دکتر مریم داودوندی متخصص مشاوره روانشناس در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان گفت: اینکه چگونه زندگی میکنیم و آیا آن حوادث را دوست داریم و یا از آنها متنفریم، بر اساس نوع نگرش و همچنین متأثر از قدرت احساسات ماست. بعضی افراد اغلب خوشبین و مثبت اندیش هستند و این افکار به آنها قدرت و آرامش میدهد. درمان شناختی رفتاری میتواند به عنوان یک درمان کوتاه مدت برای کمک به افراد در یادگیری تمرکز بر افکار و باورهای جدید استفاده شود.
کارشناس روانشناسی گفت: مبانی اصلی DBT، فرضیه دیالکتیک است. این فرضیه بر این اساس است که واقعیتهای متناقض در زندگی وجود دارند و افراد باید بتوانند با این تناقضها زندگی کنند. تلاش برای تغییر وقتی که فرد در عین حال قبول خودش را دارد، میتواند به تنش و ناراحتی منجر شود. از طرف دیگر، عدم تلاش برای تغییر ممکن است منجر به استمرار در مشکلات و عدم پیشرفت شود. به همین دلیل، یادگیری توانایی مدیریت تناقضها و پذیرش آنها برای افراد مهم است.
وی مطرح کرد: افراد دیگری نیز در انتهای مقیاس قرار دارند که بسیار مستعد منفی نگری هستند که این موضوع موجب دلهره آنها شده و در نتیجه از هر چیزی میترسند. افرادی که بدبین هستند وقایع آسیبزایی را تجربه کردهاند که زندگی آنها را برای همیشه تحت تأثیر قرار میدهد. به عنوان مثال، کودکانی که در صحنه یک قتل حضور دارند ممکن است از نظر روحی مادامالعمر دچار اختلال شوند و از حملات وحشت و اضطراب رنج ببرند تا جایی که دائماً احساس بدبختی کنند. اینها همه نمونههایی از رفتارها و سبک زندگی ناکارآمدی است که باید از طریق درمان شناختی رفتاری که تحت عنوان CBT شناخته میشود،
وی افزود: به طور کلی، رویکرد درمانی دیالکتیکی (DBT) با استفاده از این مهارتها، تلاش میکند تا به افراد کمک کند تا در مواجهه با تناقضها و مشکلات زندگی، راهکارهای سازندهتری را انتخاب کنند. این رویکرد درمانی به عنوان یکی از روشهای مؤثر در درمان اختلالات شخصیت مرزی و سایر اختلالات روانی شناخته شده است و توسط متخصصین روانشناسی و رواندرمانگران در سراسر جهان استفاده میشود.
داودوندی گفت: درمان شناختی - رفتاری (CBT) درمانی است که از طریق آن روانشناسان حرفهای در کنار مراجعان تلاش میکنند تا به آنها در یافتن دلیل رفتار خاص خود کمک کنند. براساس این نظریه افکار مقدم بر احساسات هستند و تجزیهوتحلیل صحیح آنها ضروری است تا بتوان علت اصلی مشکل را شناسایی و برطرف کرد. راهکار اساسی، جایگزینی افکار منفی با افکار سازنده و خوشبینانه است. تنها در این صورت است که میتوان بار دیگر سالم و شاد شد.
وی مطرح کرد: درمان شناختی - رفتاری یک تکنیک ساده نیست. این درمان بر پایه بسیاری از نظریهها و رویکردهای روانشناسی تخصصی قرار گرفته است و کمک میکند تا خاطرات قدیمی و احساسات رو به وخامت یا آسیبدیده در گذشته کم رنگ شوند.
وی ادامه داد: این امر باعث میشود خرسندی در رأس کار قرار گیرد و به فرد در انتخابهای منطقی و سالم کمک میکند. بکارگیری این رویکرد درمانی صرفا از طریق مراجعه به متخصصان مشاوره و روانشناسی امکان پذیر است و باید از خود درمانی و توجه به نظرات افراد غیر متخصص پرهیز شود.