سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

استادانی که از دانشجویان خود پول زور می‌گیرند!

بدون شک فروش کتاب استادان به دانشجویان آن هم با زور و شرط اخذ نمره کلاسی، یک نوع سوء‌استفاده از موقعیت شغلی است.

 تعدد دانشگاه‌ها و عناوین مختلفی، چون پیام نور، علمی کاربری، سراسری و آزاد سبب شده تا کیفیت دانشگاه‌ها تنزل پیدا کند. البته تعدادی از دانشگاه‌ها در جهت ارتقا حرکت کرده‌اند و حتی توانسته‌اند افتخاراتی را نیز کسب کنند، اما تعداد معدودی از دانشگاه‌ها هستند که در آن‌ها هنوز هم کتاب‌فروشی زوری، سرقت علمی و ... انجام می‌شود. مثلا اینکه برخی از اساتید دانشگاهی، دانشجویان کلاسشان را مجبور می‌کنند تا کتاب‌هایی را که نوشته‌اند، بخرند؛ حالا یا آن را به عنوان منبع درسی‌شان تعیین می‌کند یا آن‌ها را مجبور می‌کند تا در ازای گرفتن نمره این کتاب را تهیه کنند.

تعداد اساتیدی که چنین ترفندی را برای فروش کتابشان به کار می‌گیرند، کم نیست؛ کاری که نه اخلاقی است و نه شرعی. اما آیا نظارتی بر عملکرد آن‌ها که از دانشجویان برای فروش کتابشان سوءاستفاده می‌کنند، وجود دارد؟ دانشجویان که دستشان به جایی بند نیست و ناچارند زیر بار حرف زور استاد بروند تا نمره قبولی را دریافت کنند، اما مدیرانی که این اساتید را بر سر کار آورده‌اند چطور؟ آیا آن‌ها نمی‌توانند با نظارت دقیق‌تر از بروز چنین تخلفاتی جلوگیری کنند؟

بدون شک فروش کتاب استادان به دانشجویان آن هم با زور و شرط اخذ نمره کلاسی، یک نوع سوء‌استفاده از موقعیت شغلی است چراکه عمده دانشجویان بدون رضایت قلبی و البته از سر ناچاری مجبور می‌شوند هزینه‌ای را از جیب خود برای خرید کتاب بپردازند، در حالی که شاید حتی یک صفحه از آن را هم نخوانند، بدتر اینکه گاهی ممکن است قیمت کتاب بسیار بالا تعیین شود و شاید محتوای آن هیچ ربطی به آن چیزی که دانشجو باید یاد بگیرد، نداشته باشد!

گرفتن پول زور از دانشجو
در یکی از دانشگاه‌های پایتخت ماجرای فروش اجباری کتاب استاد به دانشجویان زیر سایه بی‌توجهی مسئولان امر انجام می‌شود. استاد این کلاس به دانشجویان گفته است اگر می‌خواهند نمره کلاسی‌شان را تمام و کمال دریافت کنند، باید یک نسخه از کتابش را تهیه کنند و حتماً این کتاب را به او نشان بدهند! این فرد در یک اقدام عجیب کتاب خریداری‌شده از سوی دانشجویان را بررسی و امضا می‎‌کند تا مبادا دانشجوی دیگر همان کتاب را به او نشان بدهد، در مقابل، اما هیچ کدام از دانشجویان بابت انجام این کار رضایت قلبی ندارند و از اینکه مقابل زورگویی استاد سکوت کرده‌اند، به شدت کلافه‌اند. محمد یکی از دانشجویان این استاد سودجو است و در این رابطه به «جوان» می‌گوید: «تمام استادان از من بزرگ‌تر و حتماً عاقل‌تر هستند، اما نمی‌دانم آن‌ها چطور با این رفتار‌های ناشایست به خود و دانشجویان‌شان توهین می‌کنند.

