
«اعتصاب بازاریها در ادامه خیزش سراسری» «کسبه، بازار تهران را تعطیل کردند» حتماً شما هم در چند روز گذشته بارها این جملات را از رسانههای ضد انقلاب که هر چه در چنته دارند برای پروژه سازی و پیشبرد اهدافشان رو میکنند شنیدید. این دروغ بزرگ تنها یکی از ۱۷هزار دروغی بود که رسانههای ضد انقلاب در سه هفته گذشته به خورد مردم دادند. حالا فقط کافی است پای حرفهای بازاریهایی که در روز ۱۶ مهر شاهد عینی ماجرا بودند بنشینیم تا ببینیم این جنگ روانی چه ابعادی دارد؟ جنگ روانی که متاسفانه خیلیها مغلوبش شدند.
بیشتربخوانید
ماجرا از این قرار بود که چند روز قبل، بازار تهران در صدر خبرهای رسانههای بیگانه قرار گرفت. کمی از ظهر میگذشت که خبر آتش زدن کیوسک پلیس در بازار تهران هم به سرعت در فضای مجازی منتشر شد و همان رسانهها ادعا کردند مردم معترض این پایگاه را به آتش کشاندهاند. بالاخره زمان میگذرد و روسیاهی همه این اتفاقات به زغال میماند. اما علی الحساب روایتهای کاسبان را بشنویم.
«محمدرضا شکوهی» یکی از جواهر فروشهای راسته تکیه دولت بازار هنوز هم از اتفاقات آن روز شوک زده است و حرفهای زیادی برای گفتن دارد. از شمشیر گردانی اغتشاش گران تا داد و بیداد و ایجاد رعب و وحشت. روایتهای او و یکی دیگر از کاسبان از آنچه در کف بازار اتفاق افتاده عمق دروغهای این رسانه را نشان میدهد؛
«آن روز ساعت دوازده و نیم از پاساژ علاءالدین به سمت بازار و مغازهام میآمدم. چهار پنج نفری را دیدم که از اول خیابان ملت به سمت بازار راه افتادند. میگویند بازاریها اعتراض کردند و تجمع. ما بچه کف بازاریم و همه کاسبها را میشناسیم. یک نفر از کسبه قاطی این جمعیت نبود. اصلاً معلوم نبود اینها کی بودند. از کجا آمده بودند. چاقو و شمشیردستشان بود. داد میزدند. شمشیر در هوا میچرخاندند. حرکاتی که ما شبیهش را در هیچ اعتراضی ندیده بودیم. هیاهویی راه انداخته بودند که نگو و نپرس. با شعارهای تندی مثل بی وجود بی وجود از بازاریها میخواستند که به آنها اضافه شوند. مردم و رهگذران همه ترسیده بودند. رفته رفته جلوتر آمدند. تعدادشان به سی چهل نفر رسید. داد میزدند. کاسبها از ترس حمله آنها به مغازه دارها و از دست رفتن سرمایهشان یکی یکی کرکرهها را پایین کشیدند.»
تا همین جای کار را که خواندید با آنچه از رسانههای ضد انقلاب از اتفاقات کف بازار در آن روز شنیدید مقایسه کنید! اما در ادامه، ماجرا بیخ بیشتری پیدا میکند وقتی جواهر فروش راسته طلا فروشهای بازار از وحشت مشتریهای خارجی میگوید: «اتفاقات آن روز بازار و آنچه اغتشاش گران راه انداختند، برای وجهه ایران و ایرانی بد بود. مغازه کناری ما دو مشتری عمانی داشت. چند مغازه آن طرف تر، یکی از همکاران طلافروش مشتری قطری داشت که برای خرید طلا به این راسته آمده بودند. وقتی اراذل و اوباش به بازار ریختند و آن وضعیت پیش آمد، اینها طوری ترسیده بودند و دنبال راه فراری بودند که من ایرانی خجالت کشیدم. آیا واقعاً این افراد دلسوز کشورشان هستند؟»
کاسب راسته تکیه دولت به نمایندگی از بازاریها آب پاکی را روی دست کسانی میریزد که میخواهند خراب کاریها را به کاسبان ببندند و ادعا میکنند بازاریها به جمع اغتشاش گران اضافه شدند. شکوهی میگوید: «در بازار اجاره مغازهها بالا است. در همین راسته تکیه دولت بازار یعنی راسته طلافروشها اجاره بهای هر مغازه، بالای ۶۰ میلیون تومان در ماه است. با این اوصاف کاسب برای هر ثانیهاش باید برنامه ریزی کند. یعنی من کاسب اگر ساعت هشت صبح در مغازه بیایم و تا ساعت ده ونیم صبح دشت نکنم ضرر کردم. دو ساعت که کرکره مغازه پایین باشد یعنی ضرر و زیان. در چنین شرایطی مسلم است که اعتصاب برای ما معنی ندارد. این را هم بگویم که کاسبها به اوضاع و شرایط اقتصادی معترض هستند. مثلاً در ماجرای بنزین همه بازاریها به نشانه اعتراض سه روز مغازهها را بستند. اما فقط مغازهها را بستند نه سطل آتش زدند نه به اموال عمومی آسیبی زدند. بازاری جماعت هیچ وقت به اغتشاش جواب مثبت نمیدهند. اصلاً شخصیت کاسب به این رفتارها نمیخورد.»
