پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در شهرهای مختلف کشور قیامهای متعددی علیه رژیم شاهنشاهی به وقوع پیوست؛ قیامهایی که بعضا به کشتار خونین انجامیده و خون بسیاری از مردم این مرز و بوم بیگناه به زمین ریخته شد.
از جمله این قیامها میتوان به قیام ۱۵ خرداد سال ۴۳، قیام ۱۷ شهریور سال ۵۷، قیام ۱۹ دی ماه مردم شهر مقدس قم در سال ۵۶، قیام مردم تبریز در ۲۹ بهمن سال ۵۶ و قیام مردم قزوین در هفتم دی ماه سال ۵۷ و قیامهای دیگر اشاره کرد.
واقعه ۷ دی ماه سال ۵۷، یادآور حماسهآفرینی مردم انقلابی قزوین است که در برابر تاریکی و استبداد رژیم به پا خاستند و با حرکت خود علیه رژیم منحوس پهلوی، روزنه امید را به همراه دیگر مردم در سطح کشور روشن ساختند.
عباس نیکویه از فعالین سیاسی استان قزوین میباشد که در سال ۷۳ فرماندار قزوین و در سال ۸۶ معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار قزوین بوده است.
وی که یکی از شاهدان عینی در واقعه هفتم دی ماه سال ۵۷ قزوین و آن زمان دانشجو بوده است، در گفتگو با خبرنگار فارس در قزوین میگوید: دی ماه سال ۵۷ در سراسر کشور شرایط خاصی حاکم بود و کسی فکرش را نمیکرد به زودی پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق بیفتد.
اعتصاب ها، درگیری ها، فرار سربازان از پادگانها و؛ و اشتباهات رژیم منحوس پهلوی و شرایط جلادی که به کار میبرد سبب شد در هر استانی اتفاق خاصی رقم بخورد که هفتم دی ماه سال ۵۷ یکی از روزهای خاص استان قزوین محسوب میشود.
وی میافزاید: به دلیل برقراری حکومت نظامی، شرایط خاصی در استان قزوین ایجاد شده بود و هر صبح و شب ارتش رژیم پهلوی با تانکها در خیابانها حضور داشت و غروب هر روز یک تیم از ارتش با تانکها خارج میشد، ماشینها را خرد و در بین مردم رعب و وحشت ایجاد میکردند.
در خیابان پادگان مردم در صف نفت ایستاده بودند که ارتشیها با نفربر وارد صف شدند و چند نفر را به شهادت رساندند.
صحنه بسیار دلخراشی بود دمپایی بعضی افراد جا مانده و خون زیادی در پیاده رو ریخته شده بود که این جنایات خونین، زمینه را برای حضور خشمگینتر مردم در شهر فراهم کرد. در میدان شهدا (چهار راه میدان شهدای فعلی)، سبزه میدان و بخشی از ولیعصر درگیریها خیلی سنگین بود.
نیکویه اذعان میکند: در هفتم دی ماه سال ۵۷ در سبزه میدان و خیابان امام بودم که دیدم با سلاح دوشکا به سمت مردم شلیک میشد، خیلی وحشیانه عمل میکردند و مردم زیادی را به شهادت میرساندند.
وی میافزاید: در شب هفتم دی ماه سال ۵۷ که تیمها از لشکر ارتش به سمت شهر میآمدند به همراه دوستان به خیابان تبریز رفتیم تا از ورود آنها جلوگیری کنیم، دیر رسیده بودیم و به دلیل حکومت نظامی حاکم در شهر نمیتوانستیم تردد کنیم، به همین دلیل با عبور از کوچه پس کوچهها خود را به داخل شهر رساندیم. هنگام بازگشت به خانههای تیمی، در نزدیک بازار قزوین شرایط خاصی ایجاد شد و نیروهای امنیتی ساواک در بازار کمین کرده بودند که در همان لحظه زیر پای یکی از دوستان حلبی به صدا درآمد و نیروهای ساواک به سمت ما آمدند و من همان شب، مسلح دستگیر شدم و به زندان رفتم.
دی ۵۷، قزوین در خون و آتش بود و شرایط خیلی سخت و بدی ایجاد شده بود. از پلههای سرای سعدالسلطنه به پشت بام رفته بودیم یکی از شهدای قزوین به نام علیخانی که در پشت بام سرای سعدالسلطنه خوابیده بود مورد هدف تیر مستقیم نیروهای ساواک قرار گرفت.
در خیابان عبید زاکان شاید دهها نفر بر اثر اصابت گلولههای تانک مجروح و شهید میشدند، دوباره مردم به وسط خیابان میرفتند و نیروهای ارتش به سمت آنها شلیک میکردند و در این بین مجروحان و شهدا نیز به داخل خیابان عبید زاکان منتقل میشدند.