آیا وجدان این استادان راحت است که پول زور از دانشجویان‌شان می‌گیرند. مگر ۲۵۰ هزار تومانی که از هر دانشجو بابت کتاب‌ها گرفته می‌شود، چه ارزشی دارد و چقدر سود به استاد می‌رساند که او حاضر می‌شود برای فروش کتاب‌هایش، خود و دانشجویان را زیر سؤال ببرد. «یک نمره»، «یک امتحان» و در آخر هم «یک مدرک» چه ارزشی دارد که به خاطر آن به شخصیت و هویت به اصطلاح استاد و دانشجویان او توهین می‌شود.» او که نه فقط به خاطر پولی که بابت کتاب پرداخت کرده بلکه به دلیل اصل کار انجام شده نیز کلافه و ناراحت است، می‌گوید: «بار‌ها و بار‌ها می‌گوییم که چرا اوضاع مملکت و ایراداتی که در آن وجود دارد، درست نمی‌شود. مگر نه اینکه همه این ایرادات تقصیر خودمان است؟ وقتی به این راحتی برای گرفتن نمره و مدرک زیر بار حرف زور می‌رویم، نباید هم انتظار بهتر شدن شرایط را داشته باشیم. من دانشجو فقط به فکر راه افتادن سریع کارم هستم و بعد از آن اجازه می‌دهم تا این استاد از همه دانشجویان در ترم‌های بعدی سوءاستفاده کند.».

اما یکی دیگر از دانشجویان با گلایه از زورگویی استادش می‌گوید: «این آقا، در طول ترم درست و حسابی درس نداده و در آخر هم کتابی را برای خرید معرفی کرده که هیچ ربطی به عنوان درسی‌مان ندارد، اما چرا؟ چون که نویسنده کتاب خودش است و فروشش برای جیب و ارتقای جایگاه استادی او سود بسیار زیادی دارد. خیلی تلخ است که یک استاد جز منفعت خودش، به چیز دیگری فکر نکند.» او در پاسخ به این سؤال که چرا به مسئولان آموزش دانشگاه اطلاع نمی‌دهند تا با این استاد دانشگاه برخورد شود، می‌گوید: «یکدست صدا ندارد، همه دانشجویان باید یکصدا از او شکایت کنند یا حداقل یک نامه دسته‌جمعی برای مدیر دانشگاه بنویسند و این موضوع را گزارش کنند. من این را به چند نفر از دانشجویان گفته‌ام، اما نمی‌دانم چطور آن‌ها می‌توانند اجازه دهند که به شخصیت و غرورشان توهین شود و در مقابل، کوچک‌ترین اعتراضی نکنند. همین سکوت باعث می‌شود یک استاد روزبه‌روز پرروتر شود و تصور کند آزادانه هر تخلفی را که بخواهد می‌تواند انجام دهد.»

برخی دانشجویان، اما به استاد این کلاس اعتراض کرده‌اند که چرا باید کتابی را بخرند که هیچ ارتباطی به درس‌شان ندارد. سحر که یکی از این دانشجویان است، می‌گوید: «به استاد اعتراض کردم و گفتم اصلاً چرا باید مجبور باشم که کتاب را بخرم و بعد به او نشان بدهم تا نمره بگیرم، او با وقاحت تمام پاسخ داد که شما دانشجو هستید و این مشکل خود شماست، اگر نمره کلاسی را می‌خواهید، باید این کتاب را بخرید و بیاورید. به نظر من هر کدام از دانشجویان که به مسئله خرید اجباری کتاب استاد تن بدهند و اعتراضی نکنند، از ترس نگرانی بابت عدم‌قبولی در امتحان و سایر مصائبی از این دست است.» البته این تنها چند مورد از گرفتن پول زور از دانشجویان است، موارد دیگری از سوءاستفاده جایگاه استادی در برخی دانشگاه‌ها نیز وجود دارد.

