به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، اينکه همهاش ميگويند فلان بازيکن 2 رگه
است، يعني چه؟! آيا تا به الان عمر شريفتان به اين مسئله فکر کردهايد؟!
آيا به مغز خود فشار آوردهايد که اين بازيکن فوتبال 2 رگه که ميگويند
دقيقا يعني چه؟
چه کاربردي دارد که نسخههاي اورجينال وطني ندارند و اين سرمربي طفلکي تيم ملي فوتبال کشورمان ميرود سراغ اين نسخههاي به اصطلاح 2 رگه؟ اگر فکر نکردهايد به مغزتان زياد فشار نياوريد، در اين شماره تصميم گرفتيم نگاهي داشته باشيم به جد و آباي اين ماجراي حضور 2 رگههاي فوتبال در تيم ملي فوتبال کشورمان. از همان اولش تا همين آخر. لطفا با ما همراه باشيد...
اولين تصويري که ميتوان از موجودات
فوتباليست 2 پايي که آنها را 2 رگه ميخوانند در ذهن مجسم کرد، همين است
که آنها موجوداتي هستند که 2 رگ با آناتومي مختلف در بدنشان دارند!
اتفاقي که چندان شگرف و عجيب نيست.
کافي است چشمهايتان را ببنديد و تصور
کنيد بابا فريدون با مامان فريدون که اصلا از يک کشور نيستند و يکي از
ديارگان پارس است و ديگري ژرمنتبار با هم ازدواج کردهاند و موجودي به نام
آقا فريدون زندي با ماموريت فوتبال به دنيا آوردهاند! اين ميشود که ما
ايرانيها چنين بازيکنهايي را در دنياي مستطيل سبز 2 رگه ميخوانيم.
البته از حق نگذريم ما اينور آبيها در سالهاي اخير بيشتر از آنور آبيها به اين پديده - يعني بازيکنهاي 2 رگه - توجه داشتهايم. شايد اگر کمي به جاي رصد ميدانهاي فوتبال آن سوي مرزها، همين سوي مرزمان چشم به زمينهاي خاکي ميدوختيم خداداد عزيزيهاي بيشتري کشف ميکرديم و با يک برنامهريزي دقيقتر آنها را به فوتبال ملي معرفي ميکرديم.
حالا بگذريم که از قديم گفتهاند
«چراغي که به خانه رواست، به مسجد حرام است» اما اگر هم ميخواهيم اين 2
رگههاي طفليمان را که جبر طبيعت سبب شده آنور آب بمانند (!) بکشانيم
اينور و از استعدادشان بهره گيريم، لااقل برويم سراغ آنهايي که به قول يک
دوستي «دوزار» بارشان است!
فريدون زنديها و اشکان دژاگههاي زيادي به
فوتبال ايران آمدهاند و نه تنها نتوانستهاند آنگونه که بايد و شايد براي
فوتبال ملي مثمر باشند، بلکه جسارتا فاتحه تيم را هم خواندهاند. البته
بيانصافي نباشد زندي و دژاگه بهترين 2 رگههاي فوتبال ايران بودند که هر
کدامشان «پلقي» (يعني همان يک کم) به پيراهن مليشان کمک کردند و براي ما
مفيد واقع شدند.
خلاصه ميخواهيم در اين قسمت بگوييم اگر قرار است مسئولان فوتبال ملي به حضور 2 رگهها را در فوتبال کشورمان مجوز بدهند، لااقل آن جيگردارهايشان را به تيم ملي بياورند، نه آنهايي که در طول دوران ورزشي با برکتشان تنها 3 بار از حوالي محوطه جريمه حريف رد شدهاند!
اگر بخواهيم کارنامه حضور 2 رگهها در
فوتبال کشورمان را ورق بزنيم، يقينا با فهرست بزرگي از اسامي روبهرو
خواهيم شد که توضيح کوتاه در مورد هر کدام زمان زيادي از وقت شما عزيزان
صرف و حجم زيادي از صفحات کاغذ ما را هم اشغال ميکند. اما تنها يک دونه
واسه نمونه به عرض ميرسانيم.
