سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ماجرای مراسم عقد در ایستگاه مترو چه بود؟

این روز‌ها ماجرای عروس و دامادی که در ایستگاه متروی زمزم عقد کردند بر سر زبان‌ها افتاده است و تصاویر این مراسم در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود.

سالروز ازدواج آسمانی حضرت علی (ع) با بهترینِ بانوان عالم بهانه‌ای بود تا دختران و پسران جوان فصلی نو را آغاز کنند و پا نهادن در میدان پرهیاهوی تأهل و زندگی مشترک را جشن بگیرند. جشنی به‌یادماندنی که قرار است رؤیایی‌ترین شب زندگیشان باشد. «فاطمه» و «مهدی» هم مثل همه هم‌سن و سال‌هایشان سری پر از سودا دارند و دلی پر از رؤیا اما پای حرف‌هایشان که می‌نشینی رؤیاهایشان جنس دیگری دارد. «مهدی سیاح» متولد ۱۳۷۶ است و کارشناس حسابداری.«فاطمه سلمانی»  دهه هشتادی و دانشجوی رشته ریاضی کاربردی است. حکایت آشناییشان هم مثل همه دخترها و پسرها حکایتی آشناست. پسر به‌دنبال دختری با معیارهای دل خواهش می‌گردد و به افراد معتمد  می‌سپارد. دختر هم خواستگارانش را سبک و سنگین می‌کند و خلاصه هر دو صبوری پیشه می‌کنند تا همتا و کفوشان را پیدا کنند.اما شنیدن ماجرای «عروس و داماد مترو» از زبان خودشان لطف دیگری دارد. برای همین مهمان فارس شدند تا ماجرای آشنایی و همراه شدنشان در مسیر پرپیچ‌وخم زندگی را از زبان خودشان بشنویم. 

* آدم باید به یک چیزی تعهد داشته باشد

ابتدای سخن از جسارتشان برای قدم گذاشتن در مسیر زندگی مشترک می‌گویند. هر چه باشد  این روزها کم‌تر جوانی این شجاعت و شهامت را از خودش نشان می‌دهد. «مهدی» جوانی هیأتی است و به‌دنبال کارهای جهادی. شاخصه‌ای که در «فاطمه» هم به فراوانی و چه بسا بیشتر از او مشهود است. این را حضور فاطمه در اردوهای دانشجویی جهادی  مثل اردوی ایذه‌ سال گذشته می‌گوید و شاید همین ویژگی مشترک بهانه‌ بزرگی برای نزدیک شدن دلهایشان به‌هم باشد. پسر می‌گوید:« دو سه سالی است که پیگیر ازدواج بودم، زیرا معتقدم در این دوره و زمانه آدم باید به یک چیزی تعهد داشته باشد و اگر این تعهد نباشد ممکن است خدای نکرده وارد مسیرهای انحرافی شود. من هم ازآن‌جاکه فقط به کار و زندگی فکر می‌کردم  و اهل رفیق بازی و اینجور حرف‌ها نبودم، دلم می‌خواست زودتر وارد زندگی مشترک شوم.»

*زیارت عاشورای روزانه ای که به همه چیز می‌ارزد

اما اگر فکرش را می‌کنید که این زوج نوپا جیب پر پولی دارند و پشتشان به مال و منال خانواده گرم است، اینطور نیست! داماد جوان  می‌گوید:« متأسفانه تفکر نادرستی که امروزه در جامعه دیده می‌شود این است که پسر باید از لحاظ مالی کاملاً تأمین باشد، هم خودش و هم خانواده و خدا را شکر من هیچکدام از این دو را نداشتم که اگر این‌طور بود هرگز  چیزهایی را که الان دارم به دست نمی‌آوردم!»

شاکر بودنش جای تحسین دارد اما این‌که برای نداشته‌هایش خدا را شکر می‌کند جای تعجب. البته پاسخی که از او می‌شنویم عجیب‌تر است. پاسخی که شاید شنیدنش  این روزها و از جوانی امروزی کمی دور از ذهن باشد. او شرایط خود و خانواده‌اش را فرصتی طلایی برای رشد مادی و معنوی ارزیابی می‌کند و با نگاهی متفاوت به سختی های پیش رو می‌گوید:« به طور مثال اگر پدرم همه‌چیز در اختیار من می‌گذاشت  مجبور نبودم سوار مترو بشوم و شاید  فرصت این را پیدا کنم که روزانه زیارت عاشورا بخوانم!» 