معرفی کتاب به دانشجو در سایر کشورها
اما در کشور‌های دیگر، استادان دانشگاهی چه کتاب و چه منابع درسی را به دانشجویان معرفی می‌کنند و سود حاصل از فروش این منابع درسی به جیب چه کسی یا کسانی می‌رود؟ گفته می‌شود در برخی دانشگاه‌های امریکا، استاد برای معرفی کتاب خود به عنوان منبع درس، باید از مسئولان دپارتمان یا دانشگاه اجازه بگیرد. در بعضی دیگر از دانشگاه‌ها، باید سود خالص حاصل از فروش کتاب، به دانشگاه پرداخت شود، البته دانشگاه‌های خصوصی در این مورد انعطاف‌پذیر هستند. در این دانشگاه‌ها به نظر نمی‌رسد کسی نسبت به معرفی کتاب یک استاد به عنوان منبع درس، زیاد حساسیت نشان دهد، مگر اینکه قیمت کتاب بسیار بالا یا تعداد دانشجویان کلاس زیاد باشد. در کشوری مثل آلمان، استادان جزوه‌های‌شان را به صورت پرینت‌شده منتشر می‌کنند. سود حاصل از این فروش نیز به گروه تحقیقاتی استادان تعلق می‌گیرد، البته این پول برای اهداف مختلفی مثل پرداخت هزینه کلاس‌های فوق‌برنامه هزینه می‌شود. به نظر می‌رسد این کار، یک توافق منطقی باشد، چون کسی به طور شخصی از آن سود نمی‌برد. به علاوه سود حاصل از فروش جزوه‌ها دوباره خرج آموزش بهتر خود دانشجویان می‌شود.

از سوی دیگر، اما در بسیاری از دانشگاه‌های معتبر دنیا، عمده استادان از کتاب‌های خودشان برای تدریس استفاده می‌کنند، به این دلیل که آن‌ها مشهورترین و قوی‌ترین افراد در رشته خودشان هستند و عمدتاً کتابی مرتبط با درسی را که سر کلاس‌شان حاضر می‌شوند، نوشته‌اند. در چنین شرایطی هیچ دانشجویی به این کار اعتراض نمی‌کند و حتی عمده دانشجویان از اینکه درسی را با نویسنده مشهورترین کتاب‌ها برمی‎‌دارند، خوشحال هم هستند. در مقابل، اما تعدادی از استادان دانشگاه‌های ایران، کتاب‎‌هایی را که مطالب چشمگیری برای گفتن ندارد و گاه مرتبط با عنوان درسی نیست با زور «نمره» به دانشجویان می‌فروشند؛ کاری که اعتبار علمی شان را نزد دانشجویان و سایر استادان دانشگاه زیر سؤال برده است.

خیرخواهی یا طمع پول؟
بی‌تردید اگر یک استاد دانشگاه بخواهد دانسته‌های خود را به دانشجویانش منتقل کند، می‌تواند کتابش را به قیمت تمام‌شده و نه قیمت پشت جلد به آن‌ها بفروشد، البته نباید در این کار اجباری وجود داشته باشد، از طرفی اگر نیت خیری پشت این ماجرا داشته باشد، می‌تواند چندین نسخه از کتابی را که نوشته است به کتابخانه دانشگاه هدیه کند و به دانشجویان این فرصت را بدهد تا با امانت گرفتن آن از محتوای داخل کتاب استفاده کنند، اما آنچه در برخی کلاس‌های دانشگاهی اتفاق می‌افتد، به وضوح نشان می‌دهد استادان دانشگاهی فقط و فقط به سود حاصل از فروش کتاب‌های‌شان فکر می‌کنند.

پیش از این در قالب اجبار برای نوشتن مقاله‌های شخصی استادان، شاهد مواردی از این دست بوده‌ایم که موجب گلایه دانشجویان شده است. به نظر می‌رسد الزام استادان به داشتن حدنصاب‌هایی برای ارتقای رتبه دلیل عمده این گونه مسائل باشد؛ الزاماتی که بدون توجه به کیفیت آموزش بیشتر جنبه کمی دارد و هشدار بزرگی برای رشد علمی دانشگاه‌های کشور است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد و اقداماتی در جهت اصلاح آن انجام شود، در غیر این صورت روزبه‌روز شاهد کاهش رشد علم در دانشگاه‌ها خواهیم بود که صدمات جبران‌ناپذیری به دنبال خود دارد.

