سرگرم بودن به اين بازي‌ها اگرچه قطعا بهتر از بازي‌هاي خارجي است اما بايد توجه داشت كه مهمترين شاخصه بازي‌هاي ايراني بايد فضاي گفتماني و القايي آنها باشد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران رجا نیوز در گزارشی از جشنواره بازی های رایانه ای می نویسد:
سر زدن به جشنواره بازي‌هاي رايانه‌اي حداقل حسنش اين است كه نه ترافيك روزهاي نمايشگاه كتاب را دارد و نه شلوغي و فشار مترو را. اگر هم بخواهيد با ماشين شخصي برويد، پاركينگ مصلي با كلي جاي خالي انتظارتان را مي كشد. در راهروها هم خبري از تراكم جمعيت نيست و با خيال راحت مي توانيد به غرفه ها سرك بكشيد. البته رفتن به چنين جشنواره اي حتما دلايل مهمتري بايد داشته باشد، همانطور كه برگزاركنندگان آن هم حتما اهداف مهمي را دنبال مي‌كرده‌اند.

صحنه‌اي كه در جشنواره زياد ديده مي‌شود، همراهي والدين با فرزندانشان است كه دست در دست هم آمده اند تا شايد راه فراري از بازيهاي رايانه‌اي مخرب پيدا كنند. آيا اين جشنواره اين راه را پيش روي والدين قرار خواهد داد؟

http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2012/06/815030_orig.jpg

 

اكثر غرفه‌هاي نمايشگاه بيش از آن چيزي كه از يك جشنواره «هنري» انتظار مي رود ساده اند. يك بنر كه تصويري از بازي آن شركت رويش چاپ شده است، چند صندلي ساده و يك رايانه و مانيتور با اينچ بالا، معمولا تنها چيزهايي هستند كه در غرفه ها پيدا مي شوند. بعضي غرفه ها پوستر يا بروشوري از بازي توليد خود را هم به بازديدكنندگان مي‌دهند. البته چند غرفه محدود دكور خوب و بزرگي دارند كه بازديدكنندگان را كنجكاو مي‌كند سري به آن بزنند.

در اكثر غرفه هايي كه من ديدم يا كسي حال پاسخگويي به نوجوانان را نداشت و يا اينكه با جواب هايي سرسري آنها را بدرقه مي كرد. اين در حالي است كه احتمالا اين گروه سني مخاطبان اصلي اين جشنواره خواهند بود و شركت‌ها بايد در جذب و بدست آوردن دل آنها با هم رقابت كنند. بيشتر غرفه ها هم در بهترين حالت يك دستگاه رايانه را براي تست بازي‌شان قرار داده اند. واقعاً تهيه چند دستگاه رايانه براي آنكه بازديدكنندگان در صف نايستند(و غالبا هم قبل از اينكه نوبتشان برسد بي خيال بازي نشوند) آنقدر سخت است؟ آنهم براي شركتي كه بازي رايانه‌اي توليد مي‌كند! اين ضعف ديگر بيش از آنكه به برگزاركنندگان جشنواره مربوط شود، تقصير خود شركت‌ها و غرفه داران است.

*

مشخصه بازي رايانه‌اي بومي چيست؟ با قدم زدن در اين جشنواره و ديدن عكسها و دموي بازي ها و خواندن بروشورها به چنين جواب‌هايي مي‌رسيم: اسامي شخصيت اصلي بازي، ايراني با ترجيح ايران باستان باشد. جغرافياي بازي تا جايي كه امكان دارد ايراني باشد. پلاك ماشين‌ها در بازي‌هاي رانندگي، ايران102 و از اين قبيل باشد. در بازي‌هاي جنگي، ايراني‌ها اسرائيلي‌ها را بكشند و... از اين دست شاخصه‌ها و مهمتر از همه اينكه در بازي صحنه‌هاي مبتذل نباشد.

سرگرم بودن به اين بازي‌ها اگرچه قطعا بهتر از بازي‌هاي خارجي است اما بايد توجه داشت كه مهمترين شاخصه بازي‌هاي ايراني بايد فضاي گفتماني و القايي آنها باشد. اگر آمريكايي ها در بازي‌هايشان كشتن را ترويج مي‌كنند اين مطابق با فرهنگ مطلوب آنهاست اما آیا در مورد ما هم همین گونه است؟ آيا شخصيت اسطوره‌اي ما هم بايد با تبر بيافتد به جان دشمناني كه در قلعه‌ها و در ميان رودهايي از مذاب كمين كرده اند؟ راه مقابله با بازي‌اي كه آمريكايي‌ها به تهران حمله مي‌كند اين است كه ما هم بازي بسازيم و برويم اسرائيل را بمباران كنيم؟

 

http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2012/06/815044_orig.jpg

اگر اسم خيلي از شخصيتهاي بازي هاي ايراني را كنار بگذاريم، خيلي از آنها با برداران خارجي‌شان مو نمي‌زنند، نه در ماموريت و نه حتي در ظاهر!

