چه كسي بايد پاسخ خون شهداي هسته‌اي را بدهد، وقتي سران فتنه محافظ دارند و نخبه‌هاي هسته‌اي نه!

به گزارش وب گردی باشگاه خبرنگاران، وبلاگ حی علی الجهاد در آخرین مطلب خود نوشت:

اين روزها سال‌روز ورود بزرگ‌مردي از تبار بزرگان تاريخ است كه هم شجاع بود، هم مدير، هم مدبر. هم عالم به دين بود، هم واقف به شرايط روزگار. هم تقوا داشت و هم بهره‌اي از خير كثير؛ يعني حكمت و اين؛ يعني روح خدا در او دميده شده بود، تا پيام‌بري باشد، نه با دين و آيين جديد كه مؤيد بشارت‌هاي پيامبر آخرالزمان صلي‌الله عليه و آله. اين‌بار، او بود كه روح خودباوري و اسلام‌مداري را نه از طريق وحي كه با الهام گرفتن از تعاليم عاليه اسلام محمدي صلي‌الله عليه و آله آن هم از نوع نابش، در اين مملكت و مردم آن دميد. البته سخت بود اين كار، اما زمانه شرايط را به‌گونه‌اي رقم زد كه مردم به پشتوانه رهبري انقلابي او بتوانند اقتضائات زمانه را درك و هزينه‌هاي آن را پرداخت كنند و از پس امتحانات سنگين و انواع فشارهاي داخلي و خارجي برآيند. امام روح‌الله قدس‌سره مراد بود و مردم، مريد و اين ميان، گره زياد بود سر راه انقلاب. شرايط سخت اقتصادي، كودتاي نوژه، حمله طبس، تحركات مجاهدين خلق، نهضت آزادي، كوموله‌ها، جنگ تحميلي، ترورهاي كور و فشارهاي اطرافيان، اما همه و همه، فقط با يك فرمان امام گشوده مي‌شد و پاسخ مردم و مسؤولين «چشم» بود و مي‌شد آن‌چه بايد مي‌شد.

زمان مي‌گذرد. كم‌كم عده‌اي خودشان را نشان مي‌دهند و امام مي‌نگارند تا بماند در خاطر ملت كه روزگاري به واسطه سالوسي و اسلام‌نمايي عده‌اي، از دغل‌بازي آن‌ها غافل شده و تعريف‌شان را كرده و هشدار مي‌دهند كه ميزان، حال فعلي افراد است. به فاصله كوتاهي از اين واكنش، تقويم تاريخ بار ديگر ورق مي‌خورد و صفحه ديگري از حوادث را نشان اين ملت مي‌دهد. روح خدا به خدا مي‌پيوندد و ملت عزادار و داغ‌ديده روح‌الله، آماده امتحان‌هايي مي‌شوند بسي سخت‌تر، پيچيده‌تر و مميزتر ...

امام خميني رحمة‌الله عليه تازه از ميان امت رخت بربسته است و دشمن خارجي، عيان و دشمن داخلي در نهان، به اين مي‌انديشند كه در فقدان هيبت، عظمت، اقتدار و صلابت چنان مرشدي، چگونه بايد از فرصت استفاده كنند كه تصميم سرنوشت‌ساز مجلس خبرگان، راه را بر دشمنان كوردل مي‌بندد و قرعه فال، اين امانت را بر دوش عاقل‌ترين مجنون مي‌گذارد. قاطبه امت اسلامي، بي‌فوت وقت، بيعت‌شان را با امام‌شان؛ يعني همان نائب حاضر و برحق امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف محكم مي‌كنند و اين رمزي است كه مثل خون، مثل خون حسين عليه‌السلام در رگ مردم اين سرزمين جريان دارد؛ چراكه آن‌ها كوفي نيستند، نه به نژاد و زبان و قوميت، نه به مرام و مسلك و خاصيت؛ كه ايراني‌اند و مسلمان و خوب مي‌دانند صوم‌شان، صلاة‌شان، حج‌شان، بي‌ولايت بي‌معني است و اين همه را، از همان پير مراد به ارث برده‌اند، اما به هر حال، معركه، معركه امتحان است و زمانه، زمانه غيبت خورشيد و زير نور ماه، هنوز مي‌توان خيلي چيزها را جاي خيلي چيزهاي ديگر غالب كرد! گنجشک را به جاي قناري، عكس و اسم امام را به جاي راه و رسم امام، شيخ ساده‌لوح را به جاي مرجع تقليد، زرنگي را به‌جاي بصيرت، زندان و شكنجه قبل از انقلاب را به جاي حركت در مسير گفتمان انقلاب، پول‌پرستي را به‌جاي ساده‌زيستي، فاميل‌سالاري را به‌جاي شايسته‌سالاري و ...