بیشتربخوانید


*عروسی نمی‌گیریم چند عکس یادگاری می‌گیریم و یک سفر زیارتی و تمام! 

 اما چیزی که بهانه این دورهمی باصفا شده،  ماجرای عقد ساده و بی ریای این زوج جوان در ایستگاه مترو است.  ماجرایی که از زبان مهدی این طور آغاز می‌شود:«گفتیم عروسی نمی‌گیریم. آتلیه می‌رویم. چند عکس یادگاری می‌گیریم. یک سفر زیارتی و تمام! اما خیلی اتفاقی با پیامی مواجه شدم که از امکاناتی رایگان برای برپایی مراسم ازدواج زوج های جوان تا قبل‌از محرم می‌گفت! با دیدن این پیام با همسرم تماس گرفتم و با وجود اینکه قصد برگزاری مراسم و جشن عروسی نداشتیم، بلافاصله پیگیر این ماجرا شدیم و از آنجا که روز نوزدهم عازم مشهد مقدس هستیم قرار بر این شد که تاریخ هجدهم تیرماه برایمان در نظر گرفته شود. از دیدن تالار بر می‌گشتیم که با ما تماس گرفتند و گفتند قرار است یک مراسم عقد در ایستگاه مترو زمزم برگزار شود و شما معیارهای مورد نظر را دارید. اگر همان آدم قبل بودم صد درصد این درخواست را رد می‌کردم ولی ازآن‌جاکه تحت تأثیر عقاید فاطمه خانم قرار گرفته بودم با کمال میل پذیرفتم.»

او در ادامه می‌گوید:«هر چه باشد آقا فرموده اند باید فرهنگ‌سازی شود و ما باید بپذیریم که از این لحاظ خیلی ضعیف هستیم. دشمن برای زدن جوان‌های ما کلی هزینه می‌کند و ما فقط دست روی دست می‌گذاریم و می‌گوییم خدا درست می‌کند! ما هم باید هزینه کنیم. باید سختی بکشیم. سخن آقا هم همین است که باید به جوان‌ها امید داد. اول که وارد مترو شدیم کمی جا خوردم. فکر نمی‌کردم دوربین فیلم‌برداری آن‌جا باشد. اما بعد که تصاویر مراسم به دستم رسید کاملاً احساس رضایت داشتم.» با اینکه در کنار تمام تحسین ها، عده ای هم مثل همیشه ساز مخالف زدند و قصد ضربه زدن به تاثیر این کار فرهنگی خلاقانه را داشتند، این عروس و داماد جوان همچنان معتقدند این یک اتفاق خوب بوده است، به آن ایمان دارند و پای دفاع از آن می ایستند.

* دوست داشتم خطبه‌ عقدمان را حضرت آقا بخوانند

مهدی و فاطمه با رسم و رسومات بی جا و افراطی جنگیدند. با همان  آداب‌ورسومی که  به جوانان امروز تحمیل شده و سد راه رسیدنشان به آینده ای آرام و امن، در سایه تشکیل خانواده است. پسر با اظهار نارضایتی از شرایطی که در جامعه عرف شده‌ و رسوم و بدعت‌های نادرستی که بر اساس چشم و هم‌چشمی‌ها و حتی خواسته‌ها و چه‌بسا آرزوهای دور و دراز پدر و مادرها برای فرزندانشان پایه‌ریزی شده‌است از سختی کار خود و همسرش برای مقابله با این بدعت‌ها و همراه کردن خانواده هایشان می‌گوید:« اوایل که می‌خواستم قدم پیش بگذارم خانواده‌هایمان طبق رسوم نادرستی که عرف شده است، این سادگی را نمی‌پذیرفتند اما خدا را شکر با پافشاری‌های ما این امر محقق شد. به‌خصوص بر سر مسئله مهریه.» تا این‌جا فاطمه ساکت است. آن‌قدر خودش را با مهدی یکی می‌داند که دلش می خواهد فقط شنونده باشد اما راستش را بخواهید صحبت از مهریه کم و مخالفت خانواده دختر که می‌شود  توضیحات عروس خانم شنیدنی تر است چراکه شاید سوال خیلی از دخترهایی باشد که دلشان می‌خواهد بر طبق احادیث مهریه‌هایشان کم باشد و به این واسطه  برکت زندگی همسرانشان باشند.او هم  رشته کلام را از همسر می گیرد و می‌گوید:« خانواده‌ام مخالف بودند اما من دلم می‌خواست مهریه‌ام 14 سکه باشد و راستش را بخواهید دوست داشتم خطبه‌ عقدمان را حضرت آقا بخوانند. اما این توفیق نصیبمان نشد.»

