سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چرا کودک‌مان دچار اضطراب جدایی می‌شود؟!

معمولا کودکانی که تجربه‌های تلخی در زندگی‌شان داشته‌اند و این اتفاق از ذهن‌شان پاک نشده از قرار گرفتن در محیط‌های ناشناخته بیشتر می‌ترسند و اضطراب دارند.

کوله پشتی مدرسه‌اش را انداخته روی شانه‌اش، کفش‌هایش را به زور پا می‌کند. تمام راه دست مادرش را گرفته و مدام می‌گوید: «تو هم با من میای سرکلاس؟!... من مدرسه رو دوست ندارم... نمی‌خوام تنها برم.» اصلا در یک کلام آب پاکی را می‌ریزد روی دست والدینش؛ «نمی‌خوام برم مدرسه!» مثل همه کودکان بیشتر وقتش را در بستر خانواده و مخصوصا کنار مادرش گذرانده و حالا تحمل یک دوری طولانی مدت و چندساعته را ندارد.

به مدرسه که می‌رسد به زور پایش را می‌گذارد داخل حیاط، دست مادرش را گرفته و می‌کشد که برگردند. آن همه دانش‌آموز را هم که می‌بیند ترس و دلهره‌اش دو چندان می‌شود. بالاخره مجبور می‌شود دست مادرش را رها کند و در کنار بچه‌های دیگر وارد کلاس شود. مدام گریه می‌کند و می‌خواهد برود خانه. مادرش هم برای آرام کردنش می‌گوید: «گریه نکن، ترس نداره که، ببین بچه‌های دیگه هم از مامان‌شون جدا شدند، اما ناراحت نیستند.» نمی‌داند به جای آنکه آرامش کند بیشتر دلهره را به جانش می‌اندازد.

مهرماه نزدیک است و با شروع مدارس بعضی از مادران این روز‌ها با چالش اضطراب جدایی فرزندان‌شان رو به رو هستند. اضطرابی که فرستادن بچه‌ها را به مدرسه سخت کرده و درس‌خواندن را برایشان به حسی ناخوشایند تبدیل کرده. اما این چالش نه تنها با اجبار بچه‌ها به رفتن به مدرسه و چندکلام صحبت نادرست حل نمی‌شود، بلکه اگر به درستی برطرف نشود شاید این اضطراب تا سالیان دور و درازی همراه این کودک رشد کند و هربار به طوری نمود داشته باشد. پای صحبت‌های «ساناز رجبی» مشاور و کارشناس کودک نشستیم تا راهکار‌هایی برای کنترل و مدیریت اضطراب جدایی برایمان بگوید.

چرا کودک‌مان دچار اضطراب جدایی می‌شود؟!

«ساناز رجبی» مشاور و کارشناس کودک در توضیح و تعریف این اختلال در کودکان می‌گوید: «درباره اضطراب جدایی باید این را بدانیم که اگر فرزندمان قبل از ۳ سالگی است و دچار اضطراب جدایی شده این مرحله کاملا طبیعی است و باید به درستی با آن برخورد کنیم. اما اگر رفتار و شیوه صحیحی به کار نگیریم، فرزندمان بعد از این سن دچاراختلال اضطراب جدایی می‌شود. یعنی بعضی از بچه‌ها در برابر اتفاقاتی که برای کودکان دیگر، معمولی است. دچار ترس می‌شوند یکی از این اتفاق‌ها می‌تواند جدا شدن از پدر و مادر در زمان ورود به مهدکودک یا دبستان باشند. مخصوصا اگر سال‌های قبل وارد هیچ کلاس آموزشی نشده باشند و هیچ تجربه‌ای نداشته باشند.». 

اما کودکی که دچار اضطراب است و ترس بر او غالب شده آیا نیاز به تحقیر و تنبیه و اجبار دارد یا اینکه باید دید او برای چه این رفتار را نشان می‌دهد؟! چرا نمی‌خواهد از والدینش جدا شود و علاقه‌ای به مدرسه رفتن ندارد؟! معمولا کودکانی که تجربه‌های تلخی در زندگی‌شان داشته‌اند و این اتفاق از ذهن‌شان پاک نشده از قرار گرفتن در محیط‌های ناشناخته بیشتر می‌ترسند و اضطراب دارند. اما دلایلی غیر از آنچه گفته شد برای اضطراب کودکان وجود دارد که شاید از چشم‌ما پنهان بماند. دلایلی که اگر شناخته شود. هم والدین، کودک‌شان را بهتر درک می‌کنند و هم این چالش زودتر رفع خواهد شد.

