داریوش فرهنگ گفت: کارگردانی به میزان ۶۰ درصد به مدیریت وابسته است و ۴۰ درصد آن در رابطه با خلاقیت معنا پیدا میکند و مراحل ساخت یک فیلم به بخشهای پیش تولید، تولید و پس تولید تقسیم میشود.
وی خطاب به هنرجویان حاضر در این کارگاه بیان داشت: اگر میخواهید وارد این حرفه شوید، برای یک لحظه با خود خلوت کنید و روراست باشید و مطمئن شوید که آیا واقعا به این هنر علاقهمند هستید یا در طلب حاشیههایی، چون ثروت، شهرت، نام و نان قصد ورود به سینما را دارید. بدانید که در این کار نام و نان دوام ندارد و در تاریخ سینمای ایران تنها چند فرد خاص وجود دارند که از طریق این حرفه توانستهاند به وضعیت مطلوبی دست پیدا کنند؛ بنابراین آنچه باقی میماند تنها عشق است. اگر عاشقانه و با جان شیفته با این حرفه رو به رو شدید، بدانید که این هنر رنجهای فراوانی را با خود به همراه دارد.
فرهنگ با بیان اینکه کارگردانی همچون سفر و یک رنج بیپایان است، افزود: وقتی یک فرد هدفی را برای خود مشخص میکند، باید خیلی جدیتر از آنچه لازم است وارد آن شود. هیچ شیوهای برای برداشتن گام اول بهتر از شیوه کلاسیک نیست و کلاسیک یعنی «تناسب»، «توازن» و «تعادل» در همه چیز است.
وی با تاکید دوباره بر این اصل که ۶۰ درصد کارگردانی توانایی مدیریت کردن و ۴۰ درصد آن نیازمند خلاقیت است، ابراز داشت: از همان لحظه که یک ایده یا یک فکر در ذهن به وجود میآید، فرآیند مدیریت آن آغاز میشود. ما از این لحظه به شکل کلاسیک با دوربین و آنچه که باید در خصوص آن به نتیجه برسیم، وارد اصول اولیه میشویم. همه چیز از ایده شروع میشود و آن، آغاز فصل اول کارگردانی یعنی مرحله پیش تولید است.
فرهنگ درباره فیلمسازی گفت: اولین نکته در پیش تولید، مسئله «انتخاب» است. برای مثال بسیار مهم است که چه اشخاصی را انتخاب میکنیم. باید بدانیم که تمام اجزا یک فیلم از ابتدا تا انتها باید تحت نظارت کارگردان باشد. ضروری است که همواره مناسبترین، بهترین و درستترین انتخاب را داشته باشیم. افرادی که به کار خود دعوت میکنیم قرار نیست حتما از نظری فکری با ما همسو باشند، بلکه باید شرایطی را به وجود آوریم که بتوانند در آن فضا قرار بگیرند. بعد از انتخاب، مسئله «شرایط تولید» به وجود میآید و اولین گام این مسیر، پیدا کردن تهیه کننده مناسب است. همچنین باید دانست که بازیگران بیان کننده سلیقه و افکار یک کارگردان هستند.
فرهنگ با اشاره به اینکه مهمترین نکته در مقوله کارگردانی، شکیبایی و صبوری است بیان داشت: صبوری نکته بسیار مهمی است، زیرا اگر صبور نباشید حتما مشکلاتی به وجود خواهد آمد. باید با نویسنده به یک نتیجه قطعی روشن و شفاف برسید. من هشت سال است که فیلمی نساخته ام و این موضوع یک تصمیم شخصی بود، چراکه علاقه دارم بتوانم فیلم «خود» را بسازم. اگر قرار باشد فیلمی را بسازیم، وظایف تقسیم بندی میشود و طبق زمان بندی، هنگامی که سر صحنه حاضر میشویم، همه عوامل از کارگردان میپرسند که چه کاری را باید انجام دهیم. مدیریت کردن مسیر باعث میشود تا بتوانیم در سینما زودتر به مقصد برسیم و توجه و دقت به جزئیات اولین وظیفه یک کارگردان است.
وی با اشاره به این موضوع که بستر فیلم «طلسم» بر مدار فضاسازی میگذرد و باید به نمادهای مختلف برای خلق توجه کرد، بیان داشت: اگر مبدا، مقصد و فضاسازی یک اثر روشن شود، دکوپاژ خود را نمایان میکند. باید به عاطفه درون فیلم و این مسئله که چطور میشود به صحنه روح بخشید توجه کنیم.
وی ادامه داد: مسائل فنی را هیچگاه وارد فیلمنامه نکنید چراکه این امور مربوط به تصمیمهای کارگردان است. باید بیشتر به چگونگی خلق هویت بصری در یک فیلم بیاندیشید. هیچ گاه طی کردن راه معمول اتفاق خاصی را رقم نمیزند.
