سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ماجرای قتل عجیب دربیمارستان روانی

زنی در کمال خونسردی می‌ایستد و زن دیگری از پشت سر ملحفه سفیدی به دور گردنش می‌اندازد و جانش را می‌گیرد.» این اتفاق تکان‌دهنده در اتاق شماره ۳یکی از بیمارستان‌های روانی پایتخت رخ داد که ۲بیمار در آن بستری بودند.

حوالی ساعت۱۲ ظهر یکشنبه به قاضی محمد رضا صاحب جمعی، بازپرس ویژه قتل تهران خبر رسید که جنایتی در یکی از بیمارستان‌های روانی پایتخت رخ داده است. تیم جنایی راهی محل حادثه شدند و در آنجا با جسد زنی حدودا ۶۴ساله مواجه شدند که ملحفه‌ای به دور گردنش پیچیده شده و بر اثر خفگی جان‌باخته بود. قاتل کسی جز هم‌اتاقی او نبود که حدود ۵۰سال داشت. هردوی آن‌ها بیمار و به‌دلیل مشکلات روحی و روانی از روز چهاردهم فروردین ماه در آن مرکز روانی بستری و هم‌اتاق بودند.

یکی از کارکنان آنجا در تحقیقات گفت: دقایقی قبل یکی از بیماران سراسیمه نزد من آمد و گفت در اتاق شماره۳ اتفاق وحشتناکی افتاده است. بیمار می‌گفت یکی از زنان پارچه‌ای به دور گردن زن دیگری پیچانده و در حال خفه کردن او است. پس از آنکه این جمله را شنیدم هراسان به سمت اتاق رفتم و آنجا بود که متوجه شدم گفته‌های بیمار حقیقت دارد. اما دیگر کار از کار گذشته بود و با حضور پزشک معلوم شد که بیمار ۶۴ساله جانش را از دست داده است.

با دستور بازپرس جنایی تهران، تصاویر دوربین مداربسته اتاق شماره۳ مورد بازبینی قرار گرفت. فیلم ثبت شده نشان می‌داد که در لحظه حادثه ابتدا مقتول در حال نوشیدن یک لیوان آب است و بعد لیوان را روی میز قرار می‌دهد. او و هم‌اتاقی‌اش (قاتل) در حال صحبت با یکدیگر هستند و پس از دقایقی مقتول درحالی‌که روی تخت نشسته از جایش بلند شده و می‌ایستد. قاتل نیز با برداشتن ملحفه‌ای از روی تخت، آن را دور گردن مقتول گره می‌زند و از دوطرف می‌کشد. عجیب‌تر اینکه در تمام مدت مقتول خونسرد می‌ایستد و مقاومتی نمی‌کند. قاتل نیز بی‌آنکه لحظه‌ای تردید کند، به کارش ادامه می‌دهد. درنهایت مقتول از نفس می‌افتد و قاتل به آرامی جسد او را روی زمین قرار می‌دهد. این همه اتفاق عجیب و تکان‌دهنده‌ای بود که روز یکشنبه ۲۱فروردین‌ماه رقم خورد. قاضی جنایی پس از بررسی فیلم به تحقیق از قاتل پرداخت و او گفت: چند روزی می‌شد که با مقتول هم‌اتاقی بودم. روز حادثه سرگرم صحبت با یکدیگر شدیم که او پیشنهاد عجیبی به من داد. او رو به من گفت که تو شیطان هستی و بعد هم مدعی شد که دلش می‌خواهد در ماه مبارک رمضان به بهشت برود.

او ادامه داد که اگر جانش را بگیرم او مستقیم به بهشت می‌رود. چون شک ندارد که من شیطان هستم. من هم کاری را انجام دادم که او از من خواسته بود و برای همین بود که مقتول در آن لحظه هیچ مقاومتی نکرد. با تکمیل تحقیقات، جسد مقتول به پزشکی قانونی انتقال یافت و متهم به قتل نیز برای بررسی سلامت روانی در اختیار متخصصان پزشکی قانونی قرار گرفت.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.