بچه‌ها معمولا به دلیل طلاق، مشکلات خانوادگی، بیماری وفوت والدین دچار اضطراب جدایی می‌شوند.

بسیاری از بچه‌ها احساسات و هیجانات‌شان را به درستی نمی‌شناسند و به درستی نمی‌توانند آن را بروز بدهند. بخاطر همین اولین احساسی که در محیط ناآشنا بروز می‌دهند احساس ترس و نگرانی است. حتی ممکن است به گفته مادر از رفتن به مدرسه خوشحال باشد و مدرسه را دوست داشته باشد، اما اولین احساسی که نشان می‌دهد نگرانی است و گریه می‌کند.

این کارشناس اصلی‌ترین علت‌های اضطراب جدایی را برایمان بازگو می‌کند: «یکی از اصلی‌ترین علت‌های اضطراب جدایی، احساس عدم امنیت کودک است یعنی کودک در فضای ناشناخته‌ای که می‌خواهد وارد شود امنیت روانی ندارد. از طرف دیگر بسیاری از بچه‌ها احساسات و هیجانات‌شان را به درستی نمی‌شناسند و به درستی نمی‌توانند آن را بروز بدهند. بخاطر همین اولین احساسی که در محیط ناآشنا بروز می‌دهند احساس ترس و نگرانی است. حتی ممکن است به گفته مادر از رفتن به مدرسه خوشحال باشند و مدرسه را دوست داشته باشند، اما اولین احساسی که نشان می‌دهند نگرانی است و گریه می‌کنند.

دلیل دیگر این است که معمولان کودکانی که والدین‌شان دچار بیماری هستند از هم طلاق گرفتند یا فوت شدند، بچه‌هایی که مشکلات خانوادگی دارند و مدام یکی از والدین آن‌ها تهدید به ترک خانه می‌کند. کودکانی که تنبیه می‌شوند و تحت تربیت بسیار سخت‌گیرانه هستند، دانش‌آموزانی که یکی از والدین آن‌ها را طولانی مدت ترک کرده یا عادت به این کار دارد. مدام پرستار او تغییر می‌کند و یا پدر و مادرش دچار اضطراب و استرس هستند. کودکانی که مدام محل زندگی‌شان تغییر می‌کند، دچار بیماری‌های مزمن هستند و کمبود ویتامین دارند دچار اضطراب جدایی می‌شوند.»

بعضی از این بچه‌ها اضطراب را به حدی تجربه می‌کنند که باعث سردرد، دل درد، حالت تهوع و تپش قلب در آن‌ها می‌شود.

جایی که نباید به دل کودکتان راه بیایید!

کودک کلاس اولی را می‌شناختم که در یک تصادف سخت مادرش را از دست داد و بعد از آن به هیچ عنوان راضی نمی‌شد چندساعتی را سر کلاس بنشیند. هر چه خانواده‌اش با تشویق و تنبیه و اجبار سعی می‌کردند او در مدرسه بماند آنقدر بهانه می‌آورد و آرام نمی‌گرفت تا خانواده مجبور به تسلیم شدند و برای اینکه بیش از آن به او سخت نگذرد یک سال مدرسه رفتنش را عقب انداختن، اما آیا این فراری دادن کودک از موقعیت ترس‌هایش راه حل درستی برای این چالش است؟!

ساناز رجبی در این باره می‌گوید: «در اصل در موقعیت اضطراب جدایی، کودک بیشتر از همه نگران این است که نکند پدر و مادرش را از دست بدهد و حتی اگر به اجبار از والدین جدا بشود باز این موضوع در ذهنش می‌ماند و کابوس می‌بیند و خواب راحتی نخواهد داشت. بعضی از این بچه‌ها اضطراب را به حدی تجربه می‌کنند که باعث سردرد، دل درد، حالت تهوع و تپش قلب در آن‌ها می‌شود و معمولا سعی دارند با این بهانه‌ها به مدرسه نروند. حتی اگر به مدرسه بروند این علائم با شدت بیشتری در آن‌ها بروز پیدا می‌کند تا زودتر به خانه برگردند، اما در هر صورت نباید مانع رو به رو شدن کودک با ترس‌هایش باشیم.»

