خدای متعال فرموده است بر جمیع ممکنات سوگند که آرزوی هر کس را که به غیر من امید بندد نا امید خواهم کرد و لباس ذلّت و خواری بر او خواهم پوشاند و او را از پیش خود می رانم و از فضل خویش دور می کنم.

 به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ صراط در آخرین یادداشت خود نوشته است:

شخصی به نام حسین بن عُلوان می گوید:
در مجلسی که برای کسب دانش شرکت کرده بودیم و هزینه سفر من تمام شده بود ،یکی از کسانی که در آن مجلس بود گفت: برای این گرفتاری به چه کسی امیدواری؟ گفتم: به فلانی. گفت: به خدا سوگند حاجتت برآورده نمی شود و به آرزوی خود نخواهی رسید و مقصودت حاصل نخواهد شد. گفتم: از کجا می دانی خدا تو را بیامرزد؟ گفت: من از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود در یکی از کتابها خوانده ام که خدای متعال فرموده است به عزّت و عظمت و شرف و بزرگواری و سلطه ام بر جمیع ممکنات سوگند که آرزوی هر کس را که به غیر من امید بندد نا امید خواهم کرد و لباس ذلّت و خواری بر او خواهم پوشاند و او را از پیش خود می رانم و از فضل خویش دور می کنم.

 آیا در گرفتاری ها غیر من را می طلبد، در صورتی که گرفتاری ها به دست من است؟!

آیا به غیر من امید دارد و درِ خانه غیر مرا می کوبد با آنکه کلید های هم? در های بسته نزد من است و درِ خانه من به روی کسی که مرا خواند باز است؟!

کیست که در گرفتاری های خود به من امید بسته و من امید او را قطع کرده باشم؟

چه کسی در مشکلات بزرگی که برای او پیش آمده است به من امیدوار گشته که امیدش را قطع کرده ام؟

من آرزوهای بندگانم را پیش خود محفوظ داشتم و آنها به حفظ و نگهداری من راضی نگشتند و آسمانها را از کسانی که از تسبیح من خسته نمی شوند( فرشتگان) پُر کردم و به آنها فرمان دادم که درهای بین من و بندگانم را نبندند ولی آنان( بندگان) به قول من اعتماد نکردند.

آیا کسی که به غیر من امیدوار است نمی داند که اگر برای او حادثه ای پیش آید چه کسی غیر از من می تواند بدون اذن من گرفتاری او را برطرف سازد؟ پس چرا از من رویگردان است با اینکه از فضل و کَرَم خود چیزی به او داده ام که از من نخواسته بود، سپس آن را از او می گیرم و برگشت آن را از من نمی خواهد و از غیر من می طلبد؟

او درباره من چه اندیشه ای دارد؟ من که بدون تقاضا و سؤال به او عطا می کنم، آیا هنگامی که از من بخواهد به او پاسخ نمی دهم؟

آیا من بخیل هستم که بنده ام مرا بخیل می پندارد؟!

آیا هر جود و کَرَمی از من نیست؟!

آیا عفو و رحمت در دست من نیست؟!

مگر من محل آرزوها نیستم؟!

بنابراین چه کسی جز من می تواند آرزوها را قطع کند؟!

آیا آنها که به غیر من امید دارند نمی ترسند( از عذاب من یا از اینکه نعمتهایم را از آنان قطع کنم) ؟

اگر همه اهل آسمانها و زمینم به من امید بندند و به هر یک از آنها به اندازه امیدواری همه آنان به هم، به اندازه عضو مورچه ای از فرمانروایی و قدرت و مُلک من کاسته نمی شود و چگونه کاسته شود از مُلکی که من سرپرست آن هستم؟

پس بدا به حال آنها که از رحمتم نا امیدند و بدا به حال آنها که مرا معصیت کرده و از من پروا ندارند.

امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:... هر کس بر او توّکل کند، خدا او را کفایت می کند...( نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 89)

دلا همواره تسلیم رضا باش     به هر حالی که باشی با خدا باش

خدا را دان خدا را خوان به هر کار     بدان این یاوران را به از او یار

چو حق بخشد کلاه سربلندی      تو دل بر دیگری بهرِ چه بندی

خدا را باش اگر مرد خدایی      مکن بیگانگی گر آشنایی

حدیث دوزخ و جنّت رها کن      پرستش، خاص از بهرِ خدا کن
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
معین
۰۱:۴۵ ۰۸ مهر ۱۳۹۲
فقط میتونم بگم فوق العاده بود همین....مرسی... واقعا ممنون.......