البته آن روز، ماجرا به عربده کشی و شمشیر کشیدن اغتشاش گران برای مردم و بازاریها ختم نشد. خرابکارانی که ادعای اعتراض دارند و به بهانه نخ نما شده مهسا امینی به خیابانها آمدند دلشان نه برای ناموس که برای جان و مال هم وطنانشان هم نمیسوزد. حرفهای کاسب راسته طلافروشها از سرقت اغتشاش گران در بازار را که بشنوید همه چیز دستتان میآید؛ «کاسبها وقتی چشمشان به عربده کشها و چاقو به دستها افتاد شروع کردند به بستن مغازهها، شوخی که نیست. همه زندگی کاسب سرمایهاش است و همه سرمایه یک طلا فروش هم ویترین مغازهاش. یکی از همکاران ما که مغازه فروش سنگهای قیمتی دارد و مغازهاش اول راسته طلا فروشها است، کمی دیر جنبید برای بستن مغازهاش. تا به خودش آمد دید شیشههای ویترینش را پایین آوردند، اما نامردها به شکستن شیشه ویترین بسنده نکردند. همه سنگهای قیمتی ویترین را هم در چشم به هم زدنی دزدیدند. حدود ۷۰ تا ۸۰ سنگ قیمتی عقیق و کلی سنگ اصل فیروزه را از ویترین مغازهاش سرقت کردند. یعنی فقط باید بودید و حال این بنده خدا را میدیدید. روز بعد که تخمین خسارت زد گفت حدود ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومان مال و اموالش را بردند.
کجای دنیا، غارت اموال نامش اعتراض است؟ جالب آنکه این افراد از همان ابتدا که وارد خیابان بازار شدند با شعار بی وجود، بی وجود! کاسبها را دعوت به همراهی با خودشان کردند. اما بازاریها باهوشتر از این حرفها هستند که بخواهند وارد بازی و نقشه اغتشاش گران شوند. خلاصه آن روز کار رسید به آتش زدن کانکس نیروی انتظامی که وجودش برای بازار غنیمت بود.
اغتشاش گران کار خودشان را خوب بلدند. لیدرهای آنها وارد جمع مردم عادی میشوند تا کار برای مامورها سخت شود. بعد مثلاً از آسیب دیدن اتفاقی مردم عادی فیلم میگیرند و به شبکههای معاند ارسال میکنند. یعنی کاملاً حساب شده این جنگ روانی را پیش میبرند. کاش ماموران بیشتر دقت کنند که به مردم عادی آسیبی نرسد.»
آشوبگران این نقشه حساب شده را در مناطق تجاری دیگر هم پیاده کردند. راسته امین حضور یکی دیگر از انتخابهایشان بود. با یکی از کاسبان امین حضور گفتگو میکنیم. تمایلی به انتشار نامش ندارد. روایت او هم بی شباهت به طلافروش بازار تهران نیست؛ من بیرون مغازه ایستاده بودم که دیدم پنج شش نفر با صورتهای پوشیده شده، عینک و کلاه از پایین خیابان ری وارد شدند. راستش ترسیدیم. کاسبها همان اول کار همگی مغازهها را بستند. چون این جماعت رحم ندارند، اگر مغازهها را نمیبستیم معلوم نبود چه بلایی سر سرمایهمان میآمد. همان موقع نیروهای یگان ویژه هم آمدند و گفتند مغازهها را ببندید تا آسیبی به اجناستان وارد نشود. همه کاسبهای راسته امین حضور در بیرون فروشگاههایشان دوربین دارند. فیلمهایش موجود است. فردای آن روز دیدیم که اول کار، سطل زباله آتش زدند. چند تا نارنجک دست ساز وسط خیابان پرتاب کردند. هر چه دم دستشان میآمد کندند و انداختند وسط خیابان. بعد از خیابان ری نقطه به نقطه به خرابکاریهایشان ادامه دادند. در میان این افرادخرابکار یک نفر هم از کسبه نبود در حالی که تلاش کردند این ماجرا را به بازاریها ربط بدهند.
ببینید کاسبها مشکلات زیادی دارند. به وضعیت اقتصادی موجود اعتراض دارند. بالاخره مشکلاتی وجود دارد نمیتوان منکر شد. مثل مشکل مالیات. سال گذشته به دلیل کرونا و مشکلات اقتصادی، کار و کاسبی ما واقعاً کساد بود، اما ۱۰۰ میلیون تومان برای شخص من مالیات بریدند. گفتند تعدیل میکنیم، اما هنوز اتفاقی نیفتاده است. مشکلات دیگر هم هست، اما از همین جا بگویم و خیالتان را راحت کنم. راه بازاریها از این اغتشاشها جداست.
با این تفاسیر سؤال اینجاست آیا رسانههای ضد انقلاب یک فیلم از اغتشاش گرانی که شمشیر و چاقو به دست ایجاد رعب و وحشت کردند و ترس انداختند در دل عابران و رهگذران بازار، منتشر کردند؟! شما چه شنیدید و دیدید از اتفاقات آن روز بازار از زبان آنها! جز آنکه گفتند کسبه اعتصاب کردند و مغازههایشان را بستند؟ تمام فیلمها را هم مرور کنید، محال است چنین فیلمی از چاقو دست گرفتن و شمشیر چرخاندن اغتشاش گران ببینید. پس بگردید و پیدا کنید پرتقال فروش را.
منبع: فارس