البته با همه جوانی تدبیر دارد و حواسش به همه چیز هست. می داند که اگر با اصرار خانواده را مقابل خود و همسرش قرار دهد از همین ابتدای زندگی باعث کدورت می شود. او می‌گوید:« با وجود اختلاف عقیده و حتی اختلاف سلیقه‌هایی که با خانواده‌هایمان داریم سعی کردم با آن‌ها صحبت کنم و متقاعدشان کنم که مهریه کم را بپذیرند.» عروس جوان  نگاهی نرم و زیر چشمی به مهدی می اندازد و  درحالی‌که لبخند ملیحی بر لب هر دو می نشیند می‌گوید:«خدا را شکر! خانواده‌ام با صحبت راضی شدند و ما توانستیم با رضایت کامل خانواده مهریه 14 سکه را در نظر بگیریم.»

*ما وعده خداوند را با پوست و گوشتمان حس کردیم 

دختر از همان اول عاشق کار جهادی بود و دلش می خواست با ازدواجش هم کاری کارستان کند و یک الگوی موفق در امر ساده زیستی و برپایی از دواج آسان باشد. هرچند که همسر جوانش در آغاز کاملاً مخالف این عقیده بود، اما کم کم او هم موافق این تفکر شد ودر اولین قدم پیشنهاد عقد ساده در «کهف الشهدا» را با تمام سختی هایش پذیرفت. با اینکه حقوق و پس انداز ته کشیده بود و  آهی در بساط نداشت دست به کار شد. سفره عقد و آینه و شمعدان از هیئت محل مهیا شد و شربت و شیرینی هم خدا می‌داند چطور جور شد  و مجلسشان را شیرین کرد! مهدی می‌گوید:«شاید باورتان نشود، قرار بود ساعت ۳ روز بعد در کهف خطبه عقد جاری شود و ما هنوز سفره عقد هم نداشتیم. ساعت ۱۰ شب بود که به یاد هیئت و وسایل سفره افتادم. هیئت سمت تهرانپارس بود. طبقه پایین اتاق عقد داشتیم. تا ساعت ۲ شب مشغول جابه جایی وسایل بودیم. روز موعود باران شدیدی شروع به باریدن کرد. احتمال می دادیم برنامه هایمان را در هم بریزد اما از آنجا که اسباب این مراسم مثل عاقد و شیرینی و شربت هم به طرز عجیبی جور شد، ساعت مقرر هوا هم آفتابی شد و با نمی از باران خاطره ای ماندگار را برایمان رقم زد. فروردین هم که برای عقد محضری رفته بودیم در کمال ناباوری عاقد به‌محض این‌که من و همسرم را دید گفت من دلم می‌خواهد عقد شما را رایگان انجام دهم. خلاصه این‌که ما وعده خداوند را با پوست و گوشت مان حس کردیم که همه‌چیز جور می‌شود مثل جاهایی که فکر نمی‌کردیم پدر و مادرمان راضی شوند و این مسیر تا اینجا برای ما سراسر برکت بوده است.این زوج جوان امیدوارند بقیه راهی را هم که در پیش گرفته‌اند همچون آن‌چه که تا امروز برایشان پیش‌آمده است به مدد پروردگار هموار شود و مشکلاتی همچون تهیه مسکن، سد راه آرامش و خوش‌بختی شان نشود.

