سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

اسم سوریه را که شنیدم بی‌هوش شدم!

همسر شهید کریمی می‌گوید: امین اول گفت‌ می‌خواهم به مأموریت اصفهان بروم. مأموریتی که ۱۰ روز و شاید هم ۱۵ روز طول می‌کشد. با شنیدن این حرف شروع کردم ناراحتی کردن.

شهید امین کریمی به سال ۱۳۶۵ در تهران متولد شد و در رشته برق و الکترونیک تحصیلات خود را ادامه داد. امین که از سن نوجوانی در بسیج فعالیت داشت به سپاه پاسداران پیوست و با آغاز قائله سوریه به سرزمین شام رفت. مدافع حرم امین کریمی سرانجام روز پنجشنبه ۳۰ مهرماه سال ۱۳۹۴ در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی به دست نیرو‌های تکفیری در حلب به شهادت رسید و پیکرش در امامزاده چیذر تهران آرام گرفت.

زهرا حسنوند همسر شهید در برشی از خاطرات خود ماجرای رفتن امین کرمی به سوریه را این‌گونه روایت می‌کند: 

امین اول گفت می‌خواهم به مأموریت اصفهان بروم. مأموریتی که ۱۰ روز و شاید هم ۱۵ روز طول می‌کشد. با شنیدن این حرف شروع کردم ناراحتی کردن. وسط حرف‌ها، انگار که بخواهد از فرصت استفاده کند، گفت «راستی زهرا احتمالاً گوشی‌ام آنتن هم نمی‌دهد.» صدایم شکل فریاد گرفته بود. داد زدم «آنتن هم نمی‌دهد! تو واقعاً ۱۵ روز می‌خواهی بروی و تلفن همراهت آنتن هم نمی‌دهد؟» گفت: «آره، اما خودم با تو تماس می‌گیرم نگران نباش...» دلم شور می‌زد. گفتم: «امین انگار یک جای کار می‌لنگد. جان زهرا کجا می‌خواهی بروی؟» گفت: «اگر من الآن حرفی به تو بزنم خب نمی‌گذاری بروم. همش ناراحتی می‌کنی.» دلم ریخت. گفتم: «امین، سوریه می‌روی؟» می‌دانستم مدتی است مشغول آموزش نظامی است.

گفت: «ناراحت نشوی‌ها، بله!» کاملاً یادم است که بی‌هوش شدم. شاید بیش از نیم ساعت. امین با آب قند بالای سرم ایستاده بود. تا به هوش آمدم گفت: «بهتر شدی؟» تا کلمه سوریه یادم آمد، دوباره حالم بد شد. گفتم: «امین داری می‌روی؟ واقعاً بدون رضایت من می‌روی؟» گفت: «زهرا نمی‌توانم به تو دروغ بگویم. بیا تو هم مرا به با رضایت از زیر قرآن رد کن...»

حس التماس داشتم گفتم: «امین تو می‌دانی من چقدر به تو وابسته‌ام. تو می‌دانی نفسم به نفس تو بند است...» گفت: «آره می‌دانم» گفتم: «پس چرا برای رفتن اصرار می‌کنی؟» صدایش آرام‌تر شده بود، انگار که بخواهد مرا آرام کند. گفت: «زهرا جان من به سه دلیل می‌روم. دلیل اولم خود خانم حضرت زینب (س) است. دوست ندارم یک‌بار دیگر آنجا محاصره شود. ما چطور ادعا کنیم مسلمان و شیعه‌ایم؟ دوم اینکه به خاطر شیعیان آنجا، مگر ما ادعای شیعه بودن نداریم؟ شیعه که حد و مرز نمی‌شناسد. سوم هم اینکه اگر ما نرویم آن‌ها به اینجا می‌آیند. زهرا؛ اگر ما نرویم و آن‌ها به اینجا بیایند چه کسی از مملکت ما دفاع می‌کند؟»

تلاش‌های امین برای راضی کردن من بود و من آنقدر احساساتی بودم که اصلاً هیچ کدام از دلایل مرا راضی نمی‌کرد. گفتم: «امین هر وقت همه رفتند تو هم برو. الآن دلم نمی‌خواهد بروی.» گفت: «زهرا من آنجا مسئولم. می‌روم و برمی‌گردم اصلاً خط مقدم نمی‌روم. کار من خادمی حرم است نه مدافع حرم. نگران نباش.» انگار که مجبور باشم گفتم: «باشه، ولی تو را به خدا برای خرید سوغات هم از حرم بیرون نرو!»

