عقربه هاي ساعت، ۱۲ ظهر را نشانه گرفته بود که خودروي و پليس جنايي مقابل آپارتماني در خيابان پاستور مشهد توقف کرد. لحظاتي بعد و به دستور قاضي ويژه قتل عمد، «مهتاب» زن جواني که متهم اصلي يک پرونده جنايي است در حالي که حلقه هاي قانون بر دستانش خودنمايي مي کرد و توسط پليس زن هدايت مي شد از خودروي و پليس پياده شد.
او نگاهي به اطراف افکند و
در سکوت تنهايي خود فرو رفت. چند روز قبل او در طبقه همکف همين ساختمان
دست به جنايتي فجيع زده بود و همسر ۶۳ ساله اش را با ضربات کارد کشته بود.
«پلمب ساختمان را باز کنيد!» اين دستوري بود که قاضي «علي موحدي راد» صادر
کرد و رشته افکار مهتاب را از هم گسيخت.
وقتي در واحد آپارتماني گشوده شد
وضعيت پذيرايي و اتاق ها به هم ريخته بود، مهتاب پس از ارتکاب جنايت هنوز
فرصت نکرده بود آثار جرم را از بين ببرد چرا که او ساعاتي بعد ازسوزاندن
جسد در چنگ قانون گرفتار شده بود. در ميان لوازم به هم ريخته، چند قطره خون
کنار سقف و گوشه پذيرايي اولين موضوعي بود که توجه مقام قضايي و افسر
پرونده را به خود جلب کرد.
با دستور قاضي ويژه قتل عمد، ابتدا کارآگاه احسان حسن نژاد (افسر پرونده) به تشريح چگونگي ارتکاب جنايت و دستگيري متهم پرداخت و خلاصه اي از پرونده را توضيح داد.
در ادامه بازسازي صحنه جنايت «مهتاب» متهم رديف اول اين پرونده جنايي در
برابر دوربين قوه قضاييه ايستاد و با اين توصيه حجت الاسلام موحدي راد که
مواظب اظهارات خود باشيد و حقيقت ماجرا را بيان کنيد لب به سخن گشود.
او که
از ارتکاب اين جنايت هولناک ابراز پشيماني مي کرد و اشک در چشمانش حلقه
زده بود ضمن اعتراف صريح به قتل عمدي گفت: از مدتي قبل و توسط يک موسسه
کاريابي به عنوان پرستار همسر مقتول در اين منزل مشغول کار شدم اما پس از
مدتي که همسر پيرمرد فوت کرد او مرداد ماه گذشته مرا به عقد موقت خود
درآورد ولي زندگي ما دوامي نداشت.
او مدام به من توهين مي کرد و همين موضوع
موجب اختلافات شديدي بين ما شد تا اين که شب حادثه باز هم اين ماجرا تکرار
شد. مهتاب در حالي که به اتوي شکسته اي که وسط اتاق خواب افتاده بود اشاره
مي کرد افزود: همسرم وقتي عصباني شد اين اتو را به سمت من پرت کرد ولي اتو
به زمين خورد و شکست، من قصد داشتم از خانه بيرون بروم که او مانعم شد و
در ساختمان را قفل کرد من هم که ديگر تحملم را از دست داده بودم ناگهان
کاردي را از آشپزخانه برداشتم و ضربه اي به شکمش زدم اما وقتي باز هم او به
فحاشي ادامه داد ديگر نفهميدم چه مي کنم ضربات متعدد ديگري هم به نقاط
مختلف بدنش وارد کردم...
قاضي ويژه قتل عمد پرسيد طبق نظريه پزشکي قانوني
چند جراحت سطحي نيز روي سر همسرت وجود داشت آن جراحت ها چگونه به وجود آمد؟
متهم به قتل پاسخ داد: من ضربه اي به سر او نزدم اما هنگامي که او با
ضربات کارد من مجروح شده بود و در حالي که خون از بدنش بيرون مي آمد چند
بار از روي زمين بلند شد اما هر بار با پشت سرش روي شوفاژ مي افتاد که آن
زخم ها ايجاد شد.