كار البته، كم‌كم به جاهاي باريك كشيد، ولي زمزمه‌ها از همان روزهاي نخستين شروع شده بود ... سيدعلي حسيني خامنه‌اي، جوان است و كم‌تجربه. اصلا در ميان اين همه مجتهد باتجربه و مسن و كاربلدِ زندان رفته‌ي سختي كشيده، چرا او؟ امام روح‌الله كه اين همه يار داشت كه هم كنارش بودند و هم كمك‌ا‌ش كرده بودند! اصلا اگر كمك عده‌اي نبود كه انقلاب پيروز نمي‌شد! كم‌كم انگار، جو غالب كم‌رنگ مي‌شود و انگار، اوضاع از تب و تاب روزهاي روح‌الله مي‌افتد. اين ميان حتي خطبه‌هاي نماز جمعه هم براي همان عده، تكيه‌گاهي مي‌شود تا اين موضوع را به مردم القا كنند كه شخصيت مقدس و حماسه‌آفرين امام‌(ره) ديگر تكرارشدني نيست و بهتر است واژه «امام» فقط براي نام بردن از ايشان استفاده شود و براي نام بردن از رهبريِ جديد، همان مقام معظم رهبري كافي است و اين تازه شروع ماجرا بود.

اين عده‌ و عده‌اي ديگر كه با طناب همين‌ها به چاه رفتند، دست به كار شبهه‌افكني و اختلاف شدند و هر روز و به هر بهانه و در هر شرايطي و به هر وسيله‌اي و به دست هر كس و ناكسي، مقدسات اسلامي و جمهوريت و اسلاميت نظام را دست‌خوش هوي و هوس خود قرار مي‌دادند و در ميان اين آشوب‌ها و هجمه‌ها و كند و تند رفتن‌ها، كار اين ولي زمان، كار سيدعلي، بسي سخت‌تر بود از كار امام روح‌الله. اهل نفاق و زر و زور و تزوير، تازه انگار زبان باز كرده بودند و فضا را براي سهم‌خواهي مناسب مي‌ديدند و تندمزاجان و اهالي جو نيز تازه سرد شده بودند و يادشان افتاده بود آن‌قدرها هم با مباني گفتمان امام و انقلاب همراه نيستند و عده‌اي هم در اين فاصله، چرب و شيرين دنيا را چشيده بودند و رحمت فرستاده بودند بر آرمان‌خواهي‌هاي‌ ديروزشان و اكنون همه با هم خراب شده بودند سر انقلابي كه در دوران ثبات قرار دارد و رهبرش بايد ترمز باشد براي خيلي از رفتارهايي كه ممكن است حركت پيش‌رونده انقلاب را كُند كند و خيلي جاها بايد از خودش هزينه كند و طعم توهين و افترا و بددلي‌ها و بدزباني‌ها را بچشد تا انقلاب به سمت آرمان‌هايش پيش برود و اسلام به سمت جهاني شدن ... و وقتي انتفاضه‌هاي مردم مسلمان فلسطين جان مي‌گيرد، وقتي حزب‌الله لبنان، جنوب اين كشور را از دست غاصبان آزاد مي‌كند، وقتي جنگ 33 روزه و 22 روزه به پيروزي مي‌رسد، وقتي بيداري اسلامي شكل مي‌گيرد و تونس آزاد مي‌شود و در 22 بهمن 1389، دقيقا 32 سال بعد از انقلاب اسلامي ايران، نامبارك مصري از تخت به زير مي‌افتد و وقتي بحرين و ليبي و يمن هم به انقلاب اسلامي ايران اقتدا مي‌كنند؛ يعني دنيا قرار است به دست سيدخراساني فتح شود و پرچمش اين‌چنين به دست مهدي زهرا عجل الله تعالي فرجه الشريف برسد و همه اين‌ها يعني خواب سقوط جمهوري اسلامي، نه اين هفته و هفته بعد و ماه بعد و سال بعد كه هيچ‌گاه تعبيرشدني نيست و اين وعده قرآني سقوط مستكبران جهان است كه درحال وقوع است و به همين زودي‌ها اسرائيل و آمريكا و اروپا را هم دربر خواهد گرفت و اين يعني انقلاب و امام انقلاب، از اين امتحان سربلند بيرون آمده‌اند و خواهند آمد، اما آيا عناصر عدالت‌خواه و آرمان‌گرا و اصلاح‌طلب داخلي كه با شعار اصول‌گرايي و آرمان‌خواهي و انقلابي‌گري از مردم راي گرفتند، نيز سربلند هستند؟ چه كسي پاسخ‌گوي دسته‌گل‌هايي است كه در عرصه‌هاي مختلف به آب داده شده؟ و آيا همه اين‌ تيرهاي از كمان رهاشده به سهو و عمد، يك نشانه بيش‌تر داشت؟ و آيا قرار نبود به زعم آن‌ها مردمِ متضرر شده‌ نيز رد اين نشانه را بگيرند و از انقلاب خود پشيمان شوند؟ كه البته حاشا كه مردمان نه دي با اين مشكلات از پاي سفره‌ي انقلاب بلند شوند و مگر بايد بلند شوند از پاي انقلابي كه امام روح‌الله به نام‌شان زده است؟ خواص سياسي و رجالي كه در اين 33 سال واقعيت دروني خود را به انحاي مختلف نشان دادند و نشان دادند كه چند مرده حلاج‌اند، چگونه پاسخ‌گوي نائب امام زمان و خود امام زمان و خداي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف خواهند بود؟ سران فتنه آيا مي‌توانند هزينه دشمن شاد شدن نظام اسلامي را نه پرداخت كه حتي برآورد كنند؟ خواص بي‌بصيرت آيا واقف به ميزان هزينه‌هايي كه به ولايت مطلقه فقيه و رهبر تنها نظام سرمشق مسلمانان، تحميل كردند، هستند؟ چه كسي بايد پاسخ‌گوي اوضاع وخيم فرهنگ بيمار اين كشور باشد؟ دل چه كسي بايد براي اين انقلاب و رهبرش بسوزد، وقتي نادر از سيمين در اسرائيل غاصب هم جدا مي‌شود و جايزه‌اش را اصغر از دست‌هاي آلوده‌ي اجنبي مي‌گيرد و انگار اين "دست‌هاي خالي"‌ دوست است كه بايد دست‌بند بخورد؛ چراكه صاحبان "قلاده‌‌هاي طلا" را نشانه رفته‌ است ...