سودای پوچ با عبور از حق دانشجو
استاد دانشگاه است، با سالیان سال سابقه تدریس. سروکارش با دانشجوهاست که برای تأمین هزینه‌های تحصیل گاه مجبورند دو شیفت کار کنند، حال بماند که برخی هزینه‌های سنگین خانواده را نیز به دوش می‌کشند؛ دشواری‌هایی که بعید است استادان محترم با این همه سال تجربه کار کردن از آن بی‌اطلاع باشند، اما آگاهی از مشکلات بی‌شمار دانشجویان چه سود، وقتی خود استاد قرار است باری بر دوش‌شان باشد؛ استادی که به جای دادن نمره بابت تلاش‌های دانشجو ترجیح می‌دهد به کسانی نمره بدهد که کتاب‌های او را خریداری کرده‌اند، اما سختگیری در این مورد حتی از سختگیری مراقبان کنکور نیز بیشتر است و چه تأسفبار که استادی با کوله‌باری تجربه به جای دانش به شاگردانش سیاست‌های کثیف بیاموزد.

دانشگاه جای آموختن است؛ جای یادگرفتن درس زندگی است. تک‌تک این دانشجویان قرار است فردا باری از دوش مملکت بردارند، اما اگر قرار باشد آموخته‌های‌شان سیاست‌هایی اینچنینی باشد، آیا می‌توان به آینده آن‌ها و کشور امیدی داشت؟

استادی که دادن نمره شاگردانش را منوط می‌کند به خریداری کتاب‌هایش و با انداختن یک امضا پای صفحه نخست راه هر گونه تقلب یا استفاده دوباره از کتاب برای دانشجوی دیگر را می‌بندد، نمی‌تواند استاد خوبی باشد و نمی‌تواند شاگردان خوبی تربیت کند. حال تصورش را داشته باشید استادی که از حیطه اختیارات محدودش در دانشگاه اینچنین سوءاستفاده می‌کند، فرداروز اگر مسئولیتی گرفت، چه خواهد کرد. آیا می‌توان به استادی که حق دانشجویان را نادیده گرفته و آن‌ها را به خاطر سود مالی خود مجبور به خرید کتاب‌هایش جهت گرفتن نمره می‌کند، امیدوار بود گامی در راستای احقاق حق مردم بردارد؟!

سیاست کاری او عجیب است؛ کتاب‌ها را امضا می‌کند؛ یک تیر با دو نشان. هم اجازه استفاده دوباره از کتاب‌ها را به سایر دانشجو‌ها نمی‌دهد و هم این گونه تلقین می‌کند که کتاب‌ها با این امضای پرطمطراق هدیه‌ای به دانشجویان است! هر چند سیاستمداری او نشان می‌دهد زمینه لازم برای ورود به سیاست را دارد، اما این سیاست تنها می‌تواند برای او سودمند باشد، نه مردم. همانطور که دانشجویان سود چندانی از وجود و حضور او نبرده‌اند، مردم هم بی‌گمان نخواهند برد.

نظارت بر تخلفات علمی کجاست؟
مدت‌هاست دانشجویان از سرقت علمی استادان دانشگاهی‌شان گلایه می‌کنند، چراکه برخی استادان نمره‌های پایان ترم دانشجویان‌شان را به تهیه مقاله‌ها و ترجمه‌ها منوط می‌کنند و می‌گویند آن‌ها را بدون هیچ کم‌وکاستی انجام و تحویل دهند، اما قسمت تلخ ماجرا اینجاست، بعد از اینکه دانشجو زمان و هزینه زیادی را صرف انجام این کار کرد و مقاله را تحویل داد، می‌بیند که استاد، مقاله‌اش را به صورت یک کتاب تحقیقی و ترجمه‌ای به نام خود چاپ کرده و سهم او فقط و فقط گرفتن چند نمره قبولی در امتحانات پایان ترم شده است!

