سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ماجرای سلام نوروزی در دوران قاجار چه بود؟

«سلام نوروزی» یکی از مراسم‌های اصلی آیین نوروز در دوران قاجار بوده که اهمیت ویژه‌ای داشته است.

در سلسله نوشتاری به مرور آیین‌های نوروزی در دوره‌های مختلف تاریخی پرداخته شده و درباره نوروز در زمان قاجار نوشته شده است: «آیین و جشن نوروز در دربار قاجاریان به صورت «سلام عام نوروز» در تخت مرمر - واقع در کاخ گلستان تهران - منعقد می‌شد.

دربار قاجار، در آستانه عید نوروز، برای برگزاری هرچه باشکوه‌تر مراسم عید، تدارک ویژه‌ای می‌دید. مراسم اصلی «سلام نوروزی» بود که در سه بخش برگزار می‌شد، سلام عام تحویل، سلام عام تخت مرمر و سلام خاص سردر؛ یک روز پیش از عید نوروز به وسیله رئیس تشریفات دربار، از سران طبقات مختلف دعوت به عمل می‌آمد که یک ساعت قبل از تحویل سال در آن محل حضور یابند و در آیین باشکوه عید نوروز شرکت کنند.

دوستعلی خان مُعیـّر الممالک، در کتاب «زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه» جریان برگزاری جشن نوروز و آیین سلام عام را در کاخ مرمر چنین شرح داده است: «از چند گام به در ورودی تالار مانده، سفره سپید بزرگی گسترده، بساط هفت سین را روی آن می‌چینند؛ دامنه آن تا شاه‌نشین وسیعی که تخت مرصع فتحعلی شاه در آن قرار داشت کشیده می‌شد. روی تخت، مسندی (تکیه‌گاه) زربفت - کار هندوستان - می‌گستردند. روی آن تشکی نهاده پارچه‌ای مرواریددوزی، رویش می‌کشیدند و کنارش دو متکای جواهردوزی با ریشه و منگوله‌های مروارید قرار می‌دادند. چهار شمعدان مرصع - که دارای آویزه‌های درشت از سنگ‌های قیمتی بودند - در چهار گوشه تشک گذاشته، شمع‌های آن را می‌افروختند، خواه روز، خواه شب. سایر جار‌ها و چهل‌چراغ‌ها را نیز روشن می‌کردند و مجلس، شکوه عجیبی به خود گرفته، جواهرات و نشان‌هایی که به سینه حضار نصب بود، در پرتو چراغ‌ها درخشندگی مخصوص پیدا می‌کرد. در شاه‌نشین‌های اطراف تخت، رؤسای ایل قاجار با سرداری‌های ترمه و شمشیربسته با لباس‌های رسمی می‌ایستادند. در یک طرف هفت‌سین، سران سپاهی با نیم‌تنه‌های سپید، شلوار قرمز و یراق‌دار، صف آراسته و در رأس آن‌ها نایب السلطنه قرار می‌گرفت. در طرف دیگر، مستوفیان با شال و کلاه و جُبـّه‌های (بالاپوش، جامه بلند و گشاد) ترمه و چاقچور‌های (شلوار گشاد و بلند و کف‌دار) قصب (نوعی پارچه  ظریف که از کتان نرم یا حریر می‌بافند) ایستاده و مستوفی‌الممالک با جبّه مفتول‌دوزی، مقدم بر همه جای می‌گرفت.

