محسن شريعتي نيا، عضو هيات علمي موسسه مطالعات و پژوهش هاي بازرگاني در گفتگو با خبرنگار اقتصادي باشگاه خبرنگاران بابيان مطلب بالا گفت:يكي از مهمترين تحولات تجارت جهاني از ابتداي قرن 21، رشد قارچ گونه موافقتنامههاي تجارت ترجيحي دو جانبه و چند جانبه است.اين رشد به حدي سريع بوده كه بسياري از كارشناسان برجسته تجارت جهاني نسبت به تاثيرات منفي اين موافقتنامهها بر آينده اين حوزه و بويژه بر موقعيت مركزي سازمان جهاني تجارت در نظام تجارت چندجانبه هشدار مي دهند.
اهميت اين هشدارها هنگامي بيشتر درك مي شود كه در سالهاي اخير قدرت هاي بزرگ تجاري جهان نيز به سرعت در اين روند وارد شده اند و انعقاد موافقتنامههاي تجارت ترجيحي دوجانبه و چندجانبه را به عنوان يكي از اولويتهاي اصلي ديپلماسي تجاري خود تعريف كردهاند. ايالات متحده از ابتداي روي كار آمدن دولت اوباما با جديت در حال پيشبرد مذاكرات براي انعقاد موافقتنامه "مشاركت فراپاسيفيكي" است، اتحاديه اروپا با مجموعه هاي منطقهاي مختلف از جمله شوراي همكاري خليج فارس در حال مذاكره براي انعقاد موافقتنامه مشابهي است و در تازه ترين تحول، چين، ژاپن و كرهجنوبي براي آغاز مذاكرات براي انعقاد موافقتنامه تجارت آزاد سه جانبه به توافق رسيده اند. پیشنهاد ایجاد منطقه آزاد تجاری بین این سه کشور یک دهه پیش ارائه شد، اما مذاکرات آن احتمالا از سال جاری میلادی آغاز خواهد شد.این منطقه تجارت آزاد اگر شکل بگیرد پس از موافقتنامه های آمریکای شمالی و اتحادیه اروپا، سومین منطقه بزرگ تجارت آزاد در جهان را شکل خواهد داد.
توجه در آمارها به گونه ای بهتر موقعیت این سه کشور در اقتصاد جهانی و نیز اهمیت شکل گیری چنین موافقتنامه تجارت آزاد را نشان می دهد. بر مبنای آمارهای سال 2011، تولید ناخالص داخلی این سه کشور بالغ بر 14 تریلیون دلار بوده است. در این مقطع حجم تجارت خارجی سه کشور به 4/6 تریلیون دلار رسیده است. اين در حالي است كه اقتصاد چين برخلاف اقتصادهاي بحران زده دو سوي آتلانتيك، همچنان به رشد خود ادامه مي دهد و به موازات اين روند طبيعتا موقعيت اين كشور و نيز كره جنوبي(با شتابي كمتر) در اقتصاد جهاني رشد مي كند و اهميت چنين منطقه اي محتملاً بيشتر نيز خواهد شد.
البته نمي توان انتظار داشت كه سه كشور به سرعت بر شكلدهي به چنين منطقه تجارت آزادي به توافق برسند. افزون بر اختلافات فني كه به طور طبيعي در روند مذاكراتي چنين موافقتنامههايي پيش ميآيد، بی اعتمادی سیاسی ميان سه كشور در كند كردن روند مذاكرات مي تواند موثر واقع شود. كره جنوبي و چين تجربه تاريخي به شدت منفي از دوران استعمار و اشغال ژاپنيها دارند، افزون بر اين چين و ژاپن با يكديگر دچار اختلافات سرزميني اند. اهميت اين اختلافات هنگامي آشكارتر مي شود كه توجه داشته باشيم، موافقتنامههاي تجارت آزاد دو جانبه و چندجانبه اساسا مقولاتي سياسياند، بدان معنا كه اولويت هاي استراتژيك كشورها در اراده آنان براي امضاي چنين موافقتنامههايي اهميت اساسي دارد. به عنوان مثال در خاورميانه، آمريكا با بحرين، رژيم اشغالگر قدس و اردن كه از موتلفين اين كشور به شمار ميآيند موافقتنامه تجارت آزاد منعقد كرده و ايران به عنوان كشوري كه حضور بسيار كمرنگي در اين عرصه دارد، با سوريه به عنوان تنها موتلف خاورميانهاي خود چنين موافقتنامهاي را امضا كرده است.
اما به هر حال آغاز مذاكرات موافقتنامه تجارت آزاد ميان اين سه كشور تحولي مهم در روند تجارت جهاني محسوب مي شود. بايد منتظر ماند و ديد كه آيا منافع مشترك اقتصادي فزاينده ميان سه كشور مي توان بر بي اعتمادي و اختلافات سياسي آنان فائق آيد. /عب