حتما آبيهاي پايتخت فريدون زندي بازيکن
سابقشان را که تنها 2 هفته است تهران را به مقصد الاهلي امارات ترک کرده
است، خوب ميشناسند. زندي يکي از 2 رگههاي فوتبال ايران است که ايراني -
آلماني است و حتي سابقه پوشيدن پيراهن تيم ملي زير 21 سالههاي آلمان را هم
دارد! زندي دوران اوج فوتبالاش را در تيمهاي بزرگ آلمان چون کايزرسلاترن
گذراند.
دوراني که حتي به بازوبند کاپيتاني اين تيم بزرگ آلماني هم رسيد
اما با بازگشتش به ايران و حضور در تيم ملي ايران آرام آرام از اسب به زير
افتاد و مجبور شد فوتبال آلمان را براي هميشه ترک کند. زندي که فکرش را هم
نميکرد از تمرين با خديرا و اوزيل به بازي با بازيکنان ليگ قبرس برسد، بعد
از جدايي از فوتبال آلمان راهي تيمهايي چون آپوئل نيکوزياي قبرس شد و بعد
از آنکه ديد ديگر نميتواند در اروپا بازي کند، قيد آفريقا را هم زد و به
فوتبال کشورش بازگشت.
زندي، استيلآذين، استقلال و نهايت بازگشت او به فوتبال امارات! اينها همه اتفاقات تلخ فوتبال زندي نبود. بايد ديد اين 2 رگه که روزي در فوتبال آلمان خوش ميدرخشيد بناست در پايان اين مسير که خودش انتخاب کرد (توپ زدن در ليگ امارات) به کجا خواهد رسيد؟!
اينکه چرا 2 رگههاي خوبي که به
فوتبال ايران ميآيند خيلي زود از اوج ميافتند شايد به اين مسئله
برميگردد که فوتبال کشورمان هنوز حرفهاي نيست. فوتبالي که در آن مصدوميت و
بيبرنامگي موج ميزند. اگر به کارنامه امثال زندي، دژاگه، شاپورزاده و...
نگاه کنيم، ميبينيم از وقتي تيم ملي ايران را براي مليپوش شدن انتخاب
کردند، روز به روز وضعشان در مستطيل سبز بدتر شد! اين ميتواند ناشي از
بدشانسي ما ايرانيها باشد و ميتواند عوامل حرفهاي در آن دخيل باشد که
قضاوت را به عهده شما ميگذاريم.
حشمت مهاجراني، پير کهنهکار فوتبال ايران در اينباره به نگارنده ميگويد: «باور کنيد اين 2 رگهها در شرايط کنوني به درد فوتبال ما نميخورند. چرا که آنها براي هماهنگي با تيم نياز به حداقل يک سال زمان دارند، اما ما حالا آنها را در آستانه جام جهاني و در شرايطي که نياز به برد تيمهاي قدري چون کرهجنوبي براي صعود به جام جهاني داريم، به خدمت گرفتيم و اين بي فايده است.» شايد 2 رگههاي زيادي که در فهرست آتي کيروش هستند، نفراتي چون نيکلا هاتفي منفرد دروازه بان شارلوا بلژيک، شروين رجبعلي، آريا شمس، عقيل اعتمادي و... بتوانند براي فوتبال ملي ما مفيد باشند اما همه آنها بدون شک براي هماهنگي با تيم و آشنايي با فوتبال ايران به زمان نياز دارند.
اما سوال اساسي اين است که تکليف نيروهاي جوان بومي فوتبال کشورمان که کم نيستند، چه ميشود؟! آيا ما در ممکلت خودمان فوتباليستهاي اورجينال بااستعداد نداريم که هر از گاهي ميخواهيم دست به دامان نسخههاي 2 رگه فوتبال بشويم؟! آيا ما به جاي آنکه در استعداديابي و عملکرد به مانند اسپانيا باشيم، ميخواهيم راهي را که فوتبال قطر طي ميکند در پيش گيريم؟! اين هشدارها جدي است...
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید