انتظار را نباید یک ادعا دید، انتظار خود، عمل کردن است به همه آنچه ما را به یک شیعه حقیقی نزدیک می کند. از ادعا تا عمل همان یکبار که در تاریخ تجربه شد، تا ابد روی بشر را سیاه کرده است و برایش بس است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، غلامحسين علوي در الطارق اورده است:
آنان که به اصطلاح دستی بر آتش دارند، و جهان را با همه حاشیه ها و متن هایش از دید بازتری و از بالا تحلیل و تفسیر می کنند، به این نتیجه رسیده اند که ،جهان با سیر صعودی فساد ها، قتل ها، ظلم ها، تجاوز ها، تعدی ها، حق کشی ها و انحراف ها، کم کم به نابودی خود نزدیک می شود.

سوای درستی و یا نادرستی این موضوع، آیا جّو جامعه امروز جهانی و اتفاقاتی که در آن می افتد خود تائیدی بر این واقعیت نیست؟ و آیا غیر از این نتیجه چیزی در ذهن انسان تداعی می شود؟

اگر خالق این جهان را بشناسیم، و به این اعتقاد داشته باشیم که، این خلق کننده از خلاقیت خویش، منظوری داشته است، و بی هدف این جهان را خلق نکرده است، نمی توانیم این سرنوشت را برای این جهان و این سرنوشت محتوم را برای آینده نزدیک این مجموعه عظیم هستی بپذیریم. از این رو خود انسان، سوای پیش بینی ها، اخبار گذشتگان، کتب آسمانی، اعتقاد ادیان، و وعده های اولیای الهی، فطرتاً به این نتیجه می رسد که ، کسی و یا یک موجودی باید او را از این همه فلاکت و بدبختی و از این همه بندهای تعلقی که در آن اسیر و گرفتار شده است، آزاد کند.حال به این موضوع باید اندیشد که این نجات دهنده بزرگ چه کسی می تواند باشد؟

 در ادیان مختلف، و جریان های مختلف اعتقادی و فکری ، این منجی را به شکلی معرفی کرده اند، ولی نکته قابل توجه این است که، همه آنها یک چیز را مشترکاً اعتقاد دارند؛ " یک نفر می آید و به ظلم ها و بدی ها پایان می دهد و آزادی و عدل را می آورد" ؛به عنوان مثال گوشه ای از این وعده ها در کتاب های آسمانی را با هم مشاهده می کنیم:

زبور:

در مزامیر، مزمور 96 جمله های 10-13 نوشته شده است:

قوم ها را به انصاف داوری خواهد کرد، آسمان شادی کند، و زمین مسرور گردد، دریا و پری آن غرش کنند، صحرا و هر چه در آن است به وجد آیند، آنگاه تمام درختان جنگل ترنم خواهند نمود به حضور خداوند، "زیرا که او می آید" ، زیرا که برای داوری جهان می آید...

تورات:

در کتاب های تورات و کتاب های عهد عتیق نیز این موضوع بسیار نوشته شده است، مانند، کتاب حبقوق نبی، فصل 2 جمله های 3-5 :

اگر چه تاخیر نماید برایش منتظر باش، زیرا که البته خواهد آمد، و درنگ نخواهد کرد، بلکه جمیع امت ها را نزد خود جمع کند، و تمام قوم ها را برای خویشتن فراهم آورد...

انجیل:

بیشتر نوید های انجیل با تعبیری به اسم "پسر انسان" آمده است، مانند:انجیل لوقا فصل 12 جمله های 35-36 :

کمر های خود را بسته و چراغ های خود را افراخته بدارید، خوشا به حال آن غلامان، که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار بیابد، پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمی برید پسر انسان می آید،...

در کتب مقدسه هندوها، به نام باسک نوشته شده است:

دور دنیا تمام می شود به نام پادشاهی عادل در آخر الزمان، که پیشوای ملائکه و پریان وآدمیان است، حق و راستی با او باشد، آنچه در دریاها و زمین ها و کوه ها پنهان باشد، همه را به دست می آورد و از آسمان و زمین آنچه باشد خبر می دهد، از او بزرگتر در دنیا کسی نیاید...