*ما جوان‌ها نباید بگذاریم حرف رهبرمان زمین بماند

اما از برکات ازدواج برای خودشان که بگذریم هر دو از الگو شدنشان هم احساس غرور می‌کنند و از صمیم قلب می‌خواهند همه جوانان راهی را که آن‌ها در آن قدم گذاشته‌اند تجربه کنند. مهدی می‌گوید:« متأسفانه بچه مذهبی‌ها باید پای کار باشند و الان دارند از این قضیه دور می‌شوند.» حرف آخرشان هم تأکید به فرزند آوری و جوانی جمعیت است. آن‌ها با اشاره به نگرانی رهبر معظم انقلاب از این مسئله می‌گویند:«ما جوان‌ها نباید بگذاریم حرف رهبرمان زمین بماند. باید به عنوان اولین قدم، ازدواج آسان را در پیش بگیریم تا بتوانیم به سمت فرزند آوری و ازدیاد نسل پیش برویم.»

*و اما خانه و کاشانه! 

صحبت‌های عروس و داماد تمام می‌شود و یک سؤال می‌ماند؟ خانه و کاشانه ای دارید؟!  باز هم مثل همه لحظه‌های این دورهمی به هم نگاه می‌کنند. لبخندی آرام اما عمیق می‌زنند وبا ایمانی که مو، لای درزش نمی رود می‌گویند:« ما تا امروز همه نشانه‌ها و برکات ازدواج را دیده ایم. ان شاالله بقیه موانع هم برطرف می‌شود و اگر لیاقت داشته باشیم فرزند آوری هم از اولویت‌های ماست و هر دو درباره آن تفاهم داریم.» و در پایان آرزو می‌کنندکه مسئولان هم برای کار و مسکن جوان ها تا می‌توانند همت کنند  تا در جهت ایجاد جامعه ای سالم قدمی مؤثر بردارند.  

*خواستیم یک مدل خلاقانه ارائه کنیم

«مریم خراسانی نژاد» و« سید رضا موسوی»، مسئولین یکی از گروه های مردمی فعال که با ایجاد « یک حس خوب» در راستای ازدواج آسان در یکی از ایستگاه های مترو تهران فعالیت می کنند، به‌همراه عروس و داماد جوان، میهمان فارس هستند. این‌طور که خراسانی نژاد می‌گوید مجموعه مروجین معروف از سال ۱۳۹۷فعالیت خود را در تلاش برای احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه آغاز نموده و به صورت خاص در ترویج بعضی از مهم‌ترین معروف‌ها در جامعه مانند مسأله ازدواج جوانان، ترویج، مطالبه‌گری از مسؤولان و... کوشش کرده است. از سویی این گروه سعی داشته است در قالب طرحی به نام «حس خوب» که طی سال‌های گذشته در زمینه امور فرهنگی و تبلیغی طراحی و اجرا شده،  به صورت ویژه در مسأله حجاب و عفاف فعالیت کند و از سال گذشته نیز این طرح را با هماهنگی مسؤولان مربوطه،در مترو به اجرا درآورده است.

همچنین در سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) با ارائه یک روش جدید و خلاقانه، تلاش کرد تا ازدواج آسان را  گرامی داشته و این تفکر را تبلیغ و ترویج کند. او می‌گوید:« فعالیت‌های ما جزء به جزء ذیل صحبت‌های حضرت آقا است و همان‌طوری که ایشان فرمودند جوانان و خانواده ها ازدواج را آسان و به سادگی برگزار کنند، بعد از فرمایشات ایشان در  جمع خانواده‌ شهدا و مراسم عقد خواهر «شهید قربانخانی»، جرقه برپایی جشن ازدواج  در مترو  زده شد و خواستیم یک کار خلاقانه را با هدف تبیین ارائه کنیم تا بتوانیم بخشی از شکاف اعتقادی بین افراد مذهبی و غیرمذهبی در باور به امکان ازدواج آسان را کم کنیم.