در اين هنگام مقام قضايي به لکه بزرگ خون و آثار سوختگي روي تشک و فرش اشاره کرد و از متهم خواست تا در اين باره نيز توضيح بدهد. مهتاب گفت: پس از قتل، خانه بوي خون گرفته بود و حالم به هم مي خورد. اول اسپند دود کردم تا بوي خون را احساس نکنم اما نشد به همين خاطر آتش اسپندها را روي فرش و خون هاي روي تشک ريختم تا آتش بگيرد و بو را از بين ببرد.زن ۲۱ ساله سپس در پاسخ به سوال قاضي درباره لکه هاي خون زير سقف و گوشه پذيرايي نيز گفت: وقتي چاقوي خون آلود در دستم بود وارد پذيرايي شدم که آن خون ها از روي دستم و يا چاقوي خون آلود دراطراف پذيرايي ريخته است.
متهم اين پرونده جنايي در ادامه ماجراي جنايت نيمه شب خود افزود: وقتي
فهميدم او را کشته ام چند ساعت فکر کردم که جسد را چه کار کنم. چمدان
مسافرتي را برداشتم و جسد را داخل آن جا دادم بعد از آن هم به تاکسي تلفني
زنگ زدم و از راننده خواستم مرا به قوچان ببرد اما در نزديکي سه راه فردوسي
پشيمان شدم و از راننده خواستم به شهر بازگردد و مرا مقابل يک هتل
آپارتمان پياده کند.
آن شب شماره تلفن راننده جوان را از او گرفتم و صبح
روز بعد دوباره به منزلم بازگشتم. چمدان حاوي جسد را داخل کيسه اي گذاشتم و
دوباره به همان راننده زنگ زدم که در ۲۰ کيلومتري جاده مشهد - چناران وقتي
از او خواستم تا کمک کند چمدان را از صندوق عقب بيرون بيندازيم. او متوجه
قتل شد و بعد از آن هم به من پيشنهاد کرد تا جسد را بسوزانم.
او مرا به پمپ
بنزين برد و با تهيه بنزين دوباره به محل انداختن جسد در زير پل جاده
بازگشتيم و جسد را آتش زدم که صورت و دست هايم نيز سوخت. سپس راننده ۲۵
ساله مرا به درمانگاه برد و از من خواست تا به کسي چيزي نگويم. قرار بود شب
او براي از بين بردن آثار قتل نيز به منزلم بيايد که مأموران مرا دستگير
کردند. گزارش خراسان حاکي است: بررسي سوابق راننده آژانس نيز مشخص کرد که
او داراي چندين فقره سابقه است و به گفته خودش ماه ها نيز در زندان تحمل
کيفر کرده است. مقام قضايي معتقد بود در حالي که رانندگان آژانس از
معتمدترين و زحمتکش ترين اقشار جامعه هستند اما نفوذ چنين افرادي در ميان
رانندگان متدين و معتمد گاهي موجب سلب اعتماد عمومي مي شود.
بنابراين بايد دستگاه هاي نظارتي در تأييد صلاحيت اين افراد با دقت بيشتري عمل کنند تا خدا نکرده تخلف فرد خاصي موجب زير سوال رفتن خدمات ارزشمند رانندگان آژانس تلفني نشود. چرا که متأسفانه در خصوص جذب راننده هيچ گونه نظارت ويا کنترلي از سوي دستگاه هاي ذيربط صورت نمي گيرد وتنها معيار گزينش توسط مديران آژانس تأهل وداشتن خودرو است که اين روند بايد اصلاح شود بنابراين گزارش، در حالي که هنوز اولياي دم مقتول که در خارج از کشور زندگي مي کنند شکايتي را در اين باره به دستگاه قضايي اعلام نکرده اند، قاضي علي موحدي راد با صدور دستور بازداشت موقت، متهم اصلي اين پرونده را در اختيار کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي قرار داد تا پس از طي مراحل قانوني روانه زندان شود.