محمدجواد محبت شاعر برجسته کرمانشاهی که کودکان ایرانی او را با شعر دو کاج میشناسند لحظاتی پیش براثر عارضه قلبی در سن ۸۰ سالگی درگذشت.
مرحوم استاد محبت در سال ۱۳۲۲ در شهر کرمانشاه چشم به جهان گشود و از شاعران فعال پیش از سال ۱۳۵۷ و از همفکران جلال آل احمد بود.
وی کودکی و تحصیلات خود را در کرمانشاه گذراند و سپس به عنوان معلم در روستاهای قصرشیرین به خدمت مشغول شد، شعرهای او از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۴ در مجلات توفیق، خوشه، روشنفکر، دریچه، تهران مصور و هفته نامه مشیر چاپ میشد.
از سال ۱۳۶۲ به گروه مولفین کتابهای درسی پیوست و آثاری از او در کتابهای دوم، سوم، چهارم و پنجم ابتدایی درج شد.
وی یکی از چهار شاعری است که جایزه شعر فروغ به او اختصاص یافته است.
از جمله آثار محمدجواد محبت میتوان به "از خیمههای عاشورا، آن سوی چهره زرد خورشید، موج عطرهای بهشتی، خانه هل اتی، آه...ای بانوی طوبی سایه آه...، گریه دل ناصبوران، گلوی سبز آواز، خاطرات سبز، از مرزهای فریاد، گزیده ادبیات معاصر، قلب را فرصت حضور دهید، رگبار کلمات، کوچه باغ آسمان، با بال این پرنده سفر کن" اشاره کرد.
خدا رحمت تون کنه
این شعر زیبا و خاطره انگیز یک دنیا معنا داره
با گذشت بیش از دو دهه این شعر رو حفظ هستیم
شعر کاجستان هم خیلی قشنگه ولی شعر اصلی قشنگتر و آموزنده تر است
چه دورانی داشتیم یادش بخیر
به حرمت خاطرات زیبای دوران کودکی مون یه فاتحه براشون بخونیم...
خیلی شعر قشنگی بود
شادی روحشون صلوات
این شعر پر از خاطره هستش
و یک شعر عالی و زیبا
روزی از روزهای پائیزی ،زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاجها به خود لرزید،خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا ،خوب در حال من تأمل کن
ریشه هایم ز خاک بیرون است،چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با نرمی
دوستی را نمی برم از یاد،
شاید این اتفاق هم روزی
ناگهان از برای من افتاد.
مهر بانی بگوش باد رسید
باد آرام شد، ملایم شد،
کاج آسیب دیده ی ما هم
کم کمک پا گرفت و سالم شد.
میوه ی کاج ها فرو می ریخت
دانه ها ریشه می زدند آسان،
ابر باران رساند و چندی بعد
ده ما نام یافت کاجستان …
شاعر: محمد جواد محبت
تاابد یادش به دلها یاد باد
چقدر این شعر دوست دارم
خاطرات مدرسہ و بچہ گی رو زندہ میکنہ
خدا رحمتش کنہ
خدای بزرگ این استاد عزیز رو رحمت کنه
شعر قشنگی سروده
خیلی خاطره داریم با این شعر
شکر خدایی که عذاب کافران را به تأخیر نیانداخت ،
پیمان اشراقی.
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد ،
مسعود ر ستمی.
اشراقی جان، انگار روانپریش هستی