سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

در روز اول شعبان به درخت طوبی آویخته ایم یا زقوم؟

طوبی درختی بهشتی و زقوم نهالی از جنس آتش و دوزخ است، شاید طوبی و زقوم همان نردبان خودمان باشد همان که یا بالا می‌بردت و یا زمین را برایت نزدیک می‌کند.

 انتهای ماه رجب به ماه دیگری ختم می‌شود که پر از شمیم یاد حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم است. ماهی که خود ایشان آن را منتسب به وجود نازنین شان عنوان کرده اند. این ماه پر فضیلت نه تنها همه ایامش که روز اولش نیز از جایگاه خاصی برخوردار است که نیکوکاران به درآویختگان به طوبی و بدکاران به درآویختگان به زقوم در این روز شریف، عنوان می‌گیرند. مطلب زیر اشاره به همین موضوع دارد:

برای روزه روز اول ماه شعبان، فضیلت بسیاری ذکر شده است، از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده: هر که روز اول شعبان را روزه بگیرد، بی‌تردید بهشت بر او واجب می‌شود؛ و سید ابن طاووس از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) ثواب بسیاری روایت کرده برای کسی که سه روز اوّل این ماه را روزه بگیرد و در شب‌های آن، دو رکعت نماز بخواند با این ترتیب که: در هر رکعت سوره «حمد» «یک بار» و سوره «توحید» «یازده بار» خوانده شود. بدان که در تفسیر امام [تفسیر امام حسن عسکری (علیه‌السلام)]روایتی در فضیلت ماه شعبان و روز اول آن ذکر شده که فواید بسیاری در آن نوشته شده است و شیخ ما ثقة الاسلام نوری (نوّر الله مَرقَده) آن روایت را ترجمه کرده و در پایان کتاب «کلمه طیبه» آورده، ولی، چون آن روایت طولانی است و مقام را گنجایش نوشتن تمام آن نیست، خلاصه آن را در اینجا ذکر می‌کنم: حاصل روایت این که:

حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در روز اول شعبان به جماعتی برخورد که در مسجد نشسته بودند و درباره قَدَر و امثال آن گفتگو می‌کردند تا آنکه لجاجت و جدالشان و فریاد و صدایشان سخت بلند شد؛ حضرت ایستاد و بر آن‌ها سلام کرد، پاسخ سلام را دادند و به احترام حضرت از جای برخاستند و درخواست کردند کنار آنان بنشیند. ایشان توجّهی به دعوت آنان نکرد و در همان حالت ایستاده فرمودند:‌ای گروهی که سخن می‌گویید در مسئله‌ای که سودی نمی‌رساند، آیا ندانستید که خدای تعالی را بندگانی است که آنان را از هراس ساکت کرده بی‌آنکه لال باشند، یا از سخن گفتن عاجز باشند، اینان هرگاه عظمت خدا را به خاطر می‌آورند، زبان‌هایشان شکسته و دل‌هایشان از جا کنده می‌شود و عقولشان از سر می‌رود و دچار بُهت و حیرت می‌شوند، این همه به خاطر بلندای عزت و شوکت و بزرگداشت خداست! هرگاه از این حالت به خود آیند با کردار‌های پاکیزه به سوی خدا رو می‌کنند و وجود خود را در شمار ستمکاران و خطاکاران به حساب می‌آورند، درحالی که از تقصیر و کوتاهی پاکند؛ اینان برای خدا به کردار اندک راضی نمی‌شوند و عمل زیاد را برای او بسیار نمی‌شمارند، پیوسته به کار شایسته و عمل نیک مشغول‌اند، اینان چنانند که هرگاه به ایشان بنگری، ترسان و هراسان و در بیم و اضطراب به عبادت ایستاده اند.‌

ای گروه تازه‌کاران، شما کجا و ایشان کجا، آیا ندانستید که داناترین مردم به «قَدَر» ساکت‌ترین ایشانند در سخن از آن و نادان‌ترین مردم به «قَدَر» سخن‌گوترین آنان‌اند نسبت به آن؟!‌ای تازه‌کارها، امروز غرّه شعبان کریم است [به آغاز پیشانی گویند غره]، پروردگار آن را شعبان نامیده به خاطر انشعاب یافتن و پراکنده شدن خیرات در آن، همانا پروردگار شما در شعبان در‌های حسنات را باز کرده و قصر‌ها و خیراتش را به شما ارائه داده به قیمتی ارزان و کار‌هایی آسان، پس در مقام خرید برآیید.