در واقعه هفتم دی ماه، خیلی از مردم شهید و مجروح شدند. در تظاهرات معمولاً همه از زن و مرد، کودک و جوان، پیرمرد و پیرزن شرکت میکردند و تیری که شلیک میشد کوچک و بزرگ نمیشناخت و همه را مورد هدف قرار میداد چرا که تیراندازی کور صورت میگرفت و همه مورد اصابت قرار میگرفتند و به شهادت میرسیدند.
به گفته نیکویه، در هر شهرستان یا استانی اگر حادثه یا واقعهای رخ میداد سریعا اطلاعات و اخبار آن در کشور میپیچید و به امام خمینی (ره) در خارج از کشور منتقل میشد که ایشان هم پیام تبریک و تسلیت خود را در زمان حوادث مختلف اعلام میکردند.
این فعال سیاسی معتقد است، هفتم دی ماه سال ۵۷ استان قزوین نقطه عطفی در انقلاب اسلامی است. قزوین از قدیم الایام شهر سیاسی بوده و بزرگان خاصی داشته و در بحبوحه انقلاب و چند سال قبل از آن هم نقش آفرینی کرده است.
نیکویه همچنین به مطلب جالبی اشاره و بیان میکند: عضو گروه سیاسی و نظامی حزب الله بودم که این گروه استانهای اطراف قزوین را نیز تحت پوشش اعلامیههای امام قرار میداد. همچنین اعلامیههای خیلی از دانشگاههای تهران از قزوین و توسط ما تغذیه میشدند از این رو از تهران نیروها را به شهرهای مختلف ارسال میکردند و اعلامیهها پخش میشد.
وی میافزاید: در حال حاضر در موزه انقلاب و شهدای امامزاده حسین علیه السلام قزوین برخی از دستگاههای تکثیر و وسایلی که در دوران انقلاب از آنها استفاده میکردیم به این موزه تقدیم شده و نگهداری میشود.
حسین یزدان پناه یکی از انقلابیون استان قزوین که در دی ماه سال ۵۷، ۱۷ ساله بود، در گفتگو با خبرنگار فارس در قزوین اظهار میکند: واقعهای که در هفتم دی ماه سال ۵۷ در قزوین رخ داد در راستای مبارزاتی بود که امام امام خمینی آغاز کرده بود. مبارزاتی که از سال ۵۶ شکل علنی پیدا کرد و ادامه یافته بود.
وی میافزاید: در هفتم دی ماه در خیابان پادگان شعبه نفتی وجود داشت که عدهای خانم و آقا و بعضا بانوان با شرایط خاص و کودکان خردسال در صف ایستاده بودند. یکی از ماشینهای نفربر ارتش وارد صف نفت شد و عدهای از مردان را به شهادت رساند. عدهای از بانوان هم که باردار و پا به ماه بودند، زیر دست و پا ماندند و از ترس بچههای خود را سقط کردند.
تا آنجا که یادم میآید ۶ یا ۷ بچه سقط شده بودند که طبق رسومات مذهبی، بچهها را که ۲۰ تا ۳۰ سانتیمتر بودند کفن کردند و در صحن امامزاده حسین علیه السلام به خاک سپردند و حتی سنگ قبر هم برای آنان در نظر نگرفتند که این صحنه در ذهنم ماندگار شده است.
وی میافزاید: مردم از جنازههای کوچکی که در دستها بود، بسیار ناراحت و عصبانی بودند و خواستار انتقام از عوامل این جنایت شدند که اتفافا راننده و فرمانده حکومت نظامی وقت اعدام هم شدند.
این فعال سیاسی ادامه میدهد: در خیابان شهید انصاری یکی از مبارزین آن زمان به نام کریم قفلی و عباس بالو و همچنین گروسی از مردم انقلابی و طرفدار انقلاب با شلیک مستقیم گلوله به شهادت رسیدند.
یزدان پناه اضافه میکند: در مراسمات مداحی میکردم و متناسب با جو و فضای موجود شعارها را میخواندم.
وی معتقد است یکی از دلایلی که نهضت امام خاموش نشد و همچنان شعله ور مانده اتفاقاتی بود این بود که در هر شهر و استانی رخ میداد و مردم به شهادت میرسیدند در شهر دیگر مراسم بزرگداشت سوم، هفتم و حتی چهلم برگزار میشد و سبب میشد آتش نهضت امام نخوابد. مردم باید جنایتهای رژیم شاهنشاهی را بدانند و آگاه باشند که در آستانه پیروزی انقلاب چه بلایی بر سر مردم آورد. از سویی باید بدانند که خونهای بسیاری برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی ریخته شده و باید قدرشناس باشیم.
