با اینکه قدمت تعزیهخوانی در ایران، این هنر و اسباب و ادوات آن را به یکی از میراث فرهنگی، هنری و تاریخی کشور بدل کرده است، اما هنوز هیچ موزه یا فضای رسمی و مشخصی برای نگهداشت بقایای نسخ، البسه و سایر ادوات چنین هنر آیینی ارزشمندی در کشور وجود ندارد.
به نظر میرسد عدم توجه به ارتباط بین مانایی تعزیه و وجود یک موزه تخصصی، فرصت مناسبی را برای سودجویانی فراهم کرده تا با خرید وسایل تاریخی تعزیه از برخی افراد ناآگاه، موجب خروج این میراث ارزشمند از کشور شوند. این در حالی است که هنر اصیل تعزیه یا شبیهخوانی از گذشته تاکنون توانسته حتی در هنرهای نمایشی غرب تاثیرگذار باشد علاوه بر این، امروز نیز میتواند در جریان احیای مرزهای ایران فرهنگی نقشآفرینی کند.
با هدف نگهداشت و ثبت میراث تعزیه، این هنر آیینی در سال ۲۰۱۰ در میراث فرهنگی و معنوی یونسکو ثبت شده، اما براساس قوانین یونسکو، هر اثر پس از ثبت جهانی درصورت عدم حفظ و نگهداری و قرار داشتن در معرض آسیب، از فهرست این سازمان خارج خواهد شد. دولت موظف است از میراث معنوی و آیینی با سرمایهگذاری لازم محافظت و علاوه بر کمک به اجرای مداوم آن، آثار و اسناد مربوط به آن را جمعآوری و برای استفاده همگان منتشر کند. امروز براساس جوششهای فردی و علاقههای شخصی در کشور، مجالس تعزیه و شبیهخوانی آن هم فقط در روزهای خاصی در ماههای عزاداری، برگزار میشود و در بقیه روزهای سال آن را به فراموشی میسپاریم، ولی برخلاف تصور عموم تعزیه تنها مختص ایام سوگواری نیست و در اعیاد و جشنهای ملی و مذهبی نیز میتواند کارکرد داشته باشد. با وجود گستردگی دامنه کارایی هنر تعزیه، عدم تعریف رشته دانشگاهی تخصصی در این حیطه و همچنین نبود موزه یا محلی برای نگهداشت نسخ و متون تاریخی، ادوات و البسه مورد استفاده در شبیهخوانی بهعنوان یک میراث فرهنگی، تعزیه با مخاطراتی چندجانبه مواجه شده است.
با هدف بررسی آسیبهای احتمالی به هنر تعزیه بهدلیل نبود مکانی تخصصی تحت عنوان موزه تعزیه یا هنرهای دینی برای نگهداشت میراث شبیهخوانی، از داوود فتحعلیبیگی، پیشکسوت هنرهای آیینی پرسیدیم که علتعدم راهاندازی موزه تعزیه یا هنرهای دینی چیست؟ وی در این رابطه توضیح داد: طبیعتا در ساختارهای مدرن حکومتی، دولتها موظف به حفظ و نگهداشت میراث فرهنگی هستند. همانطور که برای سایر بقایای تاریخی و اسناد قدیمی مراکزی برای نگهداری وجود دارد، هنرهای آیینی نیز باشد به همین شیوه ماندگار شوند. متاسفانه تاکنون همتی در مسئولان برای ایجاد چنین فضایی نمیبینیم.
فتحعلیبیگی در ادامه ضمن تاکید به اینکه راهاندازی مرکز حفظ و اشاعه هنرهای آیینی و سنتی میتواند بسیاری از مشکلات مربوط به هنر شبیهخوانی را حل کند، اضافه کرد: چند سال قبل در کاشان قرار بود موزه عاشورا تاسیس شود، اما در نهایت مشخص نشد این طرحها چقدر اجرایی شده است و اصلا مخاطبان تا چه اندازه از وجود چنین فضاهایی باخبر شدهاند؟! گاهی نمایشگاههایی موقت برای نمایش میراث باقیمانده از شبیهخوانی برگزار میشود، اما در نهایت هیچکدام از این اقدامات جدی و موثر در زنده نگهداشتن هنرهای آیینی نیست.