 

البته اگر از حق نگذريم رشد ايران در بعد سخت افزاتري بازي‌ها در اين چند سال خيلي خوب بوده است اما بنياد بازي هاي رايانه اي حتما بايد در كنار رشد سخت افزاري بازي‌ها به اين وجه آنها هم توجه كند. وگرنه ممكن است همانطور كه سينماي ملي ما خلاصه شده است در حياط بزرگ و حوض وسط آن، سفره شام و غذاخوردن همه خانواده كنار هم، نقل پاشيدن سر عروس و داماد و...، شايد سر بازي راينه اي ملي ما هم همين بلا بيايد.

يك نكته هم اينجا گفته شود بد نيست. وقتي مهمترين عامل تاييد يا رد يك بازي خارجي ظاهر شخصيت‌ها و ابتذال تصويري آنها باشد(و نه پيام‌هاي بطني) خيلي دور از ذهن نيست كه مهمترين خصوصيت بازي ملي هم در ظواهر آن خلاصه شود.

*

يكي از قسمت‌هاي مهم جشنواره –كه البته نه جاي مناسبي داشت و نه دكور خوبي- بخش دانشگاهي بود. چند دانشگاه كه در حوزه بازي‌هاي رايانه اي حرف براي گفتن داشتند، غرفه داير كرده بودند و اتفاقا نوجوانان زيادي هم مشغول صحبت با اهالي غرفه بودند. ارتباط صنعت و دانشگاه مگر چيست جز همين امور؟

فضاي مناسبي هم به بازي‌هاي مخصوص كودكان اختصاص داشت كه معمولا كودكان همراه با مادرانشان مشغول بازي بودند. ساخت بازي براي سنdن پايين با توجه به راحت‌تر بودن از نظر سخت افزاري مي‌تواند جزو مزيت‌هاي نسبي ما باشد كه شركت‌هاي داخلي توان رقابت بيشتري با محصولات خارجي دارند.

اختصاص دادن بخشي از سالن به برگزاري جلسات تحليلي پيرامون بازي‌اي رايانه اي هم اقدام خوبي است كه اگر در آن برنامه مناسبي براي نوجوانان بازديد كننده در نظر گرفته شود مي‌تواند خيلي موثر باشد. البته اگر ابتكاراتي به خرج داده شود تا آنهمه نوجوان سرگردان در سالن را بتوان به جلسه كشاند.

 

http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2012/06/815034_orig.jpg

 

غير از غرفه ها دانشگاهي، چند غرفه ديگر هم حسابي طرفدار داشتند: غرفه هاي LCD سه يعدي الی جی و لپ‌تاپ ايسوز! اين غرفه ها اتفاقا تقريبا در ابتداي نمايشگاه بودند و سرگرم به بازاريابي و تبليغ براي محصولات خود. البته شركت فخيمه ال جی بيش از يكي دو غرفه در سطح جشنواره داشت. آدم همينجوري و از سر بيكاري اين سوال به ذهنش خطور مي‌كند كه آيا اسپانسر بودن حدي هم دارد؟!

 

 

بازاريابها عقلشان مي رسد براي تبليغ مانيتور سه بعدي‌شان فيفا بگذارند تا بچه ها بازي كنند، اما ما عقلمان نمي رسد براي تبليغ بازي ايراني‌مان از جذابيتهايي مثل مانيتور سه بعدي استفاده كنيم!

 

چند غرفه هم بازي‌هاي اسلامي و ايراني واقعي را نمايش مي‌دادند اما بدون كوچكترين خلاقيت و جذابيتي در فضا سازي، حال آنكه گذاشتن ماكت يك رزمنده در ابعاد واقعي كلي توانسته بود براي بچه ها جذابيت داشته باشد. حال چه مي شد اگر كمي پول و زمان خرج مي‌شد تا نوجواناني كه به جشنواره مي‌‌آيند در برابر اين غرفه‌ها توقف كنند و نوكي به بازي مورد نظر بزنند؟ قلعه اي كه در وسط سالن تعبيه شده بود حداقل كارش اين بود كه هر كس را وسوسه مي‌كرد كه حداقل يكبار هم كه شده در آن قدم بزند، اما اي كاش كساني كه بازي‌هاي دفاع مقدسي ارائه مي‌كردند هم با ايجاد چنين فضاسازي هايي...بگذریم!

 

همين ماكت ساده كلي طرفدار پيدا كرده بود؛ اگر بازي هاي ايراني و دفاع مقدسي در فضايي جذاب و با دكوري مرتبط ارائه مي شدند حتما نوجوانان بيشتري را به غرفه ها مي كشاندند.