چه كسي بايد پاسخ خون شهداي هسته‌اي را بدهد، وقتي سران فتنه محافظ دارند و نخبه‌هاي هسته‌اي نه! و مگر نه اين‌كه امام خامنه‌اي در همه اين موارد هشدارها را داده و نكات لازم را يادآوري كرده بودند و مگر نه اين‌كه ولي فقيه در هر شرايطي واجب‌الاطاعة است؟

و چقدر ديگر بايد بگذرد و اصول‌گرايان و سهم‌خواهان و گروه‌هاي حزبي هم‌چنان براي هم بزنند كه دوباره فرياد هشدار و صد بار گفتمِ امام عزيزمان بلند شود و مگر نه اين‌كه امسال، سال جهاد اقتصادي است و دارد تمام مي‌شود آن هم با سكه‌بازي و ارزبازي عده‌اي مختلس و محتكر و مگر نه اين‌كه اين همه؛ يعني مظلوميت در عين اقتدار و اقتدار در عين مظلوميت و بي‌خود نيست كه رهبر مقاومت لبنان، سيدحسن نصرالله، دست‌بوس خامنه‌اي است كه به حكمِ در مثل مناقشه نيست، مي‌توان گفت او اكنون خميني لبنان است و مقتدر است و هيبت دارد و حرفش زمين نمي‌ماند و اين همه غريب و مظلوم نيست، آن هم در اوج اقتدار و بي‌خود نيست كه نام امام خامنه‌اي، علي است و بي‌خود نيست كه بعد از رحلت بت‌شكن عظمي، به جانشيني او ايستاده است كه تاريخ، قبلا نيز نمونه اين مظلوميت را به يك علي(ع) نشان داده است، گرچه آن علي(ع) يكتاست، اما مظلوميتِ در اوج اقتدارش را انگار به ارث گذاشته‌ است براي سيدعلي/س

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.