به گزارش خبرنگار
حوزه تلويزيون باشگاه خبرنگاران شب گذشته رضا كيانيان مهمان برنامه تلويزيوني گفتگوي تنهايي بود.
كيانيان در ابتداي برنامه در پاسخ به اينكه چه وقتهايي در زندگي را تجربه مي كند و تنهايي از نظر او چه معنايي دارد گفت:در هنرهاي نمايشي،تئاتر و تلويزيون و سينما تنهايي معنا ندارد وقتي ميخواهيم در پروژه اي به ايفاي نقش بپردازيم؛هميشه در كنار تيمي 40 نفره هستم يعني آن لحظه اي كه كار مي كنيم زيرا ما بازيگر هستيم در خيابان كوچه در ميان مردم هستيم و تنها نيستم.
وي افزود:در عين حال كه اگر شخصي خانواده داشته باشد؛يعني متاهل باشد در كنار خانواده اش قرار ميگيرد پس كم پيش ميآيد تا تنها باشد،اما يك بازيگر به گونه اي بايد تنهايي خود را درست كند در تنهايي خود را پيدا كند.
*شهرت از جذابيت بسياري برخوردار استوي به وجود شهرت در كنار جذابيت اشاره كرد و گفت:در زندگي هنرمندان در عين حال كه شهرت از جذابيت بسيار بالايي برخوردار است كه هر بازيگري دوست دارد به شهرت برسد؛گرچه اين شهرت در جمع معنا مي دهد و در تنهايي معنايي ندارد .
*شهرت باعث ديده شدن بازيگر مي شودوي به تمايل بازيگران به شهرت در زندگي اشاره كرد و گفت:هر بازيگري دوست دارد كه به شهرت برسد،زيرا اگر به شهرت برسد كارش نيز ديده مي شود.
*نوشتن محتاج تنهايي استوي به نوشتن در تنهايي خود اشاره كرد و گفت:نوشتن محتاج تنهايي است،زماني ساعاتي از شب را مينوشتم و مقالاتي را به مجله ارسال مي كردم كه در نهايت آن نوشته ها روزي تبديل به كتاب شد.
در ماه مبارك رمضان ميزان نوشتنم بيشتر بود،زيرا تا سحر بيدار مي ماندم بعد كارهاي ديگري چون عكاسي برايم حائز اهميت بود در واقع الان تنهايي را پيدا كردم.هر آدمي نياز به مراقبه دارد كه در تنهايي به وجود مي آيد.
*ديوانگان تاريخ هنرمند و روانشناسان هستندكيانيان ادامه داد:ميگويند هنرمندان و روانشناسان ديوانگان هستند كه گاهي ديوانه و گاهي عاقل هستند.ديوانگان خيالشان آسوده است،عاقلان نيز وضعيتشان مشخص است؛اما هنرمند گاهي عاقل و گاهي ديوانه است و زماني كه عاقل است به زمان ديوانگي اش نگاه ميكند به اين لحظه كه يك اتفاق هنري رخ مي دهد؛ميگويد لحظه خلاقيت،يعني اتفاقاتي در ذهن ما بوجود مي آيد كه به هيچ وجه نمي توان توضيح داد.
*هنرمند يعني ديدن و انتخاب كردناين بازيگر به تعريفي عيني از هنرمند اشاره كرد و گفت:من تعريفي عيني از هنر را قبول دارم،هنر يعني ديدن و انتخاب كردن.هنرمند ميبيند و بعد انتخاب مي كند.به اعتقاد من هر كسي در جهان يگانه است و هيچ چيز برايمان دو تا نيست،به همين دليل نيز خداوند يكي است؛همه يگانه هستيم اين يگانه بودن انسان،يعني از روي دست كنار دستي مان تقلب نكنيم.
*معجزه هر لحظه در زندگي ساري و جاري استكيانيان به حضور معجزه در زندگي اشاره كرد و اظهار داشت:معجزه خيلي ساده است،همه مردم ميتوانند آن را در خيابان ميان دود و آهن نيز ببينند.يك روز به همراه دوستم در حال عبور از خيابان بودم،دوستم به من گفت هلال ماه را ميبيني چقدر زيباست،آيا هربار كه آن را مي بيني شگفت زده نمي شويم،اين يعني معجزه ابر،آسمان، پاكي آسمان معجزه خداوند است.
*وقتي با همسرم در خيابان قدم ميزنم كيانيان به قدم زدن خود با همسرش در خيابان اشاره كرد و گفت: از وقتي با همسرم در خيابان و كوچه باغ قدم مي زنم،وقتي به آسمان نگاه مي كنم و در لحظه اي رنگين كمان هفت رنگ را مي بينم؛اين يعني معجزه امان آنها را به ندرت مي بينيم بسياري از هنرمندان آسمان آبي و رنگين كمان را كشيده اند اما كسي معجزه و عظمت آن را درك نكرده است.
*زن وشوهر ها بعد از يك مدتي شبيه هم مي شوندكيانيان به شبيه هم شدن زوج ها بعد از سالها زندگي به يكديگر اشاره كرد و گفت: شنيده ايد كه ميگويند زن و شوهرها بعد از يك مدتي شبيه يكديگر مي شوند؛چه چيزي باعث مي شود كه آنها شبيه هم شوند؟روح و نگاه آنها شبيه هم شده است،وقتي دو دولت با يكديگر سالها در كنار هم قرار ميگيرند اين روح و نگاهشان است كه با يكديگر همسو شده است.هنرمندان اينهايي را كه مطرح كردم بيشتر از مردم عادي ميبيند به همين دليل است كه مردم از محصولات هنري خوششان ميآيد زيرا چيزهايي را كه نمي بينند را هنر به آنها نشان ميدهد.
*سعي ميكنم حواسم به معجزه و تنهايي باشداين بازيگر اظهار داشت:وقتي يك اتوبوس ميني بوس و كاميون در خيابان توليد آلودگي مي كند و اين هواي پاك و سالم را آلوده مي كند؛ نمي توانم حال خوبي داشته باشم و دچار افسردگي مي شوم.
*قرار نيست به مردم خدمت كنيمكيانيان به انجام وظيفه كردن خود به عنوان يك هنرمند در قبال مردم اشاره كر د و گفت: قرار نيست ما به مردم خدمت كنيم و بر سر آنها منت بگذاريم ما فقط وظيفه مان را انجام ميدهيم ما پول ميگيريم و در قبال آن بايد وظيفه خود را انجام دهيم هيچ منتي هم بر سر كسي نيست.
*هيچ وقتي از كسي پول قرض نگرفته امكيانيان به اتكاي خود در طول شصت سال زندگي خود اشاره كرد و گفت:در طول مدتي كه از خداوند متعال عمر گرفته ام؛هيچگاه از كسي پول قرض نگرفته ام .شايد باورتان نشود فقط يك بار پدرم 50 هزار تومان به من پول داد كه احساس مي كنم خداوند او را مامور كرده بود تا به من پول بدهد؛اما من از او پولي نخواسته بودم براي همين هميشه انتظار دارم كه خداوند به من كمك كند تا از كسي قرض نگيرم.
*من چك ندارموي گفت:من چك ندارم هميشه از بدهكاري و قرض كردن بيزار بوده ام ،هر وقت پول داشته باشم چيزي را كه ميخواهم ميخرم اما اگر پول نداشته باشم قطعاً خريد نميكنم./ه