ابلیس دور از رحمت خدا، شاخه‌های شرور و بلا‌های خود را برای شما آراسته و شما پیوسته در گمراهی و سرکشی می‌کوشید و به شاخه‌های ابلیس تمسّک می‌جویید و از شاخه‌های خیرات که درهایش برای شما باز شده روی می‌گردانید و این غرّه ماه شعبان است و شاخه‌های خیراتش عبارت است از: نماز، روزه، زکات، امر به معروف، نهی از منکر، نیکی به پدر و مادر و خویشان و همسایگان، ایجاد صلح و صفا بین مردم، صدقه دادن به فقرا و مساکین. در چیزی که مسئولیتش از شما برداشته شده، به خود زحمت و مشقّت می‌دهید و آن مسئله قضا و قدر است و خود را در سختی می‌اندازید در چیزی که از ژرف اندیشی و تحقیق در آن نهی شده اید و آن کشف اسرار الهی است که هرکه از آن‌ها تفتیش کند از تباه‌شدگان است. بدانید که اگر شما بر آنچه پروردگار برای مطیعان از بندگانش در امروز آماده کرده آگاه شوید، هر آینه خود را از آنچه بدان پرداختید [بحث در قضا و قدر]بازخواهید داشت و در آنچه به آن فرمان دادند وارد خواهید شد.

گفتند: یا امیرالمؤمنین، آنچه را خدا در این روز برای مطیعان خود مهیا کرده چیست؟ حضرت داستان آن لشکری را که رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) برای جهاد با کافران فرستاده بود و سپاه دشمن به هنگام شب بر آن‌ها شبیخون زدند بیان کردند و فرمودند: شبی تاریک و فرورفته در سیاهی بود، مسلمانان در خواب و کسی از آنان جز زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه و قتاده بن نعمان و قیس بن عاصم منقری بیدار نبود، هریک از آنان در جانبی از لشکر مشغول نماز و خواندن دعا بود، دشمنان با شبیخون خویش در آن شب تاریک، مسلمانان را آماج تیر‌های خود ساختند و مسلمانان به خاطر سیاهی شب، از دیدن دشمنان عاجز بودند و راهی برای حفظ خویش نداشتند، به این خاطر نزدیک بود هلاک شوند؛ ناگهان از دهان این چند نفر انواری درخشید که اردوگاه را روشن کرد و باعث قوّت دل و دلیری مسلمانان شد، پس شمشیر کشیده و همه دشمنان را کشته و زخمی و اسیر کردند، پس از بازگشت از جهاد داستان خود را برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان کردند، حضرت فرمودند: این انوار به خاطر اعمال برادران شما در آغاز ماه شعبان است، پس حضرت یک‌یک آن اعمال را بیان کردند تا آنکه فرمودند:.

چون روز اوّل شعبان می‌رسد، ابلیس سپاه خویش را در اطراف زمین و کرانه‌های آن پراکنده می‌کند و به ایشان می‌گوید: امروز در کشاندن بعضی از بندگان خدا به سوی خود بکوشید، و خدا (عزّوجل) فرشتگان را در اطراف و آفاق زمین پراکنده می‌کند و به آنان می‌فرماید: بندگانم را به‌راستی و درستی نگاه دارید و آنان را هدایت کنید، همه بندگانم سعادتمند می‌شوند، جز آن‌که از پذیرفتن حق دست بردارد و به راه سرکشی رود که او در شمار حزب ابلیس و سپاهیان او محبوس می‌شود.