دو ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن و در ایام مشخصی، یک شخصیت برجسته روحانی از تهران یا شهر مقدس قم به قزوین اعزام میشد و در اجتماع مردم قزوین سخنرانی میکرد و مسائل انقلاب را برای مردم تشریح میکرد که ۱٠ روز آخر آیت الله گرامی که هم اکنون در قید حیات هستند از شهر مقدس قم به قزوین آمدند و به سخنرانی پرداختند، اما در هفتم دی ماه مرحوم آیت الله فاکر از روحانیون بسیار مبارز که عضو جامعه مدرسین قم بود، در هفتم دی ماه سال ۵۷ در مسجد النبی قزوین سخنرانی کرد.
سیداحمد نصری فعال سیاسی و از استانداران پیشین استان قزوین در گفتگو با خبرنگار فارس در قزوین به سخنرانی مرحوم آیت الله عبدالله فاکر از روحانیون برجسته در هفتم دی ماه سال ۵۷ در مسجد النبی شهر قزوین اشاره و اذعان میکند و میگوید: آیت الله فاکر در حین سخنرانی بود که فردی به ایشان اطلاع داد تانکهای لشکر ارتش به سمت شهر در حال حرکت هستند، ایشان پس از مطلع شدن بلافاصله به مردم اعلام کرد که مسجد را ترک کنند و به خانه هایشان بروند عده از درب غربی، عدهای از درب شرقی و تعدادی هم از درب شمالی مسجد النبی پس از چند دقیقه مسجد را ترک کردند.
وی به خروج خود از درب غربی مسجدالنبی و ترک بازار به سمت خیابان مولوی اشاره و میافزاید: دو راه بیشتر نداشتیم؛ یا باید داخل بازار میشدیم و یا باید دل به دریا میزدیم و عرض خیابان مولوی را طی میکردیم و وارد کوچهها میشدیم چرا که کوچهها تنگ بود و تانکها قادر به ورود به کوچهها نبودند.
این فعال سیاسی ادامه میدهد: به همراه عدهای موفق شدیم عرض خیابان مولوی را طی کنیم و وارد کوچه بیمک (بیمه قدیم) شویم به دلیل اینکه خودم متولد همان کوچه بودم برخی از همسایهها را میشناختم و سبب شد برخی افراد درب خانههای شان را باز کنند تا مردم وارد خانههای شان شوند.
نصری اضافه میکند: همراه جمعیتی وارد یکی از خانهها شدیم و به همراه ۴۰ تا ۵۰ نفر در این خانه ماندیم، همسایهها کمک کردند و پتو آوردند و پذیرایی میکردند. تلفن هم در اختیار ما گذاشته میشد که تا به خانوادههای مان اطلاع دهیم. هرکس هم تلفن نداشت به همسایهها زنگ میزد تا به خانوادههای خود اعلام کنند که در جای امنی هستند. صبح روز بعد که از خانه بیرون آمدیم و به خیابان رسیدیم با چشم خود دیدم که به مغازهها و اموال مردم صدمه بسیاری وارد کرده بودند. به یکی از بیمارستانهای قزوین هم سر زدیم و از مجروحان بستری عیادت کردیم. با محسن میرزایی که در آن زمان دانش آموز بود و من هم دانشجو بودم و ارتباط و آشنایی داشتم که در هفتم دی ماه ۵۷ به شهادت رسید.
وی خاطر نشان میکند: واقعه هفتم دی ماه سال ۵۷ نقطه عطفی برای مبارزات مردم قزوین بود که انعکاس خبری بسیار زیادی داشت ابوالقاسم سرحدیزاده از مبارزین قبل از انقلاب اسلامی که به حبس ابد محکوم شده بود و ۱۴ سال از محبوس شدنش گذشته بود و با من در زندان هم بند بود تماس گرفت و مقدار زیادی نان و آذوقه تهران به قزوین ارسال کرد. در واقع زمانی که مبارزین تهران متوجه حادثه شده بودند تلاش میکردند که به مردم قزوین کمک کنند.
طبق نظر نصری، آنقدر مردم قزوین در صحنه انقلاب حضورشان پر رنگ و فعال بودند که پس از حادثه ۱۷ شهریور، قزوین یکی از ۱۱ شهری بود که حکومت نظامی در آن برقرار شد، در واقع باید گفت مردم استان حضور ایشان در صحنه انقلاب خیلی بیشتر از شهرهای دیگر کشور بود.
به گفته وی، هفتم دی ماه سال ۵۷ برای قزوین روز تاریخی شد شهدای واقعه شهرستان امامزاده حسین علیه السلام دفن شدند. از این حادثه به تهران رفتم و فعالیت هایم را به همراه دوستانی که از زندان آزاد شده بودند، در تهران ادامه دادم.