بيترديد يکي از بهترين سريالهاي پليسي ايراني است که تاکنون ساخته شده و به ظاهر قرار است مجموعه دوم آن هم به زودي توليد شود. سرنخ داستان کارآگاه ويژه قتل اميرحسين اوصيا است که در عين تيزبيني و هوشمندي، شخصيتي انساني و احساساتي نيز دارد. در همان اولين قسمت مجموعه اوصيا مجبور ميشود براي ادامه کار از اصفهان به تهران نقل مکان کند چون همسرش او را مسبب مرگ پدرش ميداند. مثلث او، مادرش و مصطفي نجم دستيارش يکي از بهترين و ايرانيترين گروههاي پليسي است که تاکنون ديدهايم. سريال سرنخ شايد بيش از هرچيزي گواه اين نکته است که براي ساخت يک سريال پليسي و جنايي بيش از آنکه نياز به تعقيب و گريزهاي آنچناني و صحنههاي اکشن باشد به قصه خوب و کارگرداني مناسب و توانايي در فضاسازي متناسب با قصه نياز دارد.
اين
شخصيت اولين بار در مجموعه تلويزيوني کارآگاه که سال 1375 توسط حسن هدايت
نوشته و ساخته شده بود، ظاهر شد و با آن ظاهر قدبلند، جدي و باهوش بلافاصله
در دل مخاطبان جا باز کرد. جنبههاي سياسي پروندههايي که توسط اين مأمور
اداره تأمينات پيگيري ميشد از ديگر عوامل جذاب بودن اين شخصيت بود.
در سري دوم اين مجموعه که سال 1387 ساخته شد، او که از تبعيد برگشته بود به بررسي مفاسد رژيم سابق ميپرداخت و جنبه سياسي کار خيلي پررنگتر شده بود. اما به ظاهر اين شخصيت تمام و کمال هم زاييده تخيل حسن هدايت نبوده و واقعا چنين آدمي در آن دوران وجود داشته که مترجم زبان فرانسه بوده وقتي پروندهها را ميخوانده دخل و تصرفهايي هم در آنها ميکرده است. يعني يک چيزي توي مايههاي اوايل کار مورينيو که موقع ترجمه تاکتيکهاي مورد پسند خودش را به بازيکنان گوشزد ميکرده است. بهتازگي بازي کارآگاه علوي هم به تهيهکنندگي شرکت سيمافيلم ساخته شده و در دسترس است.
اين
مجموعه قصه 3 وکيل بود با بازي رضا کيانيان، امين زندگاني و يک بنده خداي
ديگر که الآن اسماش يادم نيست و منابع اينترنتي هم قربانشان بروم کمک
چنداني نميکنند و صرفا بايد به حافظه شخصي تکيه کرد. در کنار اينها يک
قاضي بازنشسته با بازي محمدعلي کشاورز هم بود که آنها را ياري ميکرد.
شغل اين گروه، به کارهاي پليسي مربوط نميشد ولي براي تهيه مدارک براي موکلان خودشان اغلب مجبور به تحقيقات کارآگاهي ميشدند که گاهي اوقات جانشان هم در معرض خطر قرار ميگرفت. در مجموع سريالي بود که در فضاي آن روزها با مخاطب ارتباط برقرار ميکرد.
«مزد ترس» با بازي عبدالرضا اکبري و به کارگرداني حميد تمجيدي در 2 فصل ساخته شد و هرچه قدر سري اول آن موفق بود سري دوم آن که با هزينه زياد در ترکيه فيلمبرداري شده بود و بازيگران خارجي داشت ناموفق از کار درآمد.
از معدود سريالهايي است که با نام بازيگرش ايرج نوذري کاملا پيوند خورده است و همين که اسم نوذري به ميان ميآيد کاريزماي پليس مصمم، آرام و درونگراي سريال کلانتر در ذهن شکل ميگيرد.
البته مدت طولاني پخش به مدت 8 سال غير متوالي هم در شکلگيري اين تصوير دخالت زيادي داشته است و هيچ سريال ديگري نبوده که با گروهي ثابت مدتي چنين طولاني با مخاطب در ارتباط باشد. شخصيت کلانتر ويژگي خاصي ندارد بلکه فقط با تکيه بر هوش و قدرت تصميمگيري بالا موفق ميشود رازهاي پشت پرده جرايم را کشف کند.
اين سريال، نخستين مجموعه پليسي مربوط به جرائم اينترنتي در ايران بود که بخش دوم آن هم در دست تهيه است. شخصيت اول اين مجموعه سرگرد احمدي با بازي حسين ياري جلوهاي جديد از پليس ايران محسوب ميشود. پليسي کاملا مدرن که دشمن اصلياش در اين مجموعه کامران بوريايي با بازي کيکاووس ياکيده يک هکر اينترنتي است و سرگرد احمدي همزمان با دنبال کردن او به پروندههاي ديگر هم رسيدگي ميکند.
اين شخصيت با آمادگي بدني بالا، کاملا مدرن و آشنا به مسائل روز رايانه با موجودي درگير است که از طريق دنياي مجازي تا داخل خانه او هم پيش ميرود و پسرش را درگير پرونده ميکند و عاقبت هم او را گروگان ميگيرد که از سريال ناوارو و گروگان گرفته شدن يولاند برداشت شده و کارآيي خوبي در بستر سريال دارد. به روز بودن سريال و پرداختن به جنسي از جرايم که تاکنون در سيماي ايران فراموش شده بود از جمله عوامل جذابيت اين سريال و اين شخصيت بود.