بعثت با «إقرء» شروع شد: «إقراء باسم ربک الذی خلق» و با «ادع إلی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة» ادامه یافت؛ یعنی دعوت همراه با حکمت.
دعوت اسلامی در حقیقت گسترش و پراکندن حکمت در سراسر عالم و در طول تاریخ است؛ همچنان که بعثت، پرچمداری و برافراشته شدن پرچم عدل است؛ یعنی در میان مؤمنین، بندگان خدا و آحاد بشر، عدالت استقرار پیدا کند.
همچنان که رسالت، برافراشتن پرچم اخلاق والای انسانی است؛ «بعثت لأتمم مکارم الاخلاق». خدای متعال خطاب به پیغمبر میفرماید: «و ما أرسلناک الا رحمة للعالمین»؛ یعنی همهی چیزهایی که بشر - در همهی زمانها، در همهی شرایط و در هر نقطهی عالم - به آن نیاز دارد، در این بعثت گنجانده شده است.
یادآوری بعثت به معنای یادآوری یک حادثهی تاریخی نیست ، این آن نکتهای است که ما باید در مواجههی با این حادثهی بزرگ و این خاطرهی ارجمند بشری و انسانی همیشه به یاد داشته باشیم.
تکیهی بر این خاطرهی پرشکوه در حقیقت تکرار و مرور یک درس فراموشنشدنی است در درجهی اول برای خود امت اسلامی؛ چه آحاد امت، چه برجستگان و نخبگان امت، سیاستمداران، دانشمندان، روشنفکران، و در درجهی بعد برای همهی آحاد بشریت. این، تکرار یک درس است، تکرار یک سرمشق است، یادآوری یک حادثهی درسآموز است
مبعث بزرگترین روز تاریخ بشر است
روز مبعث، بیشک بزرگترین روز تاریخ بشر است، زیرا هم آنکسی که طرف خطاب خداوند قرار گرفت و مأموریت بر دوش او گذاشته شد، یعنی وجود مکرم نبی بزرگوار اسلام صلیالله، بزرگترین انسان تاریخ و عظیمترین پدیدهی عالم وجود و مظهر اسم اعظم ذات اقدس الهی است؛ یا به تعبیری خود اسم اعظم الهی وجود مبارک اوست و هم از این جهت که آن مأموریتی که بر دوش این انسان بزرگ گذاشته شد، یعنی هدایت مردم به سوی نور، برداشتن بارهای سنگین از روی دوش بشر و تمهید یک دنیای مناسب وجود انسان و بقیهی وظایف لایتناهی بعثت انبیا- وظیفهی بسیار بزرگی بود.
یعنی هم مخاطب بزرگترین است؛ هم وظیفه بزرگترین است، پس، این روز بزرگترین و عزیزترین روز تاریخ است.
اگر کسی بخواهد محتوای بعثت را در چارچوب آنچه که با عقول ناقص خودمان برداشت میکنیم، محصور کند، یقینا به مبعث و حقیقت بعثت و حقیقت این رسالت ظلم شده است.
نمیشود محتوای بعثت پیامبر را به حدود فهم و دید ناقص ما محدود کرد، ولی اگر بخواهیم در یک جمله، بعثت و محدودهی بعثت را، اگرچه لایتناهی است تعریف اجمالی بکنیم، بعثت متعلق به انسان و برای انسان است؛ انسان هم لایتناهی است و ابعاد عظیمی دارد و محدود در جسم و در ماده و در زندگی چند روزهی دنیا نیست؛ فقط محدود در معنویات هم نیست؛ محدود در یک قطعهی مشخصی از تاریخ هم نیست. انسان، همیشه و در همه حال انسان است و ابعاد وجودی او، ابعاد لایتناهی و ناشناختهای است.
هنوز هم انسان موجودی ناشناخته است. بعثت، برای این انسان و برای سرنوشت این انسان و برای هدایت این انسان است.
مبعث به روزی میگویند که حضرت محمد (ص) در ۲۷ رجب سال ۱۳ پیش از هجرت (یعنی زمانی که پیامبر (ص) در مکه بودند و هنوز به مدینه نرفته بودند) در مکه برای پیامبری مردم انتخاب شدند.
حضرت محمد (ص) آخرین پیامبری بود که از طرف خداوند انتخاب شد و بعد از او دیگر هیچ پیامبری نیامده است.
پیامبر (ص) در غار حرا به پیامبری مبعوث شدند. غار حرا در یکی از کوههای اطراف شهر مکه است که پیامبر (ص) وقتهای زیادی برای عبادت به آنجا میرفتند.
مردم زیادی در آن زمان بتها را میپرستیدند و خداوند حضرت محمد (ص) را انتخاب کرد تا مردم را به خداپرستی دعوت و با دین اسلام آشنا کند.
اولین آیهای که از قرآن بر پیامبر (ص) نازل شد آیهی اول سورهی علق بود.
اولین کسانی که به پیامبر (ص) ایمان آوردند حضرت علی (ع) پسر عموی پیامبر و خدیجه (س) همسر پیامبر بود.
مبعوث شدن حضرت محمد (که درود خدا بر او باد) پایانی بر آمدن پیام آوران الهی برای بشریت بود؛ بنابراین هر آنچه که باید برای بشر مخلوق گفته و تعلیم داده میشد با رسالت پیامبر خاتم به انسانها عرضه شد.
روز مبعث، روز برانگیختن خردهایی است که در تابوت خُرافه گرایی، هوس پرستی و جهل پیشگی دفن شده بود.
روز مبعث روز تولّد عاطفه هاست؛ عاطفههایی که در رقص شمشیرها زخمی میشد و در جنگل نیزهها جان میباخت.
آن روزها، دخترکان معصوم، به جای آغوش گرم مادر، در دامان سرد خاک میخفتند.
جوانان بلندقامت، در جنگ جهالت ها، جان به بارش تیرها میدادند و زنان بی پناه، در بند اسارت میزیستند. آه که چه خارهایی به پای بشریّت میخلید و چه زخمهایی دل عاطفهها را میخَست.
روز مبعث، روز مرگ قساوتها و شرارتها بود؛ روز مرگ کرامتهایی که به پای بتها قربانی میشد؛ روز مرگ جهل و شرک و پرستشهای ناروا بود.
این است که جامعه شناسان و مورخان، از همه جای جهان، همواره درباره عظمت آن سخن گفته اند.