منبع: فارس

برچسب ها: مدافع حرم ، شهید
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۷
در انتظار بررسی: ۰
مهدی
۰۱:۴۸ ۲۳ اسفند ۱۴۰۱
رحمه الله تعالی
رامبد نوجوان
۲۱:۳۸ ۲۲ اسفند ۱۴۰۱
من المونین رجال صدقوا ما لاهدو الله علیه ومنهم من قضی نحبه و منهم می ینتظر و ما بدلو تبدیلا.....شهادت هنر مردان خداست...
مردان خدا پرده پندار دریدند
ناشناس
۲۱:۱۷ ۲۲ اسفند ۱۴۰۱
روحش شاد ویادش گرامی باد
ناشناس
۲۲:۳۰ ۲۱ اسفند ۱۴۰۱
خدایا یکبار دیگر از قافله جا ماندم !!
مهدی
۱۳:۳۹ ۲۱ اسفند ۱۴۰۱
سلام و درود خدا بر شهدا.انشاالله آخر و عاقبت من هم شهادت باشد...
ناشناس
۰۸:۰۰ ۲۱ اسفند ۱۴۰۱
اللهم الرزقنا توفق الشهاده فی رکاب مولانا صاحب الزمان عج
سید موسوی
۰۷:۴۰ ۲۱ اسفند ۱۴۰۱
روحشان شاد و یادشان گرامی ببرکت اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ناشناس
۰۵:۵۶ ۲۱ اسفند ۱۴۰۱
سلام
خداوند به همه خانواده شهدای حرم صبر عنایت بفرماید ان شالله بحرمت خون این عزیزان اسرائیل بزودی زود از روی زمین محو گردد
خداوند ملت ایران را قدرشناس خون این عزیزان بگرداند
ناشناس
۰۵:۲۸ ۲۱ اسفند ۱۴۰۱
داستان زندگی این شهید را من‌ خوندم خیلی زندگی عاشقانه داشتن
...
۰۱:۰۴ ۲۱ اسفند ۱۴۰۱
رحمت خدا بر این دلاوران

امیدوارم خدا توفیق شهادت را نصیب من هم بکنه

هرچند که نالایقم ....
ناشناس
۰۰:۵۳ ۲۱ اسفند ۱۴۰۱
شادی همه مدافعین و رزمندگان اسلام ناب محمدی صلوات.
S
۰۰:۲۷ ۲۱ اسفند ۱۴۰۱
شهید کریمی متولد روستای چبنلو مراغه استان آذربایجان شرقی هستن
ناشناس
۰۰:۰۸ ۲۱ اسفند ۱۴۰۱
جانم به فدای مدافعین حرم و خانواده هایشان
ناشناس
۰۰:۰۵ ۲۱ اسفند ۱۴۰۱
آدم چی می‌تونه بگه؟!
ان شاء الله شفیع ماهم باشند
خدا به عزیزانشان صبر بده
ناشناس
۲۲:۳۴ ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
علی
۲۲:۳۱ ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
سلام به همه خانواده های شهدا از صدر اسلام تا الان مخصوصا خانواده محترم شهید کریمی تمام دلایل رفتن آمین آقا درست بود و تمام لطف شما هم بحق ولی چکار میشه کرد اونا به تکلیف خود عمل کردند الان نوبت ماست ادامه دهیم
روحش شاد راهش پر رهرو
ناشناس
۲۲:۲۸ ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
چقدر سخت
سرباز ولایت
۲۲:۰۸ ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دست خدا به همراهتان هدیه از دست مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها
ناشناس
۲۱:۵۲ ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
روحت شاد شهید عزیز مارا هم شفاعت کن
ناشناس
۲۱:۴۶ ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
درود خدا بر شهدای مدافع حرم........
درود خدا بر همه شهیدان........
اجرشون با امام حسین(ع)
ناشناس
۲۱:۳۲ ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
عاقبت بخیر ی همین بود واقعا جوان مرد بود
ناشناس
۲۰:۵۶ ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
خدا لال کنه اون زبونی رو که گفت مدافعان حرم برای پول میرن به حق خون شهدا خدا توی همین دنیا جواب صادق زیبا کلام و دوستای مزدورشو بده.
ناشناس
۲۰:۵۳ ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
روح این شهید و همه ی شهدای مدافع حرم و امنیت شاد ، ما همه بهشون مدیون هستیم ، البته بجز بعضی سلبریتی ها که همیشه طلبکارن
ناشناس
۲۰:۳۹ ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
خدا رحمتش کند و به بازماندگان صبر جمیل و اجرجزیل مرحمت فرماید
حمید
۲۰:۳۷ ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
مرگ بر آل سعود و اسرائیل و اروپا و آمریکا که این همه تلاش کردن کشور دوست سوریه رو متلاشی کنند. درود خداوند بر شهدای حرم و شهدای هشت سال دفاع مقدس. شهیدان زنده اند الله اکبر درود خداوند بر امثال امین که به خاطر حضرت زینب (ع) جان دادن
ناشناس
۲۰:۲۷ ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
شادی روح شهدا صلوات
ناشناس
۲۰:۱۹ ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
خداوند شهید را بر سر سفره اهل بیت علیهم السلام مهمان بفرماید.