سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

۱۰ دروغ بزرگ رسانه‌های ضدانقلاب در روزهای اخیر

راهبرد «فتح کشورها بدون خونریزی» با استفاده از ابزارهای رسانه‌ای دیرزمانی است به‌عنوان یکی از محوری‌ترین سیاست‌های «جنگ نرم» علیه کشورمان در فضای سایبری و رسانه‌ای دنبال می‌شود.

تحرکات تبلیغاتی دشمن و تلاش آن‌ها برای اثرگذاری بر افکارعمومی غیرطبیعی نیست. راهبرد «فتح کشور‌ها بدون خونریزی» با استفاده از ابزار‌های رسانه‌ای دیرزمانی است به‌عنوان یکی از محوری‌ترین سیاست‌های «جنگ نرم» علیه کشورمان در فضای سایبری و رسانه‌ای دنبال می‌شود؛ سیاستی که در آن با برجسته‌سازی «دروغ‌ها» و «ادعاها» و پمپاژ شدید آن به جامعه از سوی منابع رسانه‌ای مختلف، تلاش می‌شود پدیده «وارونگی افکارعمومی» اتفاق بیفتد؛ پدیده‌ای که معاندان با وقوع آن می‌کوشند مخاطبان و کاربران خود را متقاعد کنند که وضعیت بحرانی است تا با استفاده از القای فکری، هدفی بزرگ‌تر دنبال شود. در گزارش پیش‌رو به ۱۰رویدادی که با هدف وارونگی افکارعمومی در رسانه‌های معاند بیشترین ضریب به آن داده شده است، پرداخته‌ایم.

مهسا امینی؛ پرونده‌ای که پیچیده شد

با انتشار خبر درگذشت مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله سقزی که در یکی از مراکز پلیس دچار عارضه مغزی شد و در بیمارستان درگذشت، موضوع وارد کردن ضربه به سر این فرد از سوی مأموران و ضربه مغزی شدن وی و در نهایت درگذشت او به سرخط رسانه‌های ضد‌انقلاب تبدیل شد. روایتی با ادعای «ماموران گشت ارشاد مهسا را کشتند» در فضای مجازی و رسانه‌های ضد‌انقلاب بازنشر و در هر شبکه فارسی‌زبان ماهواره‌ای بازتاب داده می‌شود. در غیاب عملکرد به‌موقع و از دست رفتن فرصت «روایت اول» از سوی رسانه‌های داخلی، مخاطب که زیر بمباران رسانه‌ای جریان معاند قرار گرفته است «باور» می‌کند که مهسا به قتل رسیده است. انتشار فیلم حضور مهسا در مرکز پلیس و اینکه کسی با او در مرکز پلیس برخورد فیزیکی نداشته است گرچه نظر برخی را از روایت قتل مهسا منصرف می‌کند، اما رسانه‌های ضد‌انقلاب می‌کوشند با تکرار «دروغ» و مدرک‌سازی براساس گفته‌های غیرواقعی ثابت کنند که مهسا ضربه مغزی شده است. با انجام بررسی‌های تخصصی از سوی ۱۹ کارشناس سرشناس پزشکی‌قانونی در نهایت مشخص می‌شود مهسا امینی در گذشته سابقه تشنج، غش کردن و عمل مغزی داشته و فوت او ناشی از درگیری با مأموران نبوده است. گزارش پزشکی‌قانونی آب سردی بر دروغ درگیری امینی با مأموران و ضربه مغزی شدن او در پی این درگیری است.

نیکا شاکرمی؛ ماجرایی دراماتیک

تصویری از دختری نوجوان که در یک مهمانی به همخوانی یک موسیقی می‌پردازد و رفتاری معصومانه دارد، خیلی زود از شبکه‌های اجتماعی و تلویزیون‌های ضد‌انقلاب با توضیح قتل دختر ۱۷ساله‌ای که در تجمعات ضد‌حکومتی شرکت کرده است، سر درمی‌آورد؛ تصویری که هوشمندانه با هدف گرفتن احساسات مردم از «نیکا شاکرمی» انتخاب شده است و با کلیدواژه «شرکت در تجمع و مفقود شدنش» بازتاب پیدا می‌کند. خاله نیکا بلافاصله در تماس با بی‌بی‌سی فارسی مدعی می‌شود او در بلوار کشاورز در حال شعار دادن بوده است. دروغ‌ها درباره نیکا به‌قدری شدت گرفت که حتی اخباری از قتل نیکا به‌دلیل باتوم‌هایی که پلیس بر سرش زده، کشته شده است، انتشار یافت. حتی از بازداشت او در اطلاعات سپاه برای یک هفته خبر می‌دهند؛ خبر‌های دروغی که تلاش دارد این موضوع را به مخاطب القا کند که جمهوری اسلامی دست به کشتار نوجوانان می‌زند؛ شیوه‌ای برای تهییج افکار عمومی و تولید عصبانیت برای فکر کردن به این موضوع که چگونه می‌توانند این روند را تغییر دهند؛ شیوه‌ای که از آن به «تغییر افکار» نیز یاد می‌شود. ربودن جسد نیکا و دفن آن در روستایی دورافتاده آخرین شق از این پازل دراماتیک است، اما نظریه پزشکی‌قانونی، تصاویر لحظه ورود نیکا شاکرمی به ساختمانی که جسد در آن کشف شده است و نیز سوابق قبلی نیکا که مدرسه نمی‌رفت و نزد خاله و دور از مادرش زندگی می‌کرد، نشان داد که او دست به‌خودکشی زده است. ماجرای ربودن جسد را عمویش نیز رد می‌کند و مشخص می‌شود محلی که نیکا در آن دفن شده در کنار مزار پدرش است که سال‌ها قبل درگذشته و مزاری خانوادگی است و ربودنی در کار نبوده است.