پیرامون همین مسأله با مهدی دریایی یکی دیگر از پیشکسوتان و پژوهشگران تعزیه و سایر هنرهای آیینی نیز گفتوگویی داشتیم. دریایی اینطور گفت: طی ۲۰ سال برای توجه دولتها به این مجموعههای ارزشمندی که در حیطه تعزیه گردآوری شده رایزنی کردهایم و هر مدیری در عرصه فرهنگ روی کار آمده، اذعان کرده که آنچه ما جمعآوری کردهایم بدیع و ارزشمند است.
قول مسئولان برای ایجاد یک مکان مناسب در راستای حفظ داشتههای مربوط به تعزیه قول هوایی است و حس میکنم نسبت به این موضوع دغدغه واقعی ندارند و احتمالا بر تاثیرگذاری این هنر واقف نیستند. واقعا کدام هنر مانند تعزیه میتواند ارزان و جذاب، با مخاطب چنین ارتباط قوی و مؤثری برقرار کند؟
وی همچنین از نگرانیهای خود درخصوص چگونگی نگهداشت این میراث گفت و تاکید کرد: لباسهای تعزیهخوانان دوران صفوی شاید تا دو سال دیگر از بین بروند! چرا که پشم واقعی یا مخمل ماهوت هستند و بید میزنند و تنباکو و نفتالین نمیتواند جلوی نابودی این البسه را بگیرد. این پوششها و کلاههایی که سوزندوزی شده هم هستند، از دوران صفویه باقی مانده و بیش از این نمیتوان در فضاهای شخصی با اقدامات اولیهای که از دست ما برمیآید آنها را سالم نگه داشت.
محمدحسین ناصربخت، استاد دانشگاه و پژوهشگر هنرهای آیینی و سنتی نیز با اشاره به اینکه برخی از اسناد تعزیه ازجمله نسخ آن در داخل ایران در بخش نسخ خطی کتابخانه ملی، کتابخانه شورای اسلامی، کتابخانه ملک، کتابخانه آیتا... مرعشی، کتابخانه آستان قدس و... نگهداری میشوند، توضیح داد: در خارج از کشور نیز برخی از نسخ که از دوره قاجار به بعد توسط مستشرقین جمعآوری شدهاند و از جمله آنها میتوان به مجموعه لیطن یا مجموعه چرولی اشاره کرد که در کتابخانه واتیکان نگهداری میشود، اما قسمت اعظم این نسخ در آرشیوهای خصوصی تعزیهخوانان قدیمی و خانوادههای ایشان است که متاسفانه به جهت عدمدسترسی اغلب آنها به امکانات نگهداری صحیح، در خطر اضمحلال قرار دارد. در مورد اسباب و البسه شبیهخوانی نیز بخش اندکی در موزههای مردمشناسی حفظ و الباقی در آرشیوهای خانوادگی نگهداری میشود.
ناصربخت در پاسخ به این سؤال که مجموعهداری به صورت شخصی و غیرکارشناسی چطور میتواند به میراث باقی مانده از تعزیه و شبیهخوانی آسیب بزند، تصریح کرد: طبیعی است که اغلب مجموعهداران شخصی، بهویژه در این حوزه، چون تمکن مالی کافی برای ایجاد شرایط لازم نگهداری را ندارند و از مردمان غیرمتخصص در زمینه مجموعهداری هستند، نمیتوانند استانداردهای لازم را رعایت کنند و در این زمینه باید سازمان میراث فرهنگی، موزههای مردمشناسی و سایر نهادهای ذیربط یاریرسان باشند.
این استاد دانشگاه با تاکید به اینکه موزه تعزیه فقط میتواند اسناد را حفاظت کند که این امر بهویژه در حوزه پژوهش و آشنایی نسل جدید با پیشینه این هنر آیینی تاثیرگذار خواهد بود، گفت:، اما برای گسترش، احیا و... باید بنیاد، پژوهشگاه و اماکن دائمی اجراهای نمونه تعزیه تاسیس شود.
