح جهان دارد و میتواند از معایب و ناسازه های جریان های چپ مانند حزب بعث و نظایر آن تهی باشد ، مضافا بر اینکه یک ایده و روحیه انقلابی و ضد انقلاب داخلی نیز روند فشار بر انقلاب جهانی جمهوری اسلامی را با نام تحجر عربی نیز تهدید میکند که آن نیز به نفع غرب است.

در این روند دشمن سازی عرب های عربستانی و قطری های سرشار از کینه بدنبال تسویه حساب با دشمن سازی های تخیلی خود از بلوک قدرت جمهوری اسلامی ایران و همچنین تعدیل انقلاب هایی هستند که روح انقلاب اسلامی در آنان موج میزند از بیخ گوش عربستان وهابی یعنی یمن تا قلب آفریقا و شاید در اندک زمانی بخش هایی از اروپای بحرانی/.

در هر حال پیروزی واقعی و قطعی بسیار نزدیک است چرا که این درد زایمان نشانه ای از زایش دوباره جهان بر مدار عدالت و امنیت فراگیر است ، این مسیر دشوار و طولانی قطعا طی خواهد شد و نشانه های بحران به بحرانی دامن گیر در سطح جهان بدل شده و عاقبت ماجراجویی غرب به معنای خلع ید آن برای همیشه از سرزمین های اسلامی تمام خواهد شد و این آرزویی است که کشورهای اسلامی و نخبگان کشورهای مسلمان می بایست آنرا بر مدار مطالبات نخبگان و فرهیختگان جوامع پمپاژ کنند.

برچسب ها: بیداری ، اسلامی ، وبگردی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.