چون روز اوّل ماه شعبان شود، خدا (عزّوجل) به باز شدن در‌های بهشت فرمان می‌دهد، پس باز می‌شوند و به درخت طوبی [درختی است در بهشت]دستور می‌دهد تا شاخه‌های خود را به دنیا نزدیک کند، آنگاه منادی پروردگار (عزّوجل) ندا سر می‌دهد:‌ای بندگان خدا، این شاخه‌های درخت طوبی است، پس به آن درآویزید که شما را به سوی بهشت برافرازد و این شاخه‌های درخت زقّوم است [درختی است از درختان دوزخ که در سوره مبارکه واقعه از آن یاد شده است]از آن دوری کنید تا شما را به سوی دوزخ نبرد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: سوگند به آن‌که مرا به راستی مبعوث به رسالت کرد، هر که در این روز دری از خیر و نیکی را فراگیرد، به تحقیق به شاخه‌ای از شاخه‌های درخت طوبی در آویخته که او را به سوی بهشت می‌کشاند و هر که در امروز دری از شرّ و بدی را فراگیرد، به یقین به شاخه‌ای از شاخه‌های زقّوم درآویخته که او را به سوی آتش می‌کشاند؛ سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اعمالی که هریک سبب درآویخته شدن به شاخه‌ای از شاخه‌های طوبی است به این صورت بیان فرمودند:

امروز هرکس برای خدا نماز مستحبی بخواند و هر که در این روز روزه بگیرد و هر که میان زنی با همسرش، یا پدری با فرزندش، یا خویشاوندان، یا زن و شوهر بیگانه‌ای آشتی دهد و کسی که پریشانی را آسوده و سبک کند، از طلبی که از او دارد، یا از طلبش از عهده مدیون بکاهد و کسی که در حساب خود نظر کند و قرض کهنه‌ای را بر عهده خود ببیند که طلبکارش از به دست آوردنش مأیوس شده، پس آن را به صاحبش برگرداند؛ و کسی که یتیمی را سرپرستی کند و کسی که سبک مغزی را از ضربه زدن به آبرو و ناموس مؤمنی بازدارد و کسی که قرآن یا بخشی از آن را بخواند و کسی که خدا را یاد کند و نعمت‌هایش را بر شمارد و اقدام به سپاسگزاری کند و کسی که از بیماری عیادت کند؛ و کسی که به پدر و مادر یا یکی از آن‌ها نیکی ورزد و آن‌که پیش از رسیدن روز اوّل شعبان پدر و مادر خویش را به خشم آورده بود و در این روز خشنودشان کند و هر که جنازه‌ای را تشییع کند و هر که در این روز مصیبت‌زده‌ای را دلداری دهد و هرکس در این روز چیزی از ابواب خیر را به جا آورد از آویختگان به درخت طوبی است.

سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: سوگند به آن‌که مرا به راستی به رسالت برانگیخت: هرکس در این روز دری از شرّ و گناه را فراگیرد، به تحقیق به شاخه‌ای از شاخه‌های درخت زقّوم درآویخته و آن شاخه کشاننده او به‌سوی آتش است، آنگاه اعمالی که هریک سبب درآویخته شدن به شاخه‌ای از شاخه‌های زقّوم است را به این صورت بیان فرمودند: سوگند به آن‌که مرا به راستی به پیامبری فرستاد، هر کس در این روز نسبت به نماز واجب خود کوتاهی کند و آن را تباه کند و هرکس فقیری درمانده نزد او آید که بدی حالش را می‌داند و بدون اینکه زیانی متوجه وی شود، قدرت بر تغییر حال او را دارد و کس دیگری هم نیست که به‌جای او، مشکل فقیر را حل کند، پس فقیر را به حال خود واگذارد و دست او را نگیرد تا از بین رفته و هلاک شود و کسی که خطاکاری از او عذرخواهی کند، پس عذر او را نپذیرد.