از آن جهت که هدف ما رساندن پیام به عموم مردم بود، نه فقط قشر مذهبی،که اگر غیر از این بود می توانستیم مراسم را در یک مکان مذهبی برگزار کنیم، مترو را به‌عنوان یک مکان عمومی و با حضور غالب اقشار مردم در نظر گرفتیم تا طبق فرمایش حضرت آقا که می‌فرمایند باید فرهنگ‌سازی و گفتمان صورت بگیرد، با این سبک تا حدی که امکان دارد ذهنیت مردم را اصلاح کنیم و بگوییم می‌شود در مراسم عقد و عروسی ریخت‌وپاش نکنیم و به‌سادگی و با هزینه‌ای کم، با رویکرد و اصالت فرهنگ ایرانی و اسلامی مراسمی را برگزار کنیم. این کار را انجام دادیم و سعی کردیم حتماً یک عاقد در جلسه حضور داشته باشد و شاید در این زمانه که خیلی از افراد اعتقادی به ازدواج ندارند و می‌خواهند با مسائلی همچون ازدواج سفید با واژه‌های خیلی خوب امری قبیح را توجیه کنند برگزاری چنین مراسمی مشوق جوانان باشد. مسئول گروه مردمی مروجین معروف و مجری طرح یک حس خوب در ایستگاه زمزم درباره بازخورد برگزاری مراسم عقد در فضای ایستگاه می‌گوید:« بازخورد این ایده در بین مخاطبان در تصاویر ضبط شده قابل‌مشاهده است. به‌طور مثال خانمی که می‌گفت در عمرم چنین عروسی جذابی ندیده بودم. بگذریم که گروهی هم هجمه کردند و این حرکت را زیر سؤال بردند که متأسفانه فکر می‌کنم این افراد درگیر همان تکلف‌ها و زندگی‌های اشرافیگری امروز هستند و نمی خواهند وحدت و شادی سالم در جامعه باشد.»

 عروس و داماد الگوی ازدواج آسان

خراسانی نژاد درباره انتخاب مهدی و فاطمه برای مراسم عقد در مترو، به معرفی طرح ازدواج آسان می پردازد و با اشاره به شاخصه های مورد نظر برای زوج منتخب می گوید:«در کنار مروجین معروف، ما یک مجموعه جهادی در بحث ازدواج داریم که سال‌هاست مشغول فعالیت هستند و معتقدیم ازدواج یکی از مصادیق مهم امربه‌معروف در جامعه است و از طرفی امربه‌معروف برای این است که اصلاح کند و یکی از مشکلات امروز که درگیر آن هستیم فسادی است که در اثر بالا رفتن سن ازدواج و کاهش تشکیل خانواده ایجاد می‌شود. بنابراین بحث ازدواج را اولویت قرار داده‌ایم و با تشکیل گروه‌هایی با عنوان «واسطه‌گران ازدواج» سعی در معرفی جوانان و تشویق به امر تشکیل خانواده را داریم. پس‌از این مرحله هماهنگی‌هایی انجام می‌شود تا شرایط برپایی ازدواج آسان مهیا شود و دختر و پسرها بتوانند هرچه زودتر زندگی‌ مشترک را آغاز کنند و بنیان خانواده شکل بگیرد.»

دست‌هایی که پیمان ازدواج آسان  بستند

خراسانی نژاد در پایان می‌گوید:«در حال حاضر این طرح که قرار است توسط گروه جهادی که عرض کردم، تا قبل از ماه محرم انجام بشود، با انجام مشاوره ازدواج، تحویل لباس عروس و سفره عقد، ورودی تالار، ماشین گل آرایی شده و میوه  به صورت رایگان و ارائه خدمات نیم بها همچون آرایشگاه عروس و تصویر برداری و با مساعدت شهرداری یکی از مناطق در خدمت زوج های جوان خواهد بود. هماهنگی‌هایی انجام داده‌ایم تا تالار هم به‌صورت رایگان در اختیار عروس و دامادها قرار بگیرد.  آقا مهدی و فاطمه خانم هم زوج جوانی هستند که برای این طرح ثبت‌نام کرده‌اند و از آنجا که مهریه کم و سن پایین از شاخصه‌های مورد نظر برای عروس و داماد منتخب مترو بود این زوج  برای مراسم جشن عقد در مترو انتخاب شدند.»