در ادامه بازیگر مجموعه در حال تولید «سلمان فارسی» گفت: در هر صحنه ابتدا باید یک تمرین اولیه با بازیگران داشته باشید تا به یک سلیقه مشترک دست پیدا کنید. قطار سینما قصد ایستادن نداشته و به تعداد کارگردانهای سینما، روشهای مختلفی وجود دارد. بهترین روش برای افراد تازهکار، همان روش کلاسیک است. از سال ۱۸۹۵ تا کنون هنوز رمانها و فیلمها به روش کلاسیک عمل میکنند. زمانی که آثار پیکاسو را مرور میکنیم متوجه میشویم او نقاشیهای پر سر و صدایی خلق کرده است، اما پیکاسو پیش از تجربه گرایی، استاد شیوه رئالیسم بود و این مسئله در طرحهای او از آناتومی انسان مشهود است.
فرهنگ خاطر نشان کرد: اقیانوس سینما بی کران است و بعد از این همه سال فعالیت در سینما، همچنان فکر میکنم در حال برداشتن قدم اول هستم. من معتقدم سینما یعنی ریزه کاری. تقطیع نماهای یک فیلم را دکوپاژ میگویند، اما باید ببینیم هدف از آن چیست. مهمترین موضوع در تولید یک فیلم این است که صحنههای آن جذاب باشند و از هر نما باید برای نمای بعدی استفاده کرد. دکوپاژ از لحظهای آغاز میشود که ایده و فکر را نمابندی میکنیم. سینما ضیافتی است که بیننده را به تماشای فیلم دعوت میکند، در نتیجه باید اسباب لذت مخاطب را فراهم کرد.
وی ادامه داد: دکوپاژ راه مناسبی برای ایجاد هیجان و به وجود آوردن احساس است. در به وجود آوردن یک صحنه باید ابتدا با فیلمبردار به نتیجه رسید و با او در تعامل بود و با همفکری با فیلمبردار تصمیم گرفت تا ابتدا از کدام اندازه نما را شروع کنیم. بهتر است هر پلان از یک زاویه به صورت کامل فیلمبرداری شود تا کارگردان با احاطه بیشتری سایر نماها را فیلمبرداری کند. برشت میگوید آنکه میخندد هنوز خبر هولناک را نشنیده است. کسی که برای تدوین فیلمبرداری کند به جایی نمیرسد، بلکه باید از صحنه، تصاویری در ذهن خود داشته باشد تا بتواند به دکوپاژ بپردازد.
فرهنگ درباره مرحله دکوپاژ در کارگردانی خاطر نشان کرد: در دکوپاژ باید اطلاعات هر پلان را یادداشت کرد تا فهمید به چه اطلاعاتی برای به تصویر کشیدن یک پلان نیاز داریم و لازم است تا اطلاعات غیر ضروری را حذف کنیم. همیشه از ایماژ و تصاویر در سر صحنه فیلمبرداری ایدههایی به ذهنم میرسد؛ بنابراین بدون عجله و با حوصله باید کار را صورت داد. البته کارگردان باید پیش از فیلمبرداری، از روی فیلمنامه کاملا دکوپاژ را انجام داده باشد. نویسنده نباید در متن، دکوپاژ و توصیههای تکنیکی را اعمال کند چراکه با این کار مانع خلاقیت کارگردان میشود.
کارگردان «دو فیلم با یک بلیط» ادامه داد: اگر پلانهایی در صحنه فیلمبرداری به ذهن کارگردان میرسد نباید در مقابل آن مقاومتی داشته باشد و بهتر است ایدههای مربوط به آنها را عملی کند. هر پلان نویدی برای پلان بعدی است و تنها تا زمانی که یک زاویه نما دارای قدرت اثر گذاری است باید از آن استفاده کرد. استانیسلاوسکی میگوید نقش بزرگ و کوچک نداریم و بازیگر کوچک و بزرگ داریم. بازیگر خود به سادگی میتواند متوجه شود که تنها در حال بازی کردن است یا نقش خود را باور کرده است. بازیگر باید ریزه کاریهایی را در کار خود لحاظ کند تا کارگردان بتواند با خلاقیت خود از آنها استفاده درستی کند. نمیشود نقطه نظرهای چندگانه و متضاد را به بازیگر منتقل کرد بلکه توضیحات به او باید در یک جهت باشد. بازی یک بازیگر نباید با عجله صورت گیرد بلکه باید طراوت داشته باشد.
فرهنگ در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: واقعیت را باید به وجود آورد و آن را به صحنه تزریق کرد. فرآیند تحلیل شخصیت از متن شروع میشود و کارگردان باید به جزئیاتی درباره پیشینه شخصیتها به جمعبندی برسد. هیچکاک میگوید فیلمهای او قبل از اینکه مقابل دوربین بروند، ساخته شده اند. به این معنی که او همه آنچه را که به آن نیاز داشته است، از پیش در ذهن خود میساخت. یک بازیگر و یا کارگردان نباید در به تصویر درآوردن ذهنیت خود عجله کند.