به گفته ناصربخت، هنگام ثبت جهانی تعزیه در پرونده مربوطه تاسیس بنیاد تعزیه که موزه و آرشیو تعزیه یکی از زیرمجموعههای آن است، پیشبینی شده که در این زمینه، سازمان میراثفرهنگی و وزارت گردشگری و میراث کنونی متصدی اصلی است، امری که تاکنون محقق نشده است. ضمنا در دهه ۸۰ طرح تاسیس موزه تئاتر ایران که بخشی از آن به نمایشهای آیینی و سنتی اختصاص خواهد داشت در معاونت هنری وزارت ارشاد به تصویب رسید، مصوبهای که تاکنون به تعویق افتاده است، اما باتوجه به زمزمههایی که در مورد سازمان تئاتر به گوش میرسد امیدوارم در این زمینه نیز اقداماتی آغاز شود. در مورد موزه تئاتر شهرداری تهران نیز در دهه ۸۰ اقداماتی را برای تاسیس آن در تماشاخانه نصر آغاز کرد که متاسفانه آن نیز نیمهکاره رها شد.
فتحعلیبیگی نیز در ادامه ضمن تاکید به اینکه نمیتوان تا همیشه منتظر باشیم که افراد دغدغهمند بهصورت شخصی مجموعهداری کنند و مراقب میراث باقیمانده از تعزیه باشند، عنوان کرد: من موافق پخششدن مجموعههای شخصی تعزیه در موزههای متعدد نیستم. باید یک متولی مشخص برای این هنر داشته باشیم تا بهدرستی اسباب و ادوات تعزیهخوانی را نگهداری کنند و این امر جز با تشکیل موزه مخصوص تعزیه و هنرهای دینی و آیینی میسر نیست تا زمانی که این اتفاق نیفتد من هم اگر نسخه یا ادواتی از شبیهخوانی از دورههای تاریخی گوناگون داشته باشم، حاضر نیستم آن را به دست هر کسی بسپارم. برخی از اسناد تعزیه منحصربهفرد هستند و به دلیل این ویژگی همیشه در خطر سودجویی افرادی قرار دارند که چشمداشت تجاری به این میراث دارند.
این پیشکسوت در رابطه با مسأله خروج میراث شبیهخوانی و راهیافتن آن به موزههای خارج از کشور گفت: برخی عتیقهبازها، صاحبمال را پیدا و این میراث را خریداری سپس از کشور خارج میکنند. فرض کنید یک پیشکسوت شبیه و تعزیه که دیگر حتی قدرت شنیدن هم ندارد همزمان نیاز مالی داشته باشد و پیشنهاد خوبی هم برای فروش ادوات یا نسخی که در دستش باقیمانده دریافت کند، این فرد احتمالا داشتههایش را میفروشد و این میراث نیز توسط سودجویان به خارج از کشور برده میشود. بر ایناساس همین حالا تعداد قابلتوجهی از ادوات تعزیه و نسخ شبیهخوانی در موزههای خارج از کشور نگهداری میشوند.
مسأله خروج ادوات و نسخ تاریخی تعزیه از کشور و نگهداری آن در موزههای خارجی را از دیدگاه دریایی نیز مورد بررسی قرار دادیم؛ او در این مورد توضیح داد: همین حالا از موزهداران خصوصی فرانسه به ما پیشنهاد دادهاند که داراییهای مربوط به تعزیه را به آنها بفروشیم، اما حقیقتا ما نمیخواهیم این آثار از کشور یا حتی از استان خودمان خارج شود. تعزیه سند و اعتبار فرهنگی و هنری کشور ماست. چطور میتوانیم این وسایل را حتی اگر میلیاردها ارزش داشته باشد، به خارجیها بفروشیم؟ اجداد ما این میراث را بهسختی جمعآوری کردهاند، ولی متاسفانه در شرایط فعلی سودجویان بهراحتی این آثار را از کشور خارج میکنند همچنین در داخل کشور به خاطر نبود امکانات نگهداری این آثار در معرض خطر جدی قرار دارند. رسانهها نیز به صورت مقطعی به هنر تعزیه میپردازند و بعد از پایان محرم و صفر همهچیز به دست فراموشی سپرده میشود.
