مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
افراد کارواني در هنگام سحر در کنار بيشه اي
به استراحت مشغول بودند که يکي از کاروانيان که آدم شوريده حالي بود ناگهان
نعره اي زد و راه بيابان پيش گرفت و تا صبح نخوابيد. چون صبح شد يکي از او
پرسيد: ديشب تو را چه شد که از خود بي خود شدي؟ گفت: بلبلان را ديدم که
روي شاخه ها آواز مي خواندند و کبکان در کوه و غوکان در آب و حيوانات در
بيشه. خجالت کشيدم که همه موجودات در تسبيح باشند و من خفته.برای مشاهده مجله شبانه اینجا
کلیک کنید