بین دو صف مزبور راهی باریک تا شاه‌نشین بزرگ باز بود. طرفین تخت به طور نیم‌دایره، شاهزادگان با لباس‌های سیاه ایستاده، هر کدام یکی از وصله‌های طلا و جواهرنشان سلطنتی را از قبیل: شمشیر، خنجر، گرز و سپر به دست می‌گرفتند. نزدیک تخت، صدراعظم با جبـّه و شمسه (آنچه از فلز به شکل خورشید سازند و در بالای قبّه و مانند آن نصب کنند) صدارت ایستاده، وزراء و اعیان زیردست وی قرار می‌گرفتند. خدمتکاران اندرونی و پیشخدمت‌های مخصوص در یکی از شاه‌نشین‌های نزدیک تخت گرد می‌آمدند. خطیب‌الممالک و منجم‌باشی، روبه‌روی تخت ایستاده، اطبا و بعضی اروپائیانی که بنا بر خواهش، به تماشا می‌آمدند، پشت آن‌ها قرار می‌گرفتند. جمعی از علما نیز می‌آمدند و بعضی از خواص آن‌ها به تخت برآمده در کنار مسند شاه می‌نشستند و بقیه در پای تخت قرار می‌گرفتند. منشی‌الممالک، با دو نفر دیگر سینی‌هایی بر دست، مقابل تخت می‌ایستادند. سینی‌های مزبور پر از شاهی سپید بود که با مقداری دوهزاری طلا و قدری برنج و آرد درهم ریخته بودند. تا پس از تحویل سال نو، آن‌ها را برابر حضار ببرند. سینی‌های محتوی کیسه‌های عیدی را پای تخت می‌گذاردند، اعضای خزانه هم کنار آن می‌ایستادند تا در موقع، به حضور ببرند.

یک ربع به تحویل مانده، پرده‌دار، پرده را بالا گرفته و به آواز بلند ورود شاه را خبر می‌داد. در همان لحظه، گفت و شنود و غلغله‌ای که میان حضار برپا بود به سکوت محض مبدل می‌گشت و نظامیان در حال احترام ایستاده و بقیه سر تعظیم فرود می‌آوردند. پیشاپیش، ایشیک آقاسی‌باشی (رئیس تشریفات) با جُبـّه و شال و کلاه و عصای مرصّع (زرنشان) با اعتماد الحرم - که قـَدَش در درازی ضرب‌المثل بود - می‌آمدند.

آنگاه شاه غرق در جواهرات و نشان‌های سلطنتی با چهره گشاده و لب‌های متبسم وارد می‌شد و با قدم‌های آهسته از میان صفوف گذشته، بر تخت می‌نشست. ولی بنابر احترام آقایان علما بر صندلی مرصعی که روی تخت بود نمی‌نشست و روی مسند زربفت جا گرفته، شمشیر جهانگشای نادری را روی زانو می‌نهاد. گروهی از خواجه‌سرایان و خواص که به دنبال شاه آمده بودند، در کنار قرار می‌گرفتند.

پس از جلوس شاه، «خطیب الممالک» از صف مقابل خارج می‌شد و نزدیک تخت آمده، خطبه مختصری ایراد می‌نمود و، چون به نام مبارک حضرت ختمی مرتبت، خاتم الانبیاء محمّد رسول الله (صلّی الله علیه وآله) و امیرالمومنین (علیه السّلام) و در آخر، نام شاه می‌رسید، سر‌ها به تعظیم خم می‌شد. لحظه تحویل سال بعد از پایان خطبه، منجم‌باشی ساعت به دست پیش می‌آمد و اندک زمانی خیره به صفحه آن نگریسته و به محض حلول سال نو می‌گفت: «به مبارکی و میمنت و اقبال وجود مسعود، در این ثانیه آفتاب به برج حمل تحویل گردید.» فوراً شیپورچی، که در بیرون منتظر ایستاده بود، باد به شیپور کرده و در میدان مشق، توپ‌های تحویل سال به صدا درمی‌آمد.

شاه، نخست به علما و بعد به سایر حضار تبریک می‌گفت. آنگاه قرآن مجید را به دست گرفته صفحه‌ای تلاوت می‌نمود. سپس نظام الاسلام  برابر شاه زانو زده اندکی از تربت مخصوصی که در بسته تمیزی بود، در آب ریخته تقدیم می‌داشت و شاه آن را لاجرعه می‌نوشید و به دادن کیسه‌های عیدی به علما می‌پرداخت.

چون علما بیرون می‌رفتند در این وقت شاه از تخت به زیر آمده بر صندلی قرار می‌گرفت. نخست به شاهزاده‌ها و برادر‌های خود، سپس به رؤسای لشکری و مستوفیان و بالأخره به باقی حضار عیدی می‌داد و با هر یک به فراخور حال او صحبت می‌داشت، آن‌ها نیز سپاسگزاری می‌نمودند و کیسه‌ها را بوسیده بر سر می‌نهادند ، مجلس جشن نوروز یا سلام عام، از سه تا چهار ساعت به طول می‌انجامید. پس از آن مراسم جشن پایان می‌یافت.»

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.