سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

روایت اربعین وظیفه آخرالزمانی و تمدن‌ساز است

یک نویسنده گفت: روایت اربعین به عنوان یک موضوع مهم با اثرگذاری بالا یک وظیفه آخرالزمانی و تمدن‌ساز است.

نشست معرفی و بررسی کتاب «اهالی اینجا» از سلسله برنامه‌های فرهنگی خانه کتاب و ادبیات ایران با عنوان «تکیه کتاب» با حضور زهرا آقازاده نژاد و فائضه غفار حدادی در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.

 در ابتدای این نشست زهرا آقازاده نژاد به نحوه شکل‌گیری کتاب «اهالی اینجا» اشاره کرد و گفت: شهر قم میزبان ضریح امام حسین (ع) بود و ساخت این ضریح بر عهده مردم این شهر قرار داشت. قصه و داستان این ماجرا برای ما جذاب بود و انتشارات شهید کاظمی مسئولیت جمع‌آوری اطلاعات و خاطرات ساخت این ضریح را بر عهده گرفت. ما به همراه گروهی از نویسندگان نزدیک به یک سال با هیئت امنای ساخت این ضریح درباره مراحل ساخت، مشکلات و اتفاقات این مسیر مصاحبه‌هایی انجام دادیم. ادامه این مسیر با اربعین همراه شد و متوجه شدیم این هیئت امنا متولی موکب حضرت معصومه (س) اهالی قم است. مسئول فرهنگی ساخت ضریح پیشنهاد کرد یک بانوی اهل قلم همراه این موکب به کربلا برود تا در قسمت زنانه مستقر و مشغول نگارش کتاب شود. من تاکنون به سفر اربعین نرفته بودم و این سفر از آرزو‌های بزرگ من بود؛ بنابراین توفیق حاصل شد و من همراه این موکب به کربلا رفتم.

در کتاب «اهالی اینجا» دنبال نگاه نو و دیدگاه جدید بودم

این نویسنده همچنین با اشاره به این نکته که این کتاب حاصل ۱۲روز حضورش در بخش زنانه موکب حضرت معصومه (س) اهالی قم است، گفت: روایت‌های این کتاب کاملا زنانه است و سعی کردم نگاه خادم به زائر را در این کتاب روایت کنم و به دنبال روایت نگاه زائر به اتفاق اربعین نباشم.

آقازاده نژاد در خصوص اینکه داستان و روایت، دنیای کاملا متضادی دارند، بیان کرد: داستان و روایت از هم وام و کمک می‌گیرند، اما با هم متفاوت هستند. من سال‌هاست داستان می‌نویسم و داستان تدریس می‌کنم، اما به صورت کاملا ناخودآگاه، خاص و عجیب وارد فضای روایت شدم. یکی از مهارت‌های داستان‌نویسی این است که قرار نیست همه چیز را در اختیار خواننده قرار دهیم، باید کلید‌های تصویری، شخصیتی و... در اختیار خواننده قرار گیرند تا با استفاده از آن‌ها در را باز کند و مابقی منظره را تماشا کند. یکی از دلایلی که باعث شد با این نگاه کتاب «اهالی اینجا» را بنویسم تداوم حضورم در فضای ادبیات داستانی بود. به عبارتی سعی کردم با مهارت‌های داستانی و با نمک عناصر داستان، روایت‌ها را بنویسم. روایت، نوشته، داستان و هر اثر هنری دیگر برخواسته از ویژگی‌های شخصی ما است و ما هیچ وقت نمی‌توانیم شخصیت خود را در اثر هنری پنهان کنیم. 

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه سوژه نوشتن باید بکر باشد، گفت: در سوژه باید نگاه نو و جدیدی داشته باشید. من در کتاب «اهالی اینجا» دنبال نگاه نو و دیدگاه جدید بودم. نویسنده باید احساسات خود را در اثرش مدیریت کند، اما ناخودآگاه این اتفاق خواهد افتاد. من به عنوان نویسنده می‌خواهم خواننده، شیرینی و حلاوت یک روایت را بچشد. ما به عنوان نویسنده در یک روایت، تصویر ارائه می‌کنیم و توضیح می‌دهیم. این خواننده است که قضاوت و تجسم می‌کند و سعی دارد مابقی داستان را در ذهن خود شکل دهد.