در برخی موارد دیده شده که تعداد کتاب‌ها، مقاله‌ها و پایان‌نامه‌هایی که یک استاد دانشگاه در آن‌ها دخیل بوده و در رزومه‌اش منتشر شده، به قدری غیرواقعی است که اگر آن فرد حتی ۲۴ساعته هم مشغول مقاله‌نویسی و تألیف کتاب بود، باز هم نمی‌توانست این مقدار کتاب و مقاله را تألیف کند یا استاد راهنما و مشاور این تعداد پایان‌نامه باشد. همین موارد نشان می‌دهد در این فرایند پیش آمده یک اشکالی وجود دارد و باید به آن رسیدگی شود.

۱۴شهریورماه۱۳۹۶ «قانون پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی» برای مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی دانشگاهی مانند مقاله‌ها، پایان‌نامه‌ها و رساله‌های دانشجویی به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. در این قانون برای تخلف و تقلب در تهیه آثار مذکور از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی جرم‌انگاری و وظایفی برای متولیان اصلی آموزش عالی کشور، یعنی وزارتخانه‌های علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با هدف پیشگیری و مقابله با تخلف و تقلب در تهیه آثار علمی تعیین شده است. بر اساس این قانون چنانچه تخلفی در زمینه تولید علم صورت گیرد که این تخلف به ارتقای درجه علمی یا اخذ مدرک منجر شود، بعد از فاش‌شدن آن، فرد مشمول تنزل رتبه، مقام و مدرک می‌شود و حتی ممکن است در مواردی کار به جریمه یا اخراج او از محیط‌های علمی منتهی شود، بنابراین نظارت بر تخلفات علمی که در محیط‌های دانشگاهی انجام می‌شود، بسیار مهم است، وزارت ارشاد باید قبل از اجازه چاپ به کتاب‌ها بر این موضوع نظارت داشته باشد که این کتاب جزو کتاب‌سازی‌ها و کتاب‌دزدی‌ها نباشد. همچنین وزارت علوم هم باید به این مسئله ورود پیدا کند که چگونه برخی استادان در مدت محدود موفق به تألیف یا ترجمه کتاب‌های چندصدصفحه‌ای می‌شوند و باید نظارت شود که آیا در این میان از دانشجویان کمک خواسته شده یا نه؟ و در ازای این کمک دانشجویی چه چیزی عاید دانشجو شده است؟

متأسفانه موضوع کتاب‌سازی در مراکز آموزش عالی درد بی‌درمانی است که سالیان سال وزارت علوم و بخشی از استادان به آن دچار شده‌اند و حتی برای برخی استادان به منبع درآمد تبدیل شده است. آنچه امروز در مراکز آموزش عالی کشور شاهد آن هستیم، این است که به کار‌های علمی به عنوان منبع درآمد نگاه می‌شود، در حالی که در هیچ کجای دنیا کار‌های علمی منبع درآمد برای افراد نیست و به عنوان رسالتی برای فرد تلقی می‌شود که بر اساس آن می‌خواهد با این اقدام به پیشبرد کشورش کمک کند.