یکی از راه‌های برطرف کردن اضطراب کودک این است که اعتماد به نفس آن‌ها را تقویت کنیم. بسیاری از بچه‌‍‌ها زمانی که اضطراب دارند می‌دانند که از چه‌چیزی می‌ترسند، اما اعتماد به نفس رو به رو شدن با ترس‌شان را ندارند.

چطور اختلال اضطراب کودک‌مان را درمان کنیم!

تشخیص دادند این اختلال در فرزند و درک کردن آن به تنهایی مشکلی را حل نمی‌کند. چیزی که مهم است چگونگی رفتار ما با فرزندی است که می‌دانیم با این اضطراب دست و پنجه نرم می‌کند. گاهی اصلا وجود چنین چالشی در کودک به دلیل برخی رفتار‌های غلط ماست که نادانسته آن‌ها را تکرار می‌کنیم.

از طرفی کلمات و رفتاری که ما برای آرام کردن کودک‌مان به کار می‌گیریم می‌تواند نه تنها به آرامش آن کمک نکند بلکه ترس بیشتری در ذهن او به وجود بیاورد. پس باید به عنوان والدین رفتار صحیحی برای برخورد با فرزندمان داشته باشیم تا این اختلال را با خود به سنین بالاتر نیاورد.

این کارشناس و مشاور کودک اولین گام را برای درمان، اینطور معرفی می‌کند: «یکی از راه‌های برطرف کردن اضطراب کودک این است که اعتماد به نفس آن را تقویت کنیم. بسیاری از بچه‌‍‌ها زمانی که اضطراب دارند می‌دانند که از چه‌چیزی می‌ترسند، اما اعتماد به نفس رو به رو شدن با ترس‌شان را ندارند. از طرفی می‌دانند که به خاطر این نگرانی مورد تمسخر بزرگ‌تر‌ها نیز قرار می‌گیرند. با این کلمات که: «بچه‌ای مگه چرا می‌ترسی؟!»

یا اینکه معمولا والدین در خوشبینانه‌ترین حالت به کودک‌شان می‌گوید: «تو توانایی داری. ببین چه قدر خوشگل می‌نویسی، چه‌قدر خوب نقاشی می‌کنی!»، اما هرچه‌قدر توانایی‌های کودک را در زمان ترس به او بگوییم، فایده‌ای ندارد و ترس او اجازه نمی‌دهد توانایی‌های خودش را ببیند. یکی از روش‌های تقویت اعتماد به نفس کودک، تشویق کردن آن به رفتار‌های مطمئن است، اما نه زمانی که ترس را تجربه می‌کند. بلکه زمانی که کار درستی را مثل مرتب کردن تخت‌خوابش انجام می‌دهد. تا به اعتماد به نفس خودش اطمینان پیدا کند.»

هرچه‌قدر توانایی‌های کودک را در زمان ترس به او بگوییم. فایده‌ای ندارد و ترس او اجازه نمی‌دهد توانایی‌های خودش را ببیند.

دست رد به سینه ترس کودکان نزنید!

پژوهش‌هایی که در ارتباط با افراد مضطرب صورت گرفته این نکته را تاکید کرده که تنها راه کاهش ترس، رو به رو شدن با مورد ترس است. بهتری کار برای کسی که از اسب زمین می‌افتد این است که بدون هیچ درنگی سوار بر اسب شود. هرچه بیشتر صبر کند ترس بیشتری بر او غلبه خواهد کرد. این نکته برای کودکان هم صدق می‌کند. تشخیص اینکه چه چیزی باعث ترسش شده، شیوه‌های سازگاری، اطمینان خاطر دادن می‌تواند به او کمک کند تا با ترسش رو به رو شود و اضطرابش را کم کند. یکی از این شیوه‌ها حساسیت زدایی است. یعنی اولین باری که فرزندتان با موقعیت ترسناک رو به رو می‌شود، واکنش و احساس اضطراب او را به خاطر بسپارید و بنویسید دفعه بعد هم با همان وضعیت رو به رو شد باز هم میزان نگرانی‌اش را بسنجید. طبیعتا متوجه خواهید شد که این ترس به مرور کم‌تر خواهد شد.