 این نویسنده اضافه کرد: اربعین یک سختی خودخواسته است و ما رنجی را برای خود می‌خریم تا بتوانیم اربعین را درک کنیم. در داستان صدای نویسنده نباید به گوش برسد، اما در روایت اینگونه نیست و باید صدای نویسنده رسا و واضح باشد. اگر تفاوت روایت و داستان را در نظر بگیریم دنیای شخصی نویسنده و راوی کتاب باید در داستان به گوش برسد.

آقازاده نژاد ضمن طرح این نکته که قصه‌های دینی ما کاملا خانوادگی است، ادامه داد: هیچ وقت در جایی و فضایی حضور مردان را پررنگ و حضور زنان را کم‌رنگ نمی‌بینیم. به ویژه در اربعین یک دنیای کاملا خانوادگی را می‌بینیم. همیشه این سوال مطرح می‌شود که چرا امام حسین (ع)، حضرت زینب (س) و کودکان را با خود به صحرای کربلا برد؟ کربلا به یک زن و کسی که قصه کربلا را روایت کند، نیاز داشت. کودکان هم باید در صحرای کربلا حضور پیدا می‌کردند. خانوادگی بودن مباحث تشیع همیشه برای من جذاب بود. فضای دین و تشیع فضایی است که حضور همه اعضای خانواده در آن پررنگ و ارزشمند است و باید از همه ابعاد به آن نگاه کرد.

وی همچنین با اشاره به طیف خوانندگان کتاب «اهالی اینجا» گفت: یک نویسنده دوست دارد همه افراد بتوانند کتابش را بخوانند و لذت ببرند. هنگام نوشتن این کتاب طیف خاص و ویژه‌ای از مخاطبان در ذهنم نبود. اما سعی کردم خوانندگان را در سیر داستان با خود همراه کنم. حتی خوانندگانی که ممکن است نگاه ویژه و عمیقی نسبت به اربعین نداشته باشند. وظیفه نویسنده و هنرمند این است که از اوج احساسات شروع به نوشتن نکند بلکه باید احساسات را مدیریت کند. خیلی خوشحال بودن‌ها و خیلی غمگین بودن‌ها ارتباط خوبی با خواننده برقرار نمی‌کنند. من سعی کردم احساسات خودم را کنترل کنم و بدون هیچ پیش زمینه فکری بنویسم.

آقازاده نژاد در پایان به موضوع بی‌طرفی در نوشتن داستان اشاره کرد و ادامه داد: زمانی که می‌خواهیم برای مخاطب بین‌المللی یا مخاطب خاکستری کتاب بنویسیم باید اصل بی‌طرفی را رعایت کنیم و مانند کسی که اولین بار مراسم اربعین را می‌بیند داستان را بنویسیم. هرچند این اتفاق آرمانی و ایده آل است، اما باید آن را رعایت کرد.

اصالت روایت بر اصالت واقعیت پیشی گرفته است

فائضه غفار حدادی نیز در این نشست گفت: اگر تصاویر بتوانند روایت‌گری کنند می‌توانیم احساس شخصی بودن، خصوصی بودن و با جمع بودن را به دست بیاوریم، اما روایت‌گری با دوربین کار سختی است. کلمات هزینه‌ای ندارند و سخاوتمندانه از وجود یک نویسنده می‌جوشند، اما کنار هم چیدن این کلمات به هنر نیاز دارد. معجزه روایت باعث می‌شود تا نویسنده بتواند آن چیزی را که چشیده و احساس کرده به خواننده منتقل کند. به عبارتی انتقال مفهوم صورت گرفته است. روایت در ذهن خواننده ته‌نشین می‌شود و گذار و سطحی نیست. ضرورت روایت اربعین از اینجا نشات می‌گیرد و ما ناگزیریم ماجرا‌ها را روایت کنیم. چرا که در جنگ روایت‌ها قرار داریم و اگر ما روایت نکنیم دیگران برای ما روایت می‌کنند. دشمن ۱۸۰درجه متفاوت از واقعیت روایت می‌کند و موضوع مورد پسند خود را روایت می‌کند. در زمانه‌ای قرار داریم که اصالت روایت بر اصالت واقعیت پیشی گرفته است. به این معنا که اتفاقی که در واقعیت رخ داده مهم نیست بلکه آن روایتی مهم است که در رسانه‌ها و کتاب منتشر می‌شود.

وی همچنین روایت اربعین را واجب و ضروری دانست و ادامه داد: روایت اربعین به عنوان یک موضوع مهم با اثرگذاری بالا یک وظیفه آخرالزمانی و تمدن‌ساز است؛ بنابراین به دلیل وظیفه انسانی، تمدنی و اسلامی باید اربعین را روایت کنیم. تصور می‌کنم تاکنون درباره خادمی در یک موکب زنانه کتابی نوشته نشده است. وقتی کسی ذهنیتی از دفاع مقدس ندارد با خواندن یک کتاب نمی‌تواند بگوید به دید کلی از دفاع مقدس رسیده است. اگر روایت‌های شخصی و روایت‌هایی از دیدگاه‌ها مختلف نداشته باشیم در بازنمایی تصویر واقعی، کامل و جامع عاجز هستیم. صرفا می‌توانیم یک تصویر کاریکاتوری برای دیگران عرضه کنیم. با این نگاه، روایت جز به جز این ماجرای عظیم امری ضروری است. تا قبل از نوشتن این کتاب، از بخش بانوان موکب‌ها روایت و کتابی منتشر نشده بود. این روایت، جدید است. اگر کتاب زاویه دید جدیدی نداشته باشد نوشتن آن بی فایده خواهد بود. همیشه از کسانی که از من می‌پرسند بعد از سفر اربعین چه کنیم می‌گویم اگر با نوشتن یک کتاب معنا، حال جدید و نگاه جدید به مخاطب خود نمی‌دهید کتاب ننویسید.

حدادی با بیان اینکه دوست داشتم نویسنده در این کتاب از خودش و احساساتش برای خواننده تعریف می‌کرد، گفت: نویسنده اگر وارد فضای شخصی و احساسات شخصی می‌شد اثرگذاری احساسات بر ادامه ماجرا افزایش پیدا می‌کرد و یک حس هم‌ذات‌پنداری در خواننده ایجاد می‌شد. روایتی که از یک واقعه به مردم و مخاطب منتقل می‌کنیم باید ماندگار و عمیق باشد. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که احساس خواننده را به تسخیر خود درآورده باشیم و خواننده را وادار کنیم احساسات خود را نشان دهد و با ما بخندد، بترسد، ناراحت و یا خوشحال شود. اگر بتوانیم احساسات خواننده را به دست بیاوریم می‌توانیم روایت ماندگاری داشته باشیم. کسانی می‌توانند روایت ماندگاری بر جای بگذارند که خودشان با احساس باشند و جزئیات را خوب منتقل کنند. احساسات خصوصیتی است که زن‌ها بیشتر از مردان به صورت ناخودآگاه در طبیعت و فطرت خود دارند. با توجه به این ویژگی‌ها و خصوصیت‌ها، روایت‌های زنانه را موفق‌تر از روایت‌های مردانه می‌بینم.

وی افزود: بنابراین ضروری است زن‌ها واقعه اربعین را روایت کنند چرا که واقعه اربعین، زنانه است و روایت حضرت زینب (س) است. نکته دیگری که ضرورت نگاه زنانه به اربعین را به ما نشان می‌دهد این است که زنان عراقی و به طور کلی همه زنان در ماجرای اربعین نقش آفرینی می‌کنند و منفعل نیستند. اینگونه نیست که اربعین ماجرای مردانه باشد. زن‌ها در این ماجرا نقشی دارند که اگر نباشند کسی نمی‌تواند آن نقش را برعهده بگیرد. اگر بخواهیم ماجرای اربعین را روایت کنیم باید این بخش از حضور زنان هم روایت شود و کسی جز زن‌ها نمی‌توانند زن‌ها را روایت کنند.

فائضه غفار حدادی در بخش پایانی سخنان خود به نثر کتاب «اهالی اینجا» اشاره کرد و گفت: ماجرای داستان‌نویس بودن نویسنده تاثیر مثبتی بر نثر کتاب گذاشته است و از خاطره‌نگاری فاصله می‌گیریم و به روایت نزدیک می‌شویم. نویسنده از آرایه‌های ادبی به موقع استفاده کرده و جمله‌ها گاهی احساسی می‌شوند و نویسنده از به کار بردن جمله‌های ادبی ابا نداشته است. در جا‌هایی از کتاب نویسنده از طنز استفاده کرده است. روایتی که به طنز نزدیک باشد مخاطب بیشتری خواهد داشت.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.