سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

به مناسبت سالروز تولد سیدمرتضی آوینی؛

شهیدی که راوی فتح شد + تصاویر

شهید سید مرتضی آوینی، مستندساز، عکاس، روزنامه نگار، نویسنده و نظریه پرداز «سینمای اسلامی» ایرانی بود.

سید مرتضی آوینی، ملقب به سید شهیدان اهل قلم سال ۱۳۲۶ در شهر ری به دنیا آمد. آوینی که مدرک مهندسی معماری از دانشکده هنر‌های زیبا داشت، پس از انقلاب تکلیف خود را در فیلمسازی دید و به همراه جهاد سازندگی با ساخت چند مستند از جمله «سیل خوزستان»، مستند «خان‌گزیده‌ها» و «حقیقت» کارش را آغاز کرد.

 نقطه اوج کارنامه هنری سید مرتضی آوینی ساخت مستند «روایت فتح» است؛ روایتی از هشت‌سال دفاع مقدس. این مستند هم دربارۀ فضای جنگ واقع‌گرا بود و هم متوجه معنویت جبهه‌ها. آوینی در ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ در جریان ساخت مستند «شهری در آسمان» دربارۀ تفحص شهدا، روی مین رفت و به شهادت رسید.

کامران یا همان سیدمرتضی آوینی، به قول خودش، بچه شاه عبدالعظیم بود. کسی که انقلاب و امام متحولش می‌کند، لیسانس معماری و پزهای روشنفکری‌اش را کنار می‌گذارد و می‌رود جهاد سازندگی تا توی روستاها بیل بزند. اما چون جهاد فیلمساز می‌خواهد، می‌شود فیلمساز.

 از نقاط محروم فیلم می‌گیرد و از جنگ مستند «روایت فتح» را می‌سازد. بعد درباره فیلم و سینما مطالعه می‌کند، می‌نویسد، کتاب ترجمه می‌کند و مجله «سوره» را منتشر می‌کند.

کسی که می‌خواهد بداند و در این مسیر گاهی به روشنفکرها نزدیک می‌شود و گاهی از جایش در میان بچه‌مسلمان‌ها تکان نمی‌خورد. رفقا مسخره‌اش می‌کردند که «توی حوزه هنری پروسترویکا به راه انداخته» و روشنفکرها هم قبولش نداشتند. اما او فقط به‌دنبال حقیقت بود.

خود آوینی درباره جوانی‌اش می‌گوید: «تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از «یک راه طی‌شده» با شما حرف می‌زنم. من هم سال‌های سال در یکی از دانشکده‌های هنری درس خوانده‌ام، به شب‌های شعر و گالری‌های نقاشی رفته‌ام، موسیقی کلاسیک گوش داده‌ام، ساعت‌ها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی که نمی‌دانستم گذرانده‌ام.

من هم سال‌ها با جلوه‌فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته‌ام. ریش پروفسوری و سبیل نیچه‌ای گذاشته‌ام و کتاب «انسان تک‌ساحتی» هربرت مارکوزه را ـ بی‌آنکه آن زمان خوانده باشمش ـ طوری دست گرفته‌ام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند عجب! فلانی چه کتاب‌هایی می‌خواند، معلوم است که خیلی می‌فهمد…

اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشاند که ناچار شدم رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقا بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمی‌شود و حتی از این بالاتر، دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمی‌آید. باید در جست‌وجوی حقیقت بود و این متاعی ‌است که هرکس به‌راستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و نزد خویش نیز خواهد یافت… و حالا از یک راه طی‌شده با شما حرف می‌زنم.»

منابع:  همشهری آنلاین، مجله میدان آزادی

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۱:۵۸ ۲۱ شهريور ۱۴۰۳
روحت شاد سید بزرگوار