* دايي ناراحت شد وقتي فهميد خريد براي عموم آزاد است.
* آدم قلياني، براي مقداري دود، خودش را به آب و آتش مي زند.
* وقتي روي قلبم خطا شد، سرم سوت کشيد.
* چنان مزه پراني کرد که سکوت شکست.
* اداره کار، کار به کار بيکاران ندارد.
* جيگر که گران شود، دل مردم به سيخ کشيده مي شود.
* همه را سياه کرد تا بتواند در شب استتار کند.
* اگر من خرده شيشه دارم دليلش تير و کمان زبان توست.