به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران پاک ايين نوشته است:ساعت شش صبح برخاستم و پس از اداء دوگانه (نماز) لباس پوشیده در ساعت هفت به فرودگاه پلام رفتم. رفقا به مشایعت آمده بودند. وداع کرده به سلامتی رهسپار سفر سیام شدم .علی اصغر حکمت اولین سفیر ایران در تایلند یا سیام سابق است که در سال 1335 در حالی که سفیر ایران در هند بود به عنوان "اکردیته" عازم بانکوک شد.یکی از آثارقلمی وی سفرنامه به تایلند است که یکی از اسناد معتبر تاریخ روابط رسمی ایران و تایلند می باشد. بر اساس این سند وی در اسفند ماه سال 1335 ش از طریق کلکته و رانگون پایتخت میانمار با هواپیما وارد بانکوک شده و در هتل «راتاناکوسین» اقامت داشته است. در بخش هائی از این سفر نامه آمده است.:
«دهلی – کلکته (سه شنبه 7 اسفند 1335 ش / 26 فوریه 1957 م) ساعت شش صبح برخاستم و پس از اداء دوگانه (نماز) لباس پوشیده در ساعت هفت به فرودگاه پلام رفتم. رفقا به مشایعت آمده بودند. وداع کرده به سلامتی رهسپار سفر سیام شدم .
حکمت روز سه شنبه 14 اسفند 1335 از رانگون وارد بانکوک گردید. و در سفرنامه خود بانکوک را «شهری تمیز و ظریف» و سیامی ها را «مردمی بسیار مهربان و مؤدب» توصیف می کند اما از گرانی و گرمای بانکوک بسیار شکوه دارد و اشعاری نیز در این مورد در همانجا بشرح زیر سروده است:
رفتم به سیام چون ز برما(برمه) بنگر زقضا چه رفت برما
کوکم بخدا ز شهر بانکوک از صبر اثر نمانده در ما
گر ما به هلاک تن سپردیم از رنج گرانی است وگرما
از این سفر واز این سفارت دردا و خجالتا و شرمـا
با حکم وزارتم چه تدبیر ای مشفق مهربان بفرما
وی سفر به بانکوک را «منظره جدیدی از زندگانی که شباهتی به سایر مناظر نداشته و ندارد» بحساب میآورد و می نویسد:
« هر زمان روزگار از این پرده های گوناگون پرده باز می کند امروز نیز مانند چند روز قبل سپری شد. تا عصر در اتاق هتل از شدت گرمای طاقت فرسا به کولر پناه بردم. ضمناً فراغتی یافته راپرت مفصلی در ده صفحه راجع به مسافرت (قبلی) خود به برمه و اوضاع آن مملکت برای وزارت خارجه نوشتم»
مراسم تقدیم استوارنامه به پادشاه تایلند که هنوز هم بر سریر سلطنت این کشور قرار دارد از بخش های جالب این سفرنامه است که آقای حکمت آنرا ذیل وقایع روز 24 اسفند 1335 بشرح زیر آورده است:
«امروز نیز یکی از روزهای تاریخی زندگی است. به سمت رسمی نماینده ایران به حضور پادشاه سیام اعلیحضرت بهومی بُل آدولده (رامای نهم) که از سال 1946 (م) تا کنون بر تخت سلطنت سیام نشسته است باید معرفی شوم.
ساعت یازده به قصر سلطنتی با لباس رسمی و نشان به راهنمائی و مشایعت رئیس تشریفات در اتومبیل سلطنتی به قصر رفتم … بعد از اندک استراحت و صحبت در سر ساعت یازده به تالار تختگاه رفتم. بسیار مجلل و شاهانه بود و شاه در صدر تالار ایستاده بود. ترتیب مقرر و رسمی ورود و تعظیم اول و بعد از سه قدم تعظیم دوم و بعد از شش قدم تعظیم سوم بجا آورده و ایستاده نطق خود را که به انگلیسی حاضر شده بود و شامل یک رباعی فارسی (با مصرع: جدت ورق زمانه از ظلم بشست) قرائت کردم. شاه در جواب، نطقی بزبان تایلندی ایراد کرد که ترجمه آنرا رئیس تشریفات رسماً بمن نداده است. بعد از چند کلمه صحبت که بواسطه آهستگی (درست) مسموع نشد به همان نهج تعظیمات را تکرار کرده مراجعت به تالار پذیرائی نموده و دفتر واردین را امضاء کردم، نوشیدنی صرف شد. نیم ساعت قبل از ظهربه همان ترتیب با مصاحبت رئیس تشریفات به منزل مراجعت نمودم»
وی در پایان نطق خود در مراسم تسلیم استوارنامه یک دوبیتی را نیز تقدیم پادشاه می نماید:
" اجازه بفرمائید خطابه خود را با زبانی که چند قرن قبل شاعر و فیلسوف ایرانی در مدح پادشاه عظیم الشان آنزمان گفته خاتمه دهم.
