۲۹ خردادماه سالروز وفات معلم انقلاب یعنی دکتر علی شریعتی است. متفکر و نظریهپردازی که با سخنان و کتب خود تأثیر شگرفی را بر جوانان بالاخص دانشجویان گذاشت و آنان را به متن و بطن فضای انقلابی کشاند. رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای دوستی و رابطه نزدیکی با این استاد و فرهیخته اندیشهای کشور داشت و به خوبی با ابعاد فکری و اهمیت جایگاه او آشنا بود. آنچه که در ادامه میخوانید سخنان رهبر انقلاب درمورد مرحوم علی شریعتی است.
آنتیتز جریان روشنفکری سکولار
شریعتی آن کسی بود که نقطه التقای روشنفکری اسلامی و جریانهای روشنفکری قبل قرار گرفت لذا حق بزرگی به گردن اندیشه روشنبینانه و روشنفکرانه اسلامی دارد. به قول آقایان آنتیتز جریان روشنفکری ضداسلامی دقیقاً شریعتی بود. (۵۹/۴/۴)
هنر شریعتی در چیست؟
نقطه مورد تکیه من در تعریف شریعتی این است که این جریان روشنفکری، با سه خصوصیت ضد ایرانی و ضد اسلامی و مردمی در ایران شروع شده بود و قاعدتاً در همان خط پیش میرفت، در دورانی که دکتر شریعتی در صحنه روشنفکری مذهب ظاهر شد، ۱۸۰ درجه در وجود و طیف فعالیت او فرق کرده بود. یعنی شریعتی شدیداً علاقهمند به اسلام و اندیشهاش مبتنی بر اسلام بود و شدیداً وازده از غربگرایی و بیگانهگرایی و برون مرزگرایی بود و شدیداً وابسته به مردم و جوشیده از مردم و الهام گیرنده از مردم و حرفزننده با مردم بود. این هنر او است و این چیزی بود که تا قبل از شریعتی هم نبود.
شریعتی از مردم و برای مردم بود
اگر ما یک خصوصیت را بخواهیم ذکر کنیم، در شریعتی که این خصوصیت مخصوص او بود تا زمان او درمیان روشنفکرانی از تیپ او مسلماً این است که شریعتی با مردم ارتباط برقرار کرد. برای مردم حرف زد. به زبان مردم حرف زد. از مردم الهام گرفت و یاد گرفت و درد مردم را منعکس کرد. سرّ علاقهمندی مردم به او هم این بود. این در زمانی بود که هنوز باز مانده و تفالههای ریشه گندیده روشنفکری غربزده و وابسته به غرب همچنان در ایران بود کما اینکه تا امروز هم همچنان در ایران، هست الان هست. (۵۹/۲/۲۷)
شریعتی ضدچپ و مجاهدین است
آن روزی که مجاهدین تغییر ایدئولوژی دادند و کتاب مواضع ایدئولوژیک تازهشان چاپ شد و در اختیار این و آن قرار گرفت که هم من دیده بودم و هم مرحوم دکتر جلسهای داشتیم در مشهد یک نفری از مواضع جدید مجاهدین که مارکسیستی بود، دفاع میکرد. شریعتی آن شخص را چنان در آن جلسه کوبید که برای من حتی تعجب آور بود که شریعتی اینقدر ضد چپ است. شما آثارش را بخوانید، مقابله و مخالفت او را با اندیشه چپ و مارکسیستی و اصول تعلیمات مارکسیستی به روشنی درمییابید؛ بنابراین هرکس و هر چپگرایی (اگرچه زیر نام اسلام) اگر امروز شریعتی را از خودش بداند یقیناً گزافهای بیش نگفته است. همچنین مجاهدی که امروز شریعتی را از خودش بداند یقینا گزافهای بیش نگفته است.
دعوا با منافقین
همین مجاهدین که امروز طرفداری از دکتر شریعتی میکنند. اینها در سال ۵۱ و ۵۲ جزو سختترین مخالفین شریعتی بودند. خُب امروز چطور میتوانند شریعتی را قطب خودشان بدانند؟ اما لیبرالها، البته عدهای از عناصر وابسته به نهضت آزادی یا عناصر سیاسی میانه، که خیلی اهل خطر کردن و در مبارزات جدی وارد شدن، نبودند، اینها به خاطر امکاناتی که داشتند خانهای داشتند، باغ بیرون شهری داشتند، تشکیلاتی داشتند و شریعتی را دعوت میکردند و عدهای را هم با او دعوت میکردند.
منبع: فارس