منبع: فارس

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۲
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۷:۵۲ ۱۴ تير ۱۴۰۲
اینا اول از همه قسمته، ولا ما هم اینو میخواستیم نشد که نشد
محمد
۰۷:۱۹ ۱۴ تير ۱۴۰۲
تواین گرونی مگه میشه
ناشناس
۲۳:۳۲ ۱۳ تير ۱۴۰۲
به ارواح خاک پدر هاک البرفین منم قصد ازدواج دارم اگر منم به دعای شما یه روز ازدواج کنم و داماد بشم تو مترو که هیچ تو لونه سنجاب هم شده عقد برگزار می کنم....فقط دعا کنید آخه من هر جا مبرم مسخره میکنند منو ، بهم میگن قیافه ات شبیه ته دیگ عدس پلو می مونه ...
خدا ان شاءالله خوشبختتون کنه خیلی خوشحال شدم به عنوان یه مجرد براتون از ته دل دعا میکنم نامردم فردا گلزار شهدا نرم براتون دعا کنم...
آخه من هر موقع دلم بگیره یا حاجت داشته باشم میرم مزار شهدا باهاشون حرف میزنم حاجتمو میگم ...
حالا من که داماد نشدم چرا برایه شما دعا نکنم...
الهی عاقبت بخیر بشید ....
منم دعا کنید دمتون گرم عروس خانم و آقا داماد مشتی و باصفا ...
آقا داماد باهات حال کردم خیلی مردی ...
ناشناس
۲۳:۰۳ ۱۳ تير ۱۴۰۲
ازدواجی که توش جشن و تالار نباشه ازدواج نیست
معمولا هم ازدواج های که با بنیه ضعیف مالی شروع میشوند بعد یک مدت به طلاق میکشه اگه اینطور نبود این همه دادگاه های طلاق ما شلوغ نبود
ناشناس
۲۳:۱۸ ۱۳ تير ۱۴۰۲
نه قربونت برم طلاق مال ضیعفها نیست بیشتر طلاق ها مال پول
دارست که ریختوپاش میکنن فدات بشم
عرفان
۰۰:۰۹ ۱۴ تير ۱۴۰۲
متاسفانه بیشتر طلاق ها با مراسم و خرج و مخارج عروسی های آنچنانی است .
غفار
۰۰:۳۲ ۱۴ تير ۱۴۰۲
پاسخ شماراهم بالادادم ""
طلاق درهمه قشرهست زیادم هست دلیلش مشکلات روانیه زنان ایرانیه وراحت طلبی وبلاتکلیفی وبی هدفی اونهاست
که بایدزنان ایرانی تحت درمان قراربگیرن ""
یک ایرانی
۰۷:۰۶ ۱۴ تير ۱۴۰۲
مبارکشون باشه انشالله خوشبخت شوند
ناشناس
۲۲:۴۵ ۱۳ تير ۱۴۰۲
بدون تعارف اقایون جواب بدن .......
چطورمیشود باحقوق وزارت کارو مستاجری و 1000مشکلات دیگ ازدواج اسان کرد گیرم ک شد چطور میش خوشبخت شد...☹️
غفار
۰۰:۰۶ ۱۴ تير ۱۴۰۲
باید ازدخترا پول گرفت تا بشه کمک خرج زندگی دخترا باید در مخارج زندگی سرکیسه را شل کنند بخاطرزندگی خودشون
غفار
۰۰:۲۸ ۱۴ تير ۱۴۰۲
پولدارهاپس چراطلاق میگیرن؟چراافرادی که پول هم دارن نمیتونن ازدواج کنن؟پس مشکل چیزدیگست مشکل اینه که دخترای ایرانی زیادی راحت طلبن وبلاتکلیف ومشکلات روانی دارن که باعث میشه یاازدواج صورت نگیره اگرهم بگیره زودبه طلاق برسه ""
بایدفرهنگ سازی بشه ودخترای ایرانی تحت درمان قراربگیرن ""
ناشناس
۲۲:۱۹ ۱۳ تير ۱۴۰۲
دم شهردار تهران گرم
ناشناس
۲۱:۵۳ ۱۳ تير ۱۴۰۲
چرت و پرت . وقتی پول نباشه خوشبختی هم نیست . اگه پول خوشبختی نیاره ، بی پولی حتما بدبختی میاره. اگه راست میگین تورم رو کنترل کنین. فیلم بازی نکنین.
ناشناس
۲۱:۱۲ ۱۳ تير ۱۴۰۲
عجب پس ماجرا این بود
ناشناس
۲۰:۵۱ ۱۳ تير ۱۴۰۲
ازدواج ساده و قناعت مال مردم
ازدواج های آنچنانی و سفر خارجی و چنگ زدن به سفره مردم از آقازاده ها
خوبه والا دمتون گرم
ناشناس
۱۸:۵۲ ۱۳ تير ۱۴۰۲
سلام.
این کارهای خوب برگزاری عروسی بی آلایش خوبه ولی بعضی رسانه ها با این زرق و برق و نمایش ها افکار مردم رو به خودشون جلب میکنن و جوانان ما درگیر هزینه ها و فرهنگ غلط تجمل گرایی و بعضا مراسم گناه آلود میکنن.
ناشناس
۲۳:۴۱ ۱۳ تير ۱۴۰۲
کار را تبلیغات تالارها خراب می کند
ناشناس
۱۸:۲۱ ۱۳ تير ۱۴۰۲
امیدوارم بدون سانسور این کامنت من رو بزارید. اول اینکه واقعا طرح جالبی هستش. دوم اینکه واقعا این روزها جای خالی اینجور کارها حس میشه. من خودم بچه مذهبی و هیاتی هستم و البته با کارهای افراطی و رفتار بد که دین هم نمی پسنده مخالفم شدید! اما چرا گفتم جای خالی اینجور کارها و ازدواج ها حس میشه اونم زیاد!! بخاطر اینکه حتی خیلی از دوستان مذهبی در شهرهای مختلف وقتی زمان ازدواج که میرسه چه خودشون چه خانواده هاشون شروع میکنند به کارهای تجمل گرایانه مهریه های 110 تایی و به بالا! توقعات بالا در زمان ازدواج و پس از اون. خب پس اون تفکر که ازش حرف میزدیم کجا رفت؟! انقدر مصداق دارم که این مورد رو نوشتم اینجا و بدون اطلاع نگفتم! امیدوارم در عمل ثابت کنیم که تفکرمون چیه. نه اینکه عمل ما با چیزی که به زبان میاریم متفاوت باشه!!! و چه بسا افرادی هم دیدم که واقعا ادعایی نداشتند اما میبینی ساده زیستی که دین اسلام سفارش کرده رو در خواستگاری ازدواج بعد ازدواج دارن اجرا میکنند. یا علی.
ناشناس
۱۸:۱۲ ۱۳ تير ۱۴۰۲
ان شاءالله زندگی شیرین و با برکتی داشته و عاقبت به خیر شوند.
ناشناس
۱۸:۰۰ ۱۳ تير ۱۴۰۲
اینا سوسول بازی و مسخره بازی هست از نظر من
ازدواجی که تالار و جشن نداره ازدواج نیست و مردی هم که نمیتونه هزینه تالار رو بده بهتر همون اول کار بکشه عقب و زیر بار مسئولیت ازدواج نره

هزینه یک بار تالار رو نمیتونه بده بعد میخواد چجوری هزینه یک عمر زندگی و ازدواج رو بده
مرتضی
۱۷:۵۰ ۱۳ تير ۱۴۰۲
ما یه فامیل داشتیم دختر ۲۶ سال بود
مادر من دلش سوخت برای خواستگار پیدا کرد
دختر آنقدر شرط عجیب گذاشت که پسر پشیمون شد

اگه توقع بیاریم پائین اینهمه مجرد نمیموند
ناشناس
۱۷:۳۷ ۱۳ تير ۱۴۰۲
مبارک باشه