علاوه بر این بیش از اندازه‌ای که بدی کرده، او را کیفر و کسی که میان شوهری با همسرش، یا پدری با فرزندش، یا برادری با برادرش، یا خویشی با خویشش، یا میان دو همسایه، یا میان دو رفیق، یا دو خواهر جدایی اندازد و کسی که بر انسان تنگدستی سخت بگیرد، درحالی‌که تنگدستی او را می‌داند، پس بر خشم و بلای او بیفزاید؛ و کسی که مدیون باشد و آن دَین را بر صاحبش انکار کند و بر او ستم ورزد تا طلب او را باطل کند و آن‌که بر یتیمی جفا ورزد و به او آزار رساند و مال او را تباه کند و کسی که به آبرو و ناموس برادر مؤمنی هجوم بَرد و مردم را هم بر آن وا دارد و کسی که آوازه‌خوانی کند به صورتی که مردم را در آن آوازه‌خوانی بر انجام گناه تحریک کند و کسی که کار‌های زشت و قبیح خود را در جنگ‌ها و انواع ستم خود را بر بندگان خدا بر شمارد و به آن اعمال افتخار کند و کسی که همسایه‌اش بیمار شده و به جهت سبک شمردن شأن او، از او عیادت نکرده و آن‌که همسایه‌اش مرده و به خاطر خوار بودن آن مُرده در نظرش جنازه‌اش را تشییع نکرده و آن‌که از دلداری مصیبت‌زده روی برگرداند و به وی از روی حقارت و پستی جفا کند و کسی که عاق کند پدر و مادر خود، یا یکی از آن دو را و کسی که پیش از شعبان ایشان را عاق کرده بود و در شعبان ایشان را خشنود نکرد و حال آنکه قدرت بر آن را داشت؛ و همچنین هرکس کاری از سایر اقسام شرّ را انجام دهد، آویخته به شاخه‌ای از شاخه‌های زقّوم است و سوگند به آن‌که مرا به‌راستی به پیامبری برگزید که درآویختگان به شاخه‌های درخت طوبی با آن شاخه‌ها به سوی بهشت بلند می‌شوند.

آنگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اندکی نظر خود را به جانب آسمان بلند کرد و می‌خندید و مسرور بود، سپس نظر مبارک را به سوی زمین به زیر انداخت، پس پیشانی مبارک را درهم کشید و روی مبارکش عبوس شد، آنگاه رو به اصحاب خود کردند و فرمودند: سوگند به آن‌که محمّد را به‌راستی به پیامبری برگزید به تحقیق دیدم درخت طوبی را که بلند می‌شد و بلند می‌کرد آنان را که به او درآویخته بودند به سوی بهشت و دیدم بعضی از ایشان را که درآویخته بودند به یک شاخه از آن و بعضی به دو شاخه، یا به چند شاخه، برحسب پای بندیشان بر طاعات؛ و هرآینه زید بن حارثه را می‌بینم که در آویخته به بیشتر شاخه‌های آن و آن شاخه‌ها بلند می‌کنند او را به اعلا علیین [بالاترین مرتبه]بهشت، از این جهت خندیدم و خوشحال شدم؛ آن گاه به سوی زمین نگاه کردم و سوگند به آن‌که مرا به راستی به پیامبری برانگیخت درخت زقّوم را دیدم که به شاخه‌های پایین می‌رفت و درآویختگان به خود را به سوی دوزخ پایین می‌برد؛ و دیدم گروهی از ایشان را درآویخته به شاخه‌ای و گروهی به دو شاخه یا چند شاخه بر حسب پافشاری‌شان بر گناهان؛ و هرآینه بعضی از منافقان را می‌بینم که به بیشتر شاخه‌های آن درآویخته‌اند و آن شاخه‌ها او را به اسفل درکات [پایین‌ترین مهلکه ها]فرو می‌برند، از این جهت روی درهم کشیدم و پیشانی ام گرفت.

منبع: جماران

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.