اما لازمه حساسیت زدایی، صحبت کردن اطمینان بخش است. ساناز رجبی در ادامه از دومین گام برای برطرف کردن اضطراب کودک می‌گوید: «خیلی اوقات پیش می‌آید که والدین در نوع صحبت کردن‌شان به جای آرام کردن بچه بیشتر او را مضطرب می‌کنند مثلا می‌گویند «ای بچه تو از چی می‌ترسی اینکه ترس نداره»، اما این عبارت در واقع این فکر را به کودک القا می‌کند که درک نمی‌شود. والدین ترسش را رد کردند و حتی به خاطر این ترس سرزنش و تحقیر هم شده؛ بنابراین به جای دلگرمی اضطرابش بیشتر می‌شود.»

گاهی بچه‌ها برای رفتن به مدرسه ذوق وشوق هم دارند و خبری از ترس و نگرانی در دلشان نیست. اما ما به عنوان والدین آنقدر آن‌ها را نصیحت می‌کنیم و مدام توصیه‌های اخلاقی برای رفتن به آن فضا را برایشان ردیف می‌کنیم که ناخواسته کودک را از مدرسه می‌ترسانیم.

وقتی اضطراب را با حرف‌هایمان به جان بچه‌ها می‌اندازیم

گاهی بچه‌ها برای رفتن به مدرسه ذوق وشوق هم دارند و خبری از ترس و نگرانی در دلشان نیست. اما ما به عنوان والدین آنقدر آن‌ها را نصیحت می‌کنیم و مدام توصیه‌های اخلاقی برای رفتن به آن فضا را برایشان ردیف می‌کنیم که ناخواسته کودک را از مدرسه می‌ترسانیم.

این کارشناس خانواده درباره سومین راه پیشگیری و درمان اضطراب می‌گوید: «والدین حین آماده سازی بچه‌ها بری فرستادن به مدرسه گاهی صحبت‌هایی می‌کنند که باعث ایجاد ترس و نگرانی است. مثلا می‌گویند: «مواظب باشی‌ها با غریبه‌ها صحبت نکنی. دوست بد انتخاب نکنی اگر ترسیدی زود به من زنگ بزن». همه این حرف‌ها اضطراب را به کودک منتقل می‌کند و نشان می‌دهد شما کودک را درک کردید، اما بیش از اندازه ترس او را بزرگ می‌کنید.

معمولا خانواده‌هایی از این کلمات استفاده می‌کند که پدر یا مادر اضطراب کودک را درک می‌کند، اما همه بار را به دوش مدرسه می‌اندازد. یا خانواده‌هایی که خودشان هم دچار اضطراب هستند و با این صحبت‌ها اعتماد به نفس کودک را از بین می‌برند. نصیحت‌های زیاد از حد به کودک می‌فهماند که من از وضعیتی که قرار است در آن نقش ایفا کنی می‌ترسم و به تو بارو ندارم و کم کم کودک خوباوری‌اش را از دست می‌دهد.»

والدین باهوش چه‌طور صحبت می‌کنند؟!

«حتما ترسناکه! من درکت می‌کنم تو وقتی تو این موقعیت قرار می‌گیری اضطراب داری، اما می‌دونم که تو می‌تونی روشی را انتخاب کنی که با ترست کنار بیای بیا با هم فکر کنیم و اون روش را پیدا کنیم.» این همان عبارت ایده‌آلی است که از نظر این کارشناس، والدین با گفتن آن احساسات و عواطف کودک را مورد توجه قرار می‌دهند و به طور غیر مستقیم توانایی‌های بچه را به او نشان می‌دهند. این اطمینان بخشی واقعی به کودک موجب این می‌شود که در موقعیت‌های مختلف توانایی حل مسئله را داشته باشد. کودک باید بداند ترسیدن طبیعی است و مهم این است که بتواند حسش را مدیریت کند.

منبع: فارس

برچسب ها: کودکان ، مدرسه
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.