کتب مقدسه زرتشتیان:

جاماسب نامه صفحه 121 : سوشیانت(نجات دهنده بزرگ)دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه کن کند، ایزدان را از دست اهریمنان نجات دهد، مردم جهان را هم گفتار و هم کردار و هم فکر کند...

همین طور در کتب مقدس مانویه، جین ها، برهمائیان، چینیان و ... نیز از نجات دهنده آخر الزمان گفته شده است.

همه اینها که گفته شد علمی است و کتابی؛ و دانستنی هایی هست که هر کسی ممکن است در مورد منجی آخر الزمان بداند و یا بخواهد بداند. ولی آنچه بسیار از آن دور هستیم و مخصوصاً ما که ادعای شیعه بودن امام عصر(عج) را داریم، همان همراه بودن با جریان انتظار و ظهور است که ، صد البته از ما این موضوع خواسته شده است.

متاسفانه هر گاه کلمه انتظار به زبان می آید ، خواه ناخواه انسان را به یاد دعای ندبه و صبح جمعه و گاهاً دعای فرج بعد از نمازها می اندازد؛ اما حقیقتاً این واژه آنقدر مفهوم بالایی دارد که اگر به راستی همه آنها که در ظاهر خود را منتظر نشان می دهند، بر آن اصل خود را ساخته بودند(یعنی منتظر واقعی) ، مطمئناً حجت بر صاحب الزمان(عج) تمام بود و باید طبق وعده های داده شده ظهور می کردند.

ولی اگر به تاریخ مراجعه کنیم، خواهیم دانست که این اتفاق یکبار دیگر در تاریخ افتاده است، و آنها که به ظاهر خود را منتظر و عاشق سینه چاک امام خود می دانستند، چگونه امامشان به میانه راه نرسیده بود که، رهایش کردند واو را در صحرای سوزان بی توجهی ها به دست تیغ جلادان و آدم کش ها دادند. آری ، این آخرین ذخیره خداست که قرار است بیاید.وصد البته نمی توان با بی فکری از همین دعاها و یاداوری ها دست کشید و به بهانه اینکه این کار ها ظاهری و به درد نخور است، آن را کناری گذاشت ، ولی خود انتظار کلمه مقدسی است که معنایش فراتر از این مسائل است.

انتظار را نباید یک ادعا دید، انتظار خود، عمل کردن است به همه آنچه ما را به یک شیعه حقیقی نزدیک می کند. از ادعا تا عمل همان یکبار که در تاریخ تجربه شد، تا ابد روی بشر را سیاه کرده است و برایش بس است.

بیاییم باور کنیم اگر زندگی خود را بی مشکل می بینیم، و در خود نیازی به امام زمان (عج) نمی بینیم؛ مشکلی هست که باید به اعتقادات خود و سستی آن ربطش بدهیم، درس می خوانیم، سر کار می رویم، ازدواج می کنیم، بازنشست می شویم، و هزاران کار دیگر...در حالی که شاید در این مدت زندگی هیچ احساسی و نیازی به حضور یک معصوم(ع) در کنار خود احساس نکنیم، و این خود عین رکود و جماد و مردابی شدن است؛ یادمان باشد، باید در رودخانه همیشه در جریان انتظار در تحرک باشیم تا به زودی زود انشاالله به دریای ظهور برسیم، و آنگاه خواهیم فهمید که ما در زندگی ای بودیم که بیشتر به مرداب و باتلاق شباهت داشت.باید کمی به خود زحمت بدهیم و از عمق جان، امام زمان خویش را بشناسیم، تا با زندگی جاهلانه نسازیم و با مرگ جاهلیت نمیریم...

برچسب ها: پسر ، انسان ، غلامحسین ، علوی ، الطارق
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.