سارینا اسماعیل‌زاده؛ شفافیتی که تحریف شد

سارینا اسماعیل‌زاده متولد سال ۸۵است و ۳۰شهریور امسال درگذشت. او ۱۶سال داشت. رسانه‌های ضد‌انقلاب مدعی می‌شوند که او ۳۰شهریور در تظاهرات کرج حضور داشته است و حتی با انتشار تصویری از درگیری میان یک مرد و یک دختر که چندان واضح نیست، اعلام می‌کنند که سارینا در این درگیری به‌دلیل اصابت ضربات باتوم به سرش کشته شده است. عفو بین‌الملل نام او را در فهرست کشته‌شدگان حوادث اخیر قرار می‌دهد. کمی بعد، مادر سارینا، اما اعلام می‌کند سارینا در تظاهرات نبوده، بلکه او دختری درسخوان بوده و اصلا در این ماجرا‌ها دخالتی نداشته است. گرچه رسانه‌های ضد‌انقلاب مدعی می‌شوند مادر سارینا که این اظهارات را بیان کرده است مادر او نیست، اما همین رسانه‌ها که بلافاصله با مادر قربانی مصاحبه می‌کنند هرگز حاضر نمی‌شوند مادر مورد ادعای خود را که واقعی باشد نشان دهند. در این ماجرا که حتی مادر سارینا را نیز به‌دلیل اینکه آنچه آن‌ها دلشان می‌خواهد نمی‌گوید، انکار می‌کنند، در نهایت مشخص می‌شود، سارینا یک‌بار سابقه خودکشی داشته است و از راه‌پله خانه مادربزرگش به طبقه ۵رفته و از آنجا خود را به پایین پرتاب کرده است.

درگذشت رهبری و بدلی به نام میرطاهر!

چندی بعد از آغاز برخی ناآرامی‌ها و به هدف نخوردن تیر‌های رها شده از سوی رسانه‌های ضد‌انقلاب برای تبدیل کردن هیاهو‌های چند ده نفره کف خیابان به انقلاب! و نیز بی‌اثر ماندن پروژه کشته‌سازی از معترضان، به موازات ادامه این روند ماجرای دیگری در دستور کار امپراتوری دروغ قرار می‌گیرد. «درگذشت رهبر انقلاب» در پازل ضد‌انقلاب به‌عنوان تاکتیکی برای «تغییر رفتار» مأموران در برخورد با ناامن‌کنندگان ترویج می‌شود. کانال‌ها و رسانه‌های ضد‌انقلاب به نقل از نیویورک‌تایمز که از ۴منبع نامشخص خبر از کسالت رهبر انقلاب و بستری شدن ایشان در بیمارستان را داده بود، سوءاستفاده کرده و با انتشار دروغ درگذشت ایشان، از فعالیت فردی به نام «میرطاهر» به‌عنوان بدل رهبری خبر می‌دهند. حتی سعودی اینترنشنال با ادعای اینکه رهبر ایران تعدادی از ملاقات‌های برنامه‌ریزی شده قبلی خود را لغو کرده است به این نتیجه می‌رسد که رهبری درگذشته است و برای اثبات ادعای خود از توییت فردی که محافظ سابق میرحسین موسوی است، نقل می‌کند که تیم‌های حفاظت رهبری تغییر شیفت نداده‌اند. تلاش برای ایجاد تردید میان نیرو‌های انقلاب و حافظان امنیت کشور مقابل آشوبگران و رشته‌های بافته شده ضد‌انقلاب، اما با حضور رهبر انقلاب در صبحگاه مشترک نیرو‌های مسلح در دانشگاه امام حسن (ع) پنبه می‌شود. سخنرانی رهبری در جمع نیرو‌های مسلح بار دیگر دروغی را که قرار بود به «تغییر رفتار» مردمی که به رهبری اقتدا کرده‌اند منجر شود، بی‌اثر کرد.