منبع: روزنامه جوان

برچسب ها: پول زور ، استاد
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳۲
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۱:۲۳ ۲۵ دی ۱۴۰۲
من دولتی درس خوندم و یک استاد ادبیات داشتیم که کتاب های خودش رو سرکلاس می اورد و مارو مجبور میکرد کتابش رو بخریم در صورتی که با جزوه هم می شد نمره کامل گرفت
ناشناس
۲۲:۳۰ ۲۴ دی ۱۴۰۲
دقیقا مثل دانشگاه آزاد نا اسلامی با اون شهریه های نجومی و بی منطق و الکی ما ترم پیش یکی از اساتید برای اینکه نمره میان ترم رو بهمون بده نفری ۷۰۰ هزار تومن از ما پول گرفت
ناشناس
۲۰:۲۶ ۲۴ دی ۱۴۰۲
سلام
وقت بخیر
کاش یه گزارشی هم تهیه کنید از اساتید بیچاره ای که مجانی کار می کنند و دانشگاه بهشون حقوق نمیدن
سازمان استخدامی ردیف استخدامی نمیده و دانشگاه هم منابع کافی نداره که حقوق پرداخت کند.
تشکر
ناشناس
۲۰:۱۶ ۲۴ دی ۱۴۰۲
در دانشگاه آزاد هم هیچگونه نظارتی بر کتابها و مقالات کیلویی برخی استادان نیست با همین سرقتهای علمی دانشیار میشوند و ترفیع سالانه میگیرند و بر اساس همینها افزایش حقوق و کاهش ساعت کار میگیرند و آب از آب تکان نمیخورد جالبتر اینکه مقام بالا دست که باید به تخلفات رسیدگی کند خودش هم اهل مقالات کیلویی است !!!!
artemis
۲۰:۱۳ ۲۴ دی ۱۴۰۲
زمان دانشگاه یکی از اساتید سرکلاس کتابشو آورد و بعد از کلی تعریف از کتابش خلاصه همه ما رو گول زد که بخریم من برای اینکه نخرم به دروغ گفتم الان پول نقد همراهم نیست شرمنده استاد بعدا می خرم در همین لحظه یکهو یکی از همکلاسی هام گفت اشکال نداره بیا من برات حساب می کنم حالا هی از من انکار و از اون اصرار خلاصه برام پول داد و کتاب خرید و منم مجبور شدم بعد از کلاس بهش پولشو پس دادم. حالا اینها بماند که کتابی که هفت هزار تومن قیمتش بود به ما فروخت ده هزار تومن و مسئله مهم تر اینکه کتاب پر از غلط املایی و یک مشت مطالب کپی برداری شده از مقالات سایت ها بود. البته ناگفته نماند که من حتی برای یکبار هم لای این کتاب برای خواندن باز نکرده بودم بعد از هفت سال که از این ماجرا گذشت و به سراغ این کتاب رفتم همه اینها فهمیدم
ناشناس
۱۹:۵۷ ۲۴ دی ۱۴۰۲
همه دانشجویان باهم درس این استاد را حذف کنند ضایع بشه
ناشناس
۱۹:۵۳ ۲۴ دی ۱۴۰۲
چرا به دکترها گیر نمی دهید که یک ماسک تنفسی را تهیه کردیم حدود 1 میلیون . دکتر داد و بیداد کرد که این ماسک مورد تایید من نیست و باید از من می پرسیدید ادرس داد رفیتیم یک ماسک پلاستیکی ساده را حدود 4 میلیون حساب کردند. البته با ماسکی که ما خریداری کردیم اکسیژن بیمار به 100 رسید ولی با ماسک مورد تاکید دکتر از 90 و خورده ای بالا نرفت. این اتفاق هر روزه در بخش ای سی یو بیمارستان بین المللی تبریز قابل مشاهده هست و کسی قادر نیست به این دکتر چیزی بگوید. این نمونه ای از خروارها بی عدالتی و ظلم در بخش درمان است. حدود یک ماه قبل فردی دیگر از اقوام با ناراحتی قلبی به دکتری برای عمل قلب مراجعه کرد و او به علت ریسک بالا موافقت نکرد و دکتر دیگر 70 میلیون پیش از عمل دریافت کرد و بعد چند روز از عمل جراحی جسد تحویل داد.