جدت ورق زمانه از ظلم بشست عدل پدرت شکسته ها کرد درست
ای بر تو قبای سلطنت آمده چست هان تا چه کنی نوبت دولت توست "
آقای حکمت در روز سوم فروردین 1336 پس از تقدیم استوارنامه در یک مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگاران شرکت نموده و آن را چنین شرح میدهد:
«ساعت ده برحسب ترتیب که به توسط وزارت خارجه فراهم شده به کلوب تشریفات رفتم حدود سی نفر مخبرین جراید و مطبوعات جمع بودند که بعضی انگلیسی می دانستند و بعضی نمیدانستند. مصاحبه مفصلی با آنها داشتم و سخنان خود را به انگلیسی گفتم. مردی که خود را مترجم معرفی میکرد ترجمه را به لغت تای مینمود. از روابط سیاسی مابین دو کشور و ایجاد روابط تجارتی و اقتصادی و فرهنگی و وجه مشابهت ما بین دو مملکت و مسائل سیاسی و اجتماعی و موضوعات مختلف صحبت شد که بزبان تای یادداشت کردند - خدا می داند چگونه ترجمه و نشر کنند- تا این تجربه برای من باشد که در آتیه از این گونه مصاحبه ها مادام که اطمینان کامل حاصل نباشد خودداری نمایم»
وی در مورد مذاکرات خود با وزیر امور خارجه تایلند نیز می نویسد:
«در باب امور اعزام محصل به ایران و شیعیان مقیم بانکوک و سیام صحبت شد. اظهار میکرد که وی همیشه طرفدار آزادی مطلق برای مسلمانان بوده ام و به دیانت اسلام احترام قایل هستم. از سیاست دولت و جلوگیری از کمونیزم صحبت می کرد. اعضای وزارت خارجه در برابر وزیر خارجه احترام قایل بودند و به او تعظیم می کردند ظاهراً چون شاهزاده است»
گردش در بانکوک:
وی در نوشته های خود به تشریح مناظر زیبای بانکوک نیز می پردازد و می نویسد:
«قایق موتوری کرایه کرده صبح زود ساعت هفت حرکت کرده از روی رودخانه و کانالهای منشعبه از آن گردش کرده تا ساعت قریب به یازده بود مراجعت نمودیم. بسیار گردش بدیع و دلپذیر و تازهای بود. منظره زندگانی طبقه زارع و کاسب در اطراف کانالها و بازارها روی قایقهای متحرک و میوهها و خرید و فروش و درختستانهای میوه، نارجیل و موز و سایر نباتات منطقه حارّه و افراد و اطفال سیاه لخت که هر طرف شناور بودند و جا به جا معابد بودائی بسیار منظره جالب و زیبائی بود»
«صبح امروز مصروف تماشای معابد بودائی در شهر بانکوک شده به اتفاق شخص بلد و راهنمائی سه معبد را مشاهده کردم.
1ـ معبد بودا در حال خفتگی مرگ که محتوی مجسمه اوست در حالیکه یکطرف دراز کشیده و چشمش نگران است … این معبد در جنب قصر در زمان رامای اول در سال 1793 ساخته شده است و قدیم ترین معبد شهر بانکک است.
2- معبد مرمر که پادشاه رامای چهارم بنا کرده است و سنگهای مرمر آن را از ایتالیا آورده و بی شباهت به کلیساهای ایتالیا نیست.
3- معبد مجسمه طلا که اخیراً (چند سال قبل) کشف شد و پنج تن و نیم وزن آن است و از طلای خالص است و ظاهراً در سیصد سال قبل ساخته شده و از بُهره ها (اسماعیلی) مخفی کرده بودند و در زیر ساروج آن را حفظ کرده تا اینکه اخیراً کشف شد»
به دلیل شخصیت فرهنگی حکمت یکی از فعالیت های وی در مدت کوتاه اقامت در بانکوک دیدار با مسلمانان است وی در خاطرات روز دوشنبه 20 اسفند 1335 خود در شرح دیدار با اهل سنت چنین می نویسد:
"… به مسجد اهل سنت و جماعت که در محله دور دست شهر واقع است رفتم. مسجد تمیزی است بنام (دارالعابدین)، امام جماعتی هم داشته و منبر و محراب و بلندگو و مجموعه ای از قرآن شریف وجود داشت. تیمناً یک حزب سوره مبارکه یس تلاوت کردم. بعد از آن قدری با حضرات صحبت کرده از حال و احوال آنها جویا شدم. معلوم شد مسلمانان در حدود پنجاه هزار نفر هستند در جنوب. مسجد در جزیره مالایا میباشد. در شمال مسلمان کم است. چهار نفر وکیل دارند که تازه برای پارلمان انتخاب شده اند بعد از آن تودیع کرده بیرون آمدیم".
وی همچنین در مورد گرانی در تایلند مطالبی به شرح زیر به تهران گزارش می کند:
"بقراریکه روسای نمایندگیهای افغانستان- سویس و نپال در دهلی که ریاست نمایندگیهای دول متبوعه خود در تایلند را نیز دارند اظهار میدارند معلوم می شود که در آن کشور خیلی گرانی است و برای هزینه مسافرت اینجانب و منشی و دادن یک مهمانی حداقل در حدو پانزده هزار روپیه لازم است. خواهشمند است دستور فرمایند هر چه زودتر این مبلغ حواله شود تا در انجام ماموریت تاخیری رخ ندهد. سفیر کبیر "