حسن ذاکری فعال فرهنگی اجتماعی در یادداشتی ذیل عنوان آورده است:
روزی روزگاری در هیاهوی شهر و به آتش کشیدن اموال عمومی و جان پلیس، در این هیاهوها با نا امن کردن فضای جامعه به دنبال برگرداندن حق و حقوق خود بودند و برای هیچ کس و هیچ چیز اهمیت قائل نبودند و با صدای بلند همانگونه که آتش را به جان مردم میانداختند ترس و دلهره را به جامعه شهری تحمیل کرده بودند.
وقتی اغتشاش در جامعهای به پا شود، دیگر کسی امنیت ندارد، دیگر کسی را قدرت یارای کسی نیست، دیگر صدای حق و عدل و عدالت به گوش نمیرسد. آخر چرا؟ بهانه آنها زن، زندگی، آزادی بود، اما به چه قیمتی؟
میگویند ناگهان از دل همان جمعیتی که نا امنی را به زن و بچهها و مردم شهر تحمیل کرده بودند، گوشی یکی از همان فریب خوردهها، گوشی همراه خود را در میان آتش زدنها به جان و مال مردم و پلیس و نیروهای نظامی و بسیج گم میکند و برای پیدا کردن گوشی عزیز خود دست به دامان همان پلیسی میشود که تا لحظاتی قبل آتش به جانش میانداخت و به قصد بریدن گردن آن وحشیانه به جانش افتاده بودند.
راستی مگر شما همین پلیس را مسئول ناامنی خود نمیدانستید پس چرا برای پیدا کردن گوشی عزیزتان دست به دامانش شده اید؟
آری ... پلیس خدمتگزار مردم بوده، هست و خواهد بود و این ما هستیم که گاهی دانسته و ندانسته برای حال دل خودمان همراه با عدهای که دلشان نه به حال این وطن میسوزد نه به حال مردم وطن فریب شبکههای آن طرف آبی و یا فریب گفتههای عدهای به ظاهر سلبریتی را میخوریم و وقتی به خود میآئیم که وسط جمعیتی اغتشاشگر به جان اموالی افتاده ایم که از سهم خودمان و برای استفاده خودمان بکار گرفته اند.
پلیس خدمتگزار بوده و نشان آن در سطح جامعه به خوبی دیده میشود وقتی این مسائل چند روزی گریبانگیر جامعه میشود بیاد آن شعر کودکانه میافتم که میگوید: شبا که ما میخوابیم، آقا پلیسه بیداره، ما خواب خوش میبینیم، اون دنبال شکاره، آقا پلیس زرنگه، با دزدا خوب میجنگه، ما هم اونو دوست داریم
بهش احترام میزاریم؟!
یادمه این شعر از زمانهای دور هم به بچهها یاد میدادند و قطعا همه کسانی که این اوقات به خیابانها میریزند و بد رفتاری و ناهنجاری اجتماعی را رقم میزنند قطعا این اشعار را بخوبی شنیده و خواندهاند و بارها در زمان کودکی خودشان مادر و پدر هایشان برایشان قصههایی با مضمون پلیس خوب تعریف کردهاند و گفتهاند اگر در خیابان دچار مشکلی شدید از آقا پلیسه کمک بخواین .. راستی پس چه شد که این روزها به همان آقا پلیسه میتازیم و تازیانههای سختی را نثارش میکنیم آن هم به جرم اینکه پلیس نمیخواهد امنیت اجتماعی و فردی ما سلب شود.
