
وی اضافه
کرد: «البته غرب واقعا دنبال دموکراسی در همهٔ منطقه نیست بلکه در وهلهٔ
اول آرایش منطقه را میخواهد تغییر دهد و سپس موج اعتراض را به مرزهای چین و
روسیه برساند.اما بحث گسترش الگوهای آمریکایی هم جدی است. تنها غرب نیست
که می خواهد این وضعیت را در مسیر منافع خود هدایت کند بلکه دیگر کشورهای
منطقه هم اینطور هستند مثلا کشورهای متحجر عربی فرصتی برای مبارزه با ایران
و پنهان کردن معضلات خود در پشت این هیاهوها پیدا کرده اند و ترکیه نیز
آنرا فرصتی برای گسترش نفوذ خود و تا حدودی حرکت در مسیر عثمانی دریافته که
به او قدرت تحرک منطقهای و فرا منطقهای و امکان افزایش منزلت و حوزهٔ
نفوذ میبخشد.ترکیه در عراق به ایران باخته است، چون عراق پیوستگی های جدی
با ایران دارد بنابراین ترکیه می کوشد در سوریه جبران کند.سوریه تبدیل به
زمین بازی میان بازیگران و محل ائتلاف و تنازع دولت ها و قدرت ها گشته
است.»
کلاشی یادآور شد: «منطقه در حال تغییر است ونگاهها و
تعریفها و مواضع نیز متناسب با آن و دریافت از تحولات دگرگون میشود.
سوریه برای ایران منطقهٔ استراتژیکی است و باید در حوزهٔ منافع ملی در میان
این حوادث بغرنج و دوران ساز نگاه جدی و همه جانبهای به تحول آن منطقه
داشت.ایران در جهان اسلام خط مقدم آزاد سازی سرزمینهای اسلامی شده است اما
برخی مسلمانان و حکومتهای فاسد منطقه بجای ترس از اسراییل و زیاده
خواهیهایش از بمب اتمی، از ایران هراسانند!! و با غرب در تحریمها هم
داستان شده که گاه تندتر از آنها هم میروند.»
وی در ادامه با انتقاد از نوع رفتار اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران در برخورد با وقایع سوریه، اظهار داشت: «اپوزیسیون ایران در قبال سوریه بسیار با مخالفان اسد هم ذات پنداری میکند،اما این هم ذات پنداری رمانتیک است. بسیاری از آنهایی که مقابل اسد میجنگند از حکومت اسد فرسنگها عقب ترند. حکومت اسد از بعضی جهات بسیار مترقی است. باید کوشید از منتقدین مصلح و پیشرو اسد حمایت کرد و نباید از گروه های اخوانی و سلفیون حمایت نمود،حمایت از این گروه ها اشتباه است. از سوی دیگر باید منافع ایران را هم فارغ از حکومت دید. استقرار حکومت نزدیک به ترکیه و اردن و عربستان و تندروهای سنی به چه درد ایران میخورد؟ کجای آن به نفع ایران است؟ در جنگ ایران و عراق حکومت اسد در کنار ایران بود و اجازه نداد جنگ عربی- ایرانی و مسلمان و مجوس شود سوریه بر ناسیونالیسمی تکیه دارد که میشل عفلق و بیتار و... پی افکندهاند و و این ناسیونالیسم به ایران نزدیکتر است، روایت برخی افسران ساواک حاکی از این است که ساواک در سر کار آمدن اسد نقش داشته است. رژیم بعث سوری در این سالها بطورسنتی دراردوگاه ایران است چه محمد رضا شاه پهلوی باشد چه آیت الله خمینی. نسبت به حکومت عربستان و کویت و قطر و امارات هم بسیار جلوتر است.»
این کارشناس علوم سیاسی ادامه داد: «اپوزیسیون
جمهوری اسلامی همه چیز را در چارچوب تضاد با رژیم درک میکند و با عینک
دشمنی با رژیم مسایل را مینگرد در حالی که ما نباید دشمن باشیم ما باید
فقط خواهان استقرار حق حاکمیت ملت و روشی از زندگی باشیم که به نظرمان چه
به لحاظ نظری و چه عملی به سود ایران است و از ضروریات نشات گرفته است.
اپوزیسیون باید فارغ از تضاد با حکومت بیاندیشد،چه بسا برخی عملکردهای رژیم
ایران هم درست باشد. اپوزیسیون باید منتقد متعالی باشد.»
حجت
کلاشی در پایان با اشاره توهم برخی از مخالفان حکومت که بر این باور هستند
که بعد ازسرنگونی بشار اسد نوبت جمهوری اسلامی است، افزود: «بدون اینکه به
صحت و سقم این پیش فرض کار داشته باشم، باید گفت این سخنان و شایع کردن آن
در جامعه نشانهٔ این است که این تعداد افراد از تحولات داخلی ناامید
شدهاند و چشم به قدرتهای بیگانه دوختهاند. از گفتن این مسایل متاسفم؛
اما باید گفت و خودمان را نقد کرد. بسیاری هنوز نمیخواهند محور تحولات و
سمت و سوی آنرا با نگاه به داخل تعریف کنند. هر تحولی باید داخلی باشد
نیروی مترقی گذار در درون باید جستجو شود، احوالش را شناخت و موانع حرکتش
را رفع کرد. یعنی در خدمتش بود نه آنکه به دنبال الگوهای خطرناکی رفت که در
لیبی و سوریه تجربه شد. هر کشوری که به کشورمان حمله کند ما موظف هستیم که
از میهنمان دفاع کنیم. دموکراسی با موشک و جنگنده و سرباز خارجی
نمیآید.در جمع بندی صحبت؛ باید دوباره اشاره کنم که سوریه برای ما بسیار
مهم میباشد و باید حضوری فعال در آنجا داشت و کوشید تحولات سوریه را با
منافع ایران تطبیق داد و از رقیبان منطقهای عقب نماند.»