*

حتما تكراري است؛ جشنواره و نمايشگاهي هنري نبوده كه اين مشكل در آن ديده نشود و داد مذهبي ها را در نياورد. اما باز هم بايد گفت. اين گفتن‌ها حداقل خاصيتش اين است كه نمي گذارد قضيه عادي شود. اين گفتن‌ها حداقل غيرت را در دل و جان افراد متعهد و دلسوز زنده نگه ميدارد، اين گفتن‌ها... دارم بي حجابي و آرايش غليظ خانم‌هاي متصدي غرفه ها را مي‌گويم. يا ما خیلي دستمان توي كار نيست يا اينكه واقعا آقايان مسئول حال اينجور كارها را ندارند وگرنه ملزم كردن غرفه دارها به رعايت حجاب و پوشش اسلامي نبايد خيلي كار سختي باشد. اين كار وقتي مهمتر مي شود كه پسران نوجوان اصلي‌ترين مخاطب جشنواره باشند. از ما كه جز همين حرف ها بر نمي‌آيد، خدا كند كه از مسئولين هم جز بي‌عرضگي و بي‌توجي بر نيايد وگرنه آن دنيا كارشان سخت خواهد بود!

*

چه فكر خوبي است كه در جشنواره بازي‌هاي رايانه‌اي كلي مانيتور و رايانه و دستگاه بازي بگذاريم تا بچه ها بجز تماشاي از دور، بنشينند و يك دل سير بازي كنند؛ اما به شرطي كه بازي‌ها، بازي هاي ايراني باشند كه مي خواهيم تبليغ و ترويجشان كنيم،  وگرنه فيفا كه در هر گيم نتي پيدا مي شود و هر نوجواني حداقل يكبار بازي كرده است.

جشنواره اي كه مي خواهد بازي‌هاي ايراني را معرفي و ترويج كند بايد چنين فضايي را مهيا مي‌كرد حال آنكه شايد بيست سي دستگاه براي بازي فيفا تعبيه شده بود و بچه ها دسته دسته مشغول فوتبال بازي كردن بودند، اما براي بازي‌هاي ايراني حداكثر در همان غرفه ها و آن هم يك دستگاه رايانه قرار داشت.

 

در جشنواره امسال چنين امكاني كه براي فيفا بازي كردن در نظر گرفته شده بود براي تست كردن بازي هاي ايراني مهيا نبود.

 

نکته درد آور ماجرا اما جايي ديگر بود: دو كنسولي كه بازي پينگ‌پنگ را رائه مي كردند و اتفاقا پاي هر كدام هم يك متصدي نشسته بود، يك ورزشكار زن را براي بازي با نوجوانان انتخاب كرده بودند. زني با شورت ورزشي و قيافه اي خاص كه بعد از پيروزي كلي هم با انجام حركات موزون خوشحالي مي‌كرد! آدم وقتي اين وضعيت را در جشنواره مي‌بيند باور مي كند كه برخي از وجود صحنه هاي مبتذل در بازي‌هاي مورد تاييد بنياد بازي‌هاي رايانه‌اي خبر مي دهند.

بيخ گوش مسئولان جشنواره!

 

نكته ديگر اينكه مگر يكي از وظايف بنياد كاهش خشونت در بازي‌هاي رايانه اي نيست؟ چه ورزشي خشن‌تر از بوكس؟! اگر فضاي رينگ فانتزي باشد و بوكسورها هم چهره‌اي كودكانه داشته باشند مشكل حل است؟

دو ايستگاه بازي بوكس در سالن وجود داشت كه كودكان و نوجوانان با هيجان تمام مشغول درب و داغان كردن دك و پوز حريف بودند! اگر تا قبل از اين بچه ها فكر مي كردند اگر بزرگ شوند مي توانند اينطور دعوا كنند و خشن باشند، اين بازي اين را به آنها ثابت مي كرد كه نياز به بزرگ شدن نيست، در همين سن و سال هم مي توان وحشي بود!

آرام... لطفا بدون خشونت مشت بزنيد...

فوتبال دستي، شوت كردن توپ به سمت سوراخ روي ديوار روبرو، رد شدن از روي طناب معلق و... بخشهاي پر مشتري جشنواره بود كه برايشان صف كشيده بودند و البته ربطشان به جشنواره بازي‌هاي رايانه اي خيلي مشخص نيست.

 

وقتي نمي توانيم با بازي‌هاي ايراني جذابيت ايجاد كنيم بايد هم دست به دامان اين بازي‌ها شويم، ربطشان به جشنواره بازي‌هاي رايانه‌اي را هم بي‌خيال!

 

در جشنواره اي كه كلا چند روز بيشتر نيست و تعداد محدودي هم بازي كننده ندارد، مي‌شود بازي هاي ايراني را با تخفيف قابل توجهي فروخت و يا حتي دمو يا يك مرحله از آن را رايگان توزيع كرد. اما فروشگاه جشنواره بازي اسپايدرمن و هري پاتر را مي فروخت.

*

بنياد ملي بازي‌هاي رايانه‌اي جاي خيلي مهمي است و اين جشنواره هم ظرفيت زيادي دارد. اين را مي‌شود از چشمهاي پدران و مادراني كه به مصلي تهران آمده اند خواند. اما آيا اين نگراني با اين وضع جشنواره برطرف مي‌شود. هيهات!

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.