حادثه زاهدان؛ جانیانی که مدعی جان شدند

سال‌هاست صهیونیست‌ها سیاستی را با عنوان «دکترین اختاپوس» دنبال می‌کنند. نخست‌وزیران حال و گذشته رژیم صهیونیستی هدفشان بی‌ثباتی ایران است و در این راه هزینه‌های سنگینی را نیز متقبل شده‌اند. حمله به نقاط قوت جمهوری اسلامی در راستای «تغییر رفتار» شهروندان سنی با شیعه و هدف گرفتن وحدت میان مذاهب اسلامی مهم‌ترین خطی است که این رژیم آن را پیگیری کرده است. وقوع برخی اعتراضات به بهانه درگذشت مهسا امینی به جریان‌های بیگانه این فرصت را می‌دهد تا این وحدت را هدف بگیرند. اعتراض به این موضوع بهانه کافی را فراهم می‌کند و شبکه‌های ضد‌انقلاب از حمله مأموران انتظامی به نمازگزاران در مسجد مکی زاهدان و کشتار نمازگزاران خبر می‌دهند. کلیدواژه این خبر «کشتار نمازگزاران سنی در مسجد» و «حمله به معترضان» است؛ کلیدواژه‌هایی برای عصبانی کردن مردم و تغییر نگاه آنان به حکومت و تلقین این موضوع که حکومت شیعی در حال کشتار سنی‌هاست. این رسانه‌ها از محاصره مسجد و تیراندازی از سوی مأموران خبر می‌دهند و ماجرا را در اندازه «جنایت بزرگ» بالا می‌برند. کمی بعد و با فرونشستن غبار‌ها و عیان شدن واقعیت‌ها، دوربین‌های مداربسته و تصاویر ضبط شده پرده از دروغ بودن کشتار نمازگزاران به‌دست مأموران برمی‌دارد. در این تصاویر به روشنی دیده می‌شود که برخی که لباس بلوچ به تن دارند، اما بلوچ نیستند با اسلحه به سمت پاسگاه نزدیک مسجد محل می‌روند و با سنگ و چوب قصد ورود به پاسگاه و تصرف آن را دارند. از سوی دیگر، برخی افراد مسلح ناشناس دیگر نیز در خیابان‌ها با مردم و مأموران درگیر و در این درگیری‌ها فرمانده اطلاعات سپاه زاهدان و جمعی دیگر از نیرو‌های امنیتی با اصابت گلوله شهید می‌شوند. با دستگیری برخی عاملان حمله مشخص می‌شود این افراد اصالت بلوچ ندارند و به شکل سازمان‌یافته و در میان صفوف نمازگزاران، حاضر و دست به کشتار مردم و مأموران زده‌اند؛ جانیانی که در رسانه‌هایشان، خود را حامی مردم معرفی کردند، اما عملا برای رسیدن به اهدافشان جان مردم را هدف گرفتند.

سقوط اشنویه؛ یک طنز شبانه

«خبر‌هایی از کنترل شهر اشنویه به‌دست مردم حکایت دارد.» خبری هیجان‌انگیز برای ضد‌انقلاب خارج‌نشین که انتشار آن مشوقی شود برای ادامه هشتگ‌زنی‌ها و راهپیمایی‌ها در خارج و سوخت مناسبی شود برای آتش ناامنی که کم‌کم در حال فروکش کردن است. کنترل یک شهر ایران به‌دست مردم و فرار مأموران از آن، به‌شدت با استقبال ضد‌انقلاب روبه‌رو می‌شود و تصاویری گنگ و نامفهوم از این فتح‌الفتوح در لندن و رسانه‌های مستقر در آن مخابره می‌شود. تصرف پاسگاه اشنویه و زندان این شهر و آزاد شدن زندانیان نیز در پی فتح رسانه‌ای این شهر بازتاب بسیاری پیدا می‌کند، اما فردای روز فتح ادعایی اشنویه در رسانه‌های ضد‌انقلاب، صداو سیما گزارش مفصلی از این شهر پخش می‌کند. در تصاویر، پاسگاه در اختیار مأموران است و زندان شهر نیز روال عادی خود را دارد. با انتشار این خبر، رسانه‌های ضد‌انقلاب که از فتح اشنویه خبر دادند به شکل کامل شهر فتح شده خود را فراموش کرده و دیگر یادی از آن نکردند!

فرار مسئولان از فرودگاه پیام!

«تغییر ساختار» و «ایجاد تردید» را می‌توان شگرد دیگر به‌کار رفته در فرایند ساخت و تولید دروغ‌های رسانه‌ای چند هفته اخیر شبکه‌های ضد‌انقلاب به شمار آورد. یکی از جