این روزها خیابانهای فرانسه بی شباهت به شهرهای جنگ زده نیست؛ شبانه روز شاهد تخریب اموال عمومی، به آتش کشیدن ماشینها و ایستگاههای اتوبوس، شکستن شیشه مغازه ها، غارت و دزدی هستیم؛ حوادثی که در نتیجه کشته شدن نوجوانی ۱۷ ساله به دست پلیس آغاز شد.
ناآرامیها و اعتراضات فرانسه از شامگاه ۲۸ ژوئن پس از شلیک مرگبار مأمور پلیس به نوجوانی ۱۷ سالهای به نام «ناهل» در نانتر واقع در حومه پاریس و کشته شدن وی آغاز شد. درگیریهایی که به تدریج گستردهتر شد، درنهایت چند شهر حومه پاریس را فراگرفت و تاکنون ۱۵۰ نفر دستگیر و بسیاری از ساختمانهای دولتی به آتش کشیده شدهاند.
وزیر کشور فرانسه با انتشار پیامی در حساب کاربری خود در توییتر از به آتش کشیده شدن مدارس، تالارهای شهر و ایستگاههای پلیس گفت و عنوان کرد: تظاهرکنندگان در نانت به سمت مأموران پلیس ترقه پرتاب کردند و خودروها را به آتش کشیدند.
این آشوبها در حالی رخ میدهد که فرانسه گروهی سازمان یافته و آموزش دیده برای ایجاد آشوب و بلوا و به اعتراف خودشان براندازی ندارد تا در فضای مجازی آموزش ساخت کوکتل مولوتف و نحوه حمله به پلیس و نیروهای امنیتی بدهد.
پاییز سال گذشته ایران نیز صحنه آشوب و ناآرامی شد، با این تفاوت که در کشورمان پلیس و نیروهای امنیتی جان هیچ نوجوانی را به مخاطره نینداختند و فتنه به بهانهای از پیش برنامه ریزی شده آغاز شد و کشور را صحنه ناآرامی و خشونتهای سفارشی کرد. گروهک منافقین با حمایت همه جانبه غرب و ازجمله فرانسه در فضای مجازی تمام توان خود را گذاشتند تا به تعبیر خودشان با تشکیل اپوزیسیون، ایران اسلامی را در مسیر براندازی نظام قرار دهند.
بیشتر بخوانید
سیاستمداران دنیا از آلمان و آمریکا گرفته تا فرانسه و بلژیک در هر صحنهای که فرصت مییافتند برای دختر ایرانی دوستیهای خاله خرسه به نمایش میگذاشتند، شعار براندازی یا بهتر بگوییم تجزیه ایران سر میدادند و مو قیچی میکردند.
حتی سلبریتیها و مدعیان همیشه در صحنه که بعدها دستشان در دریافت دلارهای کثیف رو شد نیز از قافله عقب نماندند، هر روز اشک و آه سر دادند و سنگ حقوق بشر دوگانهای را به سینه کوبیدند که حالا برای مردم فرانسه معنایی ندارد؛ شاید آنها به سرنوشت مردم ایران مشتاقتر از مردم فرانسه بودند و حال کور و دستگیر شدن مردم معترض برایشان اهمیتی ندارد تا حتی هشتکی خشک و خالی و دل خوش کنی برایشان بزنند.
گویی خون آنها رنگینتر بود که امروز در صحنه اعتراضات فرانسویها به کشته شدن نوجوان ۱۷ ساله اهل نانتر صدای هیچکدام از دایههای مهربانتر از مادر درنمی آید، زیرا اعتراضات فرانسه بدون برنامه ریزی قبلی و سازمان دهی خاصی به جلو میرود، برعکس ناآرامیهای ایران که مدتها حتی برای چگونگی آغازش برنامه ریزی شده بود و رسانههای غربی، معاند و منافق یک صدا به دنبال معکوس جلوه دادن واقعیتها بودند.
امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه اعلام میکند، شبکههای اجتماعی در حوادث فرانسه نقش داشتند و بر اقدامات محدودکننده تأکید میکند؛ حال آنکه همین افراد فیلتر کردن شبکههایی مانند اینستاگرام که به فضایی برای دروغ پراکنی، فساد و فحشا و مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران آن هم با حسابهای کاربری منسوب به مردم، ولی متعلق به منافقان مبدل شده بود، نقض آزادی بیان و مغایر با حقوق بشر میدانستند؛ همان آزادی بیان و حقوق بشری که با استانداردهای دوگانه غرب به مردم فرانسه تعلق ندارد و تنها مخالفان و ناقضان قانون اساسی ایران را شامل میشود.
مکرون با بالاتر گرفتن ناآرامیهای فرانسه از خانوادهها میخواهد فرزندانشان را از آشوب دور نگه دارند و میگوید، آنها به عنوان والدین مسئول حفظ نظم هستند، اما همین افراد برای ایران نسخه آشوب پیچیدند و انواع روشهای ایجاد ناامنی را آموزش دادند.
شهرهای فرانسه هر لحظه بیشتر صحنه آشوب و ناامنی میشود و دامنه خشونت نیروهای نظامی برای سرکوب معترضان تا اندازهای بالاست که نهادهای حقوقبشری غربی طاقتشان تمام شده و بیانیههایی را در اعتراض به رفتار پلیس فرانسه منتشر کردهاند؛ ۴۵ هزار پلیس از سوی مکرون برای خاموش کردن آتش اعتراضات راهی خیابانهای سراسر فرانسه شدند و در ۲۰ شهر حکومت نظامی برقرار است؛ حال جا دارد همانند دروغ پراکنیهای رسانههای غربی ما هم بگوییم پاریس سقوط کرد یا فرانسه در آستانه انقلابی دیگر است.
حجم اعتراضات مردمی و نحوه اعمال خشونت و خونریزی از سوی نیروهای نظامی فرانسه تا اندازهای گسترده است که برخی کارشناسان احتمال وقوع انقلاب جدید را در این کشور دور از ذهن نمیدانند، همانی که در ایران براندازی نظام نام گرفت یا برای بدنام کردن دولت و نیروی خدوم حافظ امنیت از هیچ دروغ و افترایی کم نگذاشتند.
فرانسه در آتش آشوب و بلوا افکنیهای خود در سایر نقاط دنیا میسوزد؛ چنانکه به گفته کارشناسان، بحران سازی ماهیت سرریزشوندگی دارد و دور یا زود دامن کشور بحران ساز را میگیرد، مانند آنچه امروز دامن فرانسه را گرفته است.
به باور بسیاری از کارشناسان، این روند همچنان ادامه دارد، زیرا به رسم غربیها به ویژه فرلنسویها استانداردهای حقوق بشری برای دیگران شکلی و برای خودشان به شکل دیگری معنا میشود.
منبع: راهبرد معاصر