به اعتقاد دریایی امروز تعزیه با مخاطرات چندوجهی هم در عرصه پژوهش و مطالعه آکادمیک هم در زمینه نگهداشت میراث باقیمانده از این هنر دستوپنجه نرم میکند. دریایی در این رابطه گفت: یکی از مخاطرات، بید زدن نسخ و البسه است. خیلی از این نسخ نیاز به اسکن دارند. باید کارشناسی بهصورت دائمی این ادوات و اسباب را بررسی کند تا از پوسیدگی آن جلوگیری شود. همچنین لازم است این وسایل در خلأ قرار گیرند تا پوششهای پشمی و ابزارها آسیب نبیند. وقتی ما جایی برای نگهداری نداشته باشیم، ادوات جنگی، شمشیرها و سپرهای قدیمی مدام با یکدیگر برخورد میکنند و به مرور زمان
خرده میشوند.
به گفته دریایی، وقتی از ادوات تعزیه حرف میزنیم درواقع هر ابزار و وسیله آن شامل یک هنر سنتی میشود. این هنرمند متذکر شد: در کلاهخودها و زرههای تعزیه، انواع قلمزنیهای مربوط به دوران قاجار یا صفویه قابل مشاهده است. همچنین انواع دوختهای زینتی و پارچهبافی دستی در پوششها دیده میشود. نقاشی بر پردهها و رنگهای گیاهی که به کار گرفته شده، سبک نقاشی و خط هرکدام حکایت مفصلی است. وی اضافه کرد: دانشگاههای هنری فقط برای پایاننامه و رساله دانشجوها یاد ما میافتند. در طول سال شاید دهها دانشجو به ما مراجعه کنند، ولی دانشگاه فضای مناسبی نیست که بانی نگهداری از ادوات و میراث تعزیه باشد. این وسایل همه آثار تاریخی هستند و مانند سایر آثار تاریخی لازم است که مطابق اصول در موزهای نگهداری شوند. حتی من معتقدم موزه هم کافی نیست و باید به فکر دپارتمان هنرهای دینی و آیینی باشیم که فضای آن نیز از نظر معماری و فیزیکی با این هنر ارزشمند همخوانی داشته باشند و علاوه بر موزه بخشی آموزشی و پژوهشی داشته باشد و به ثبت تجربیات پیشکسوتان تعزیه بپردازد.
دریایی که مجموعه شخصی ارزشمندی از ادوات و نسخ خطی تعزیه را بهصورت شخصی نگهداری میکند، بیان کرد: تاکنون ۳۰۶۰ قطعه اسباب مربوط به تعزیه را از دوره زندیه، صفویه، قاجار و پهلوی جمعآوری کردهایم. برخی از این آثار بهصورت موروثی و خانوادگی تا امروز نگهداری و بهدست ما سپرده شده است. برخی دیگر نیز طی این سالها توسط خودم از نقاط گوناگون کشور جمعآوری شده است. آنچه امروز در دسترس داریم شامل سه بخش میشود؛ یک بخش البسه برگزارکنندگان تعزیه در دورههای زمانی مختلف است. بخش دیگر ابزارهای جنگی مربوط به تعزیهخوانی مانند کلاهخودها، شمشیرها، سپرها، زرهها، ماسکها و المانها، عروسکها، سرپوشها و... هستند. نسخ خطی نیز یکی دیگر از بخشهای مربوط به بقایای اسباب تعزیه را تشکیل میدهند. همین حالا ۲۷۰۰ نسخه تعزیهخوانی باقدمت دارم که ۵۳۷ مجلس آن بدون تکرار است. ما با این حجم اثر قیمتی، میتوانیم در طول سال هر روز دو مجلس تعزیه بخوانیم که تکراری هم نباشد. منظورم این است که با پدیده بسیار وسیع و دامنهداری روبهرو هستیم، اما قدرش را نمیدانیم.
وی ادامه داد: در میان نسخ ارزشمندی که در دسترس است، تنها بخشی از آن عزاداری است. تعداد زیادی شبیهخوانی وجود دارد که عزاداری هم نیست و میتوان در میلاد ائمهاطهار (ع) و پیامبر (ص) در قالب جشنهای رضوی، علوی و فاطمی اجرا کرد. حتی شبیههای مضحک و خندهآور، حماسی و اساطیری نیز وجود دارد که بسیار شنیدنی و تماشایی هستند.
منبع: روزنامه جام جم