داوود
۱۹:۴۰ ۲۴ دی ۱۴۰۲
من ميشناسم استاد داخل دزفول كه كتاب ترجمه شده معرفي ميكنه كه يك كلمه از اون هم بلد نيست
ناشناس
۱۹:۳۶ ۲۴ دی ۱۴۰۲
بابا دانشجو چی داره که تو ازش پول میگیری
ناشناس
۱۹:۱۷ ۲۴ دی ۱۴۰۲
این اتفاق در مدارس زیاد هست و در دانشگاه ما که ندیدیم.
ناشناس
۱۸:۵۹ ۲۴ دی ۱۴۰۲
وزارت آموزش و پرورش باید برای هر رشته‌ای یک کتاب خودآموز و یا یک فیلم آموزشی تولید و برای دانلود رایگان در اینترنت قرار دهد. تا دیگر نیازی به استاد و معلم و کنکور و دانشگاه نباشد و همه بتوانند به صورت رایگان به علم دسترسی داشته باشند و هر کسی هم که خواست رایگان امتحان بدهد و مدرک بگیرد.
ناشناس
۱۸:۵۴ ۲۴ دی ۱۴۰۲
بعضی از اساتید از روی کتاب خودشون هم نمی تونن درس بدن!!!
ناشناس
۱۸:۱۱ ۲۴ دی ۱۴۰۲
مشکل از بی ارزشی و نظام مند نبودن رشته و دانشگاه مورد نظر است . دانشگاه های دولتی که دانشجوی عراقی و هزینه دلاری می گیرند را نظارت کنید . آمار دانشجویان اخراجی ایرانی و هزینه انصراف از تحصیل دانشجویان ایرانی را نظارت کنید .
ناشناس
۱۸:۰۴ ۲۴ دی ۱۴۰۲
در رشته فنی استادی که جرات چاپ کتاب داشته باشد ، دانشجو ها براش صف می کشن حالا رشته مورد نظر شما چی بوده خدا می دونه !
ناشناس
۱۸:۰۳ ۲۴ دی ۱۴۰۲
دانشگاه سراسری هم این روزا اساتید معمولا چنین شیوه ای رو دارند. بعضی وقت ها اساتید دانشگاه آزاد و پیام نور به خدا در بعضی شهر ها بهتر از اساتید زورگوی دانشگاه دولتی هستند، طرف کتاب معرفی می کند درس رو هم دانشجوی ارشد و دکتراش به اسم فلان استاد رسمی دانشگاه سراسری داره به ما میدهد
ناشناس
۱۶:۱۵ ۲۴ دی ۱۴۰۲
استادای درپیتی بیسواد حا ل بهم زن
ناشناس
۱۶:۱۳ ۲۴ دی ۱۴۰۲
سلام
چيزي به نام دانشگاه سراسري نداريم. اين کلمه اي مجعول و بي معني است.
تاجمحمد شورابی
۱۶:۰۵ ۲۴ دی ۱۴۰۲
با سلام به همه عزیزان من میخواهم کتابی بنویسم یک سال حتی جمله بندی ان طول میکشه حالا با مبلغ اندک زحمات نوشتن را که قابل قیاس با زحمات نیست جبران میکند و چیزی هم با چاپ هزار جلد نصیب استاد نمیشود ویا هم چون احتمال کتاب ایشان بدون اطلاع و غیر مستقیم چاپ میشود و برای همان پیگیر است در نهایت در کار فرهنگی گذشت باشد بهتر است
artemis
۲۰:۱۵ ۲۴ دی ۱۴۰۲
بله به شرط اینکه کتاب واقعا ارزش علمی خوبی داشته باشه و کیفیت بالایی داشته باشه نه اینکه استاد برداره از مقالات یا کتب دیگر کپی برداری کنه و به اسم خودش چاپ کنه
ناشناس
۱۵:۳۳ ۲۴ دی ۱۴۰۲
سلام.