اونیکه شبا بیداره، لباس یشمی داره، مواظب شهر ما، مواظب خونه هاست، پلیسه مهربونه
در کشور ما برای حفظ نظام و انقلاب اسلامی و مطابق با معیارها و شاخصهای نظام اسلامی، ردههایی همچون فراجا، ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکلیل شده اند و هر کدام وظایف و ماموریتهای خاص خود را دارا هستند. مثلا ارتش وظیفه آن حفظ تمامیت ارضی کشور میباشد که در مرزها مستقر شده، ولی ارتش برای ایفای بهتر نقش خود حتی بیرون مرزها مراقبت امنیت ما را در دستور کار خود قرار داده و کشتیهای تجاری ما را در آبهای آزاد نیز رصد و حمایت میکند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همانگونه که از اسم آن مشخص میباشد وظیفه آن حفظ انقلاب میباشد و علاوه بر ایفای این نقش با وجود ردههایی همچون بسیج، کمک و یاری دهنده نیروی انتظامی در حفظ امنیت داخلی و در شهرها و روستاهااست و در کنار ارتش بخشی از سپاه برای حفظ تمامیت ارضی اعم از زمینی و هوایی و دریایی چشم تیز بین در خلیج فارس نیز هست.
نیروی انتظامی که وظیفه ذاتی آن تامین امنیت داخلی مردم میباشد، در جای جای ایران اسلامی حضور دارد و برای تامین نظم و امنیت از جان و مال مایه میگذارد و گواه این حرف تقدیم هزاران شهید از این رده میباشد که این روزها بیشتر شاهد شهدای امنیت از ردههای فراجا و سپاه و بسیج هستیم.
به راستی اگر نیروی انتظامی در شهر ما وجود نداشته باشد چه اتفاقاتی ممکن است رخ بدهد؟
اگر مامورین پر تلاش راهنمایی و رانندگی در سطح خیابانها و معابر و جادهها حضور نداشته باشند حوادث رانندگی را چه کسانی مدیریت میکنند؟
اگر یگانهای مرزبانی و دریابانی در سطح شهرهای مرزی و ساحلی حضور نداشته باشند چگونه امنیت ورود و خروج ما میسر میشد؟
و هزاران سئوالی دیگر که در قالب امنیت برای من و شما بوجود میآید.
حال اگر بر عنوان همین مثال گم شدن یک گوشی خود که توان پیدا کردن آن را نداریم اگر همین پلیس خدمتگزار نباشد آیا ممکن هست کسی امنیت را به ما هدیه و تامین کند؟
من مانده ام با حضور این همه گرگ صفتان در سطح خارج از مرزها و برخی عناصر مزدور داخلی با راه انداختن این بی نظمیها و از بین بردن امنیت در کوچه و خیابان، چه کسانی میتواند این امینت که ودیعهای است را برایمان به ارمغان بیاورد؟
اگر همین نیروهای نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج نباشند، قطعا کشور ما نیز بستر بسیاری از ناامنیهای عجیب میبود.
جا دارد در این روزها، امنیت کشورمان را با کشورهای همسایه خویش مقایسه کنیم.ای سربازان وطن؛ دستتان را میبوسیم که گاهی خود را برای امنیت ما سپر گلوله میکنید گاهی برای ما زیر بارش سنگ هستید ...
خاک پایتان را توطیای چشم خود میکنیم مادامی که برای حفظ و آسایش ما در زمانی که ما در خواب هستیم با چشمانی بیدار مراقبت از ما را بر عهده دارید.
دستتان را میفشاریم مادامی که هم برای حفظ این نظام و تامین امنیت از بی احترامیهایی که ما نثارتان میکنیم چشم میپوشید و در همان زمان هم به فکر تامین امنیت ما هستید.
راستی دیدم بخشی از شهر اغتشاشی بود و برخی نیروهای نظامی و امنیتی و بسیج درگیر آرام نمودن فضای ملتهب و در همان لحظه در نقطهای دیگر پلیس برای رفع مشکل بوجود آمده برای خانوادهای مشغول بود و در سویی دیگر پلیس برای رفع ترافیک حاصل از تصادف مشغول بود و در سویی دیگر به وظیفه دیگری مشغول.
درودتان باد سبزپوشان راست قامت.
منبع: فارس