سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مروری بر زندگی شهید بهداریان نژاد

شهید بهداریان نژاد سال ۱۳۴۶ در روستای بی منجگان متولد شد.

شهید احمد بهداریان نژاد سال ۱۳۴۶ در روستای بی منجگان دیده به جهان گشود و ۱۲ اسفند سال ۶۵ در عملیات پیروزمندانه کربلای ۷، منطقه حاج عمران بر اثر بمباران هوایی دشمن به شهادت رسید و پیکر مطهرش را در زادگاهش به خاک سپردند.


شهید بهداریان نژاد برای رسیدن به مقام معنوی و ارزش الهی نبرد با دشمن را انتخاب کرد.


در وصیتنامه شهید بهداریان نژاد آمده است: ولا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون و کسانیکه را که کشته مى‌شوند در راه خدا، مرده مپندارید بلکه آن‌ها زنده‌اند.


اینجانب احمد بهدایان نژاد بنا به وظیفه شرعى خود براى دفاع از مرزهاى مقدس اسلام و دین عزیز اسلام در برابر دشمنان بعثى عراق، در خانه ماندن و مرگ در رختخواب را در این برهه از زمان که کشور مقدس اسلامى از هر سو مورد تجاوز دشمنان بى دین و عقل قرار گرفته است صلاح ندانستم و نمى دانم.


لباس جنگى حکومت اسلامى را انتخاب کردم تا شاید بتوانم به نوبه خود به دین اسلام و قرآن و به سربازى وحدت براى اسلام و امام زمان (عج) و نایب بر حق او امام امت سهمى داشته باشم.


برادران تا وقتى که لباس رزم نداشتم، در میان شما بودم قدر و ارزش حکومت اسلامی و جبهه و جنگ در راه خدا را نمى دانستم ولى هنگامى که در یک جهاد بزرگ و در یک حمله به دشمنان اسلام شرکت کردم آن موقع لذت جبهه و جنگ را احساس کردم.


اگر مى دانستم جبهه این‌قدرخوب و با صفا است زودتر از این، لباس رزم مى‌پوشیدم و هم اکنون هم امیدوارم که خداوند من را ببخشد و اگر شهادت را نصیبم کرد ما را با شهداى کربلا محشور بگرداند.


این شهید خطاب به پدر و مادر اینگونه می‌نویسد:


پدر و مادر مهربان و عزیزم، مى دانم که شما محرومترین خانواده‌ها هستید و من را با خون دل بزرگ کردید و به اینجا رساندید که اکنون براى اسلام عزیز خدمت‌کنم ولى از شما تقاضا دارم که در شهادت من صبر و حوصله داشته باشید و خودتان، خویش و قومان را نصیحت کنید که ناراحت نباشند و زحمت هایى که براى شما درست کردم و گاهى موجب ناراحتى‌هاى شما شد حلال کنید و من را ببخشید.


اگرشهید شدم از طرف همه مردم روستا و دیگر برادران براى من حلالیت بطلبید.


خودتان ودیگر مردم روستا همه روى قبرم بیایید و براى همه شهیدان فاتحه بخوانید.


برادرانم و خواهرانم را سلام بسیار مى رسانم و از آن‌ها مى خواهم که هیشه نماز بخوانند و روزه بگیرند و اگر از من ناراحتى دیده اند حلالم کنند.


از تمام برادران و مردم روستا مى‌خواهم که امام امت و حکومت اسلام و جبهه را فراموش نکنند و تا آنجائى که مى توانند خدمت کنند و به جبهه بیایند و راه شهیدان را ادامه بدهند.


از تمام برادران می‌خواهم که از اختلافات طایفه‌اى و دسته اى دست بردارند و با هم صلح وسازش کنند و همیشه با هم باشند.


در پایان از همه حلالیت مى طلبم و خواهشمند که جبهه را فراموش نکنند، امام را دعا کنید و نماز و روزه داشته باشید، با هم خوب باشید و همیشه دنبال صلح و آرامش بروید و همواره این دعا را براى سلامتى و طول عمر امام امت فراموش نکنید

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.