من دهه شصتی ام. الان دانشیار هستم. کل مقاطع با رتبه های بالا فارغ التحصیل شدم. حدود ۲۰۰۰ دانشجو تربیت کردم. ولی واقعا دولت باید به اساتید و حتی دانشجویان قوی کمک کنه.
دانشگاه رو همه باید تقویت کنن.
همچنین در گزینش باید سخت گیری علمی صورت بگیره تا همه نتونن استاد بشن.
التماس دعا
ناشناس
۱۸:۱۳ ۲۴ دی ۱۴۰۲
در ارتقا علمی استادان هم باید سخت گیری شود حتی برای استاد تمام ها هم باید سخت گیری شود که دانشجویان را رها نکنند
ش
۱۵:۳۳ ۲۴ دی ۱۴۰۲
دانشگاه آزاد پیشوا هم سال گذشته استاد ادبیاتش تمام دانشجویان را مجبور کرد کتاب خودش را خریداری کنند . برای تدریس کتاب خودش را معرفی کرد و گفت همه باید یک نسخه خریداری کنند .
ناشناس
۱۶:۰۷ ۲۴ دی ۱۴۰۲
مثل دانشگاه آزاد اردبیل
داوود
۱۹:۳۹ ۲۴ دی ۱۴۰۲
استاد هاي دانشگاه ازاد كه استاد نيست مثل دزفول
ناشناس
۲۲:۲۸ ۲۴ دی ۱۴۰۲
مثل دانشگاه آزاد آیت الله آملی
ناشناس
۱۵:۲۲ ۲۴ دی ۱۴۰۲
چرا رسیدگی نمیشه ؟؟؟
ناشناس
۱۵:۲۱ ۲۴ دی ۱۴۰۲
= استادای از هفت دولت آزاد
ناشناس
۱۴:۳۶ ۲۴ دی ۱۴۰۲
مدیر مدرسه ای که کانون ریاضی دارد هم همینطور است. از امکانات مدرسه و نیز رانت مدیریتی خودش استفاده شخصی می کند و پول‌های کلان به جیب می زند.
ناشناس
۱۴:۲۸ ۲۴ دی ۱۴۰۲
گناه یک نفر را به پای همه ننویسید‌! چرا که اساتید با وجدان کم نیستند. نمیدونم این جریان تخریب اساتید دانشگاه دنبال چه چیزی میگردن؟! حقوق یک هیات علمی از راننده اتوبوس شهرداری کمتره و همه این عوامل کار را به جایی رسونده که باید فاتحه آموزش عالی رو خوند. حقوق یک استاد دانشگاه تقریبا یک چهارم حقوق یک کارگر ساده در اروپاست!! مشکل رو ریشه ای حل کنید نه اینکه با تخریب یک گروه خاص به دلیل رفتار افراد معدودی به دنبال پاک کردن صورت مساله باشید!
ناشناس
۱۸:۱۵ ۲۴ دی ۱۴۰۲
برای افزایش حقوقشان دنبال ورود دانشجوی عراقی و دلاری هستند
artemis
۲۰:۲۰ ۲۴ دی ۱۴۰۲
بزرگوار شما شغل استادی یا معلمی نمی تونی با رانندگی و کارگر شهرداری کی کنی که حقوقش مقایسه می کنی .. راننده اتوبوس روزانه میدونی چندساعت پشت فرمون میشینه ؟؟ شما یک ساعت بشینی کم میاری... تو هوای سردو گرم تو هوای آلوده تعطیلی هم نداره یا کارگر شهرداری شما استاد حاضری تو هوای آلوده بری کنار خیابون جارو بکشی با اون همه خطرات یا سطل آشغالها خالی کنی... ؟؟ به مراتب استادی و معلمی راحت تر هست. عیدا تعطیل بین ترم تعطیل هوای آلوده و سر مجازی و تعطیل کرونا تعطیل و مجازی تو دانشکاه هم تو اتاق و کلاس تمیز و گرم و راحت .. بعد توقع داری حقوقت با اون راننده یا کارگر شهرداری یکی باشه یا بیشتر؟؟؟ کارگر ساده در اروپا به پول ایران بین 5 تا 7 میلیون داره حقوق میگیره چرا بزرگنمایی می کنی...
ناشناس
۲۲:۲۴ ۲۴ دی ۱۴۰۲
كاملا به موضوع خوبي اشاره فرمودين.