انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
مدتی این مثنوی تاخیر شد. مهلتی می بایست تا خون شیر شد.
درود بر این پاکبان شریف و متدین ، خوش به سعادتش
خیلی عالی ، من بازنشسته وقتی آن برنامه را دیدم و از سخاوت مندی این پارکبان عزیز ، چند بار وسوسه شدم و می خواستم از همسرم النگوی طلای دستش را بفروشد که بتوانماین عزیز را برای سفر کربلا کمک کنم که شنیدمرییس جمهور محترم این کار ارزشمند را کردند.
خدا خيرتون بده
خدا خیرت بده اقای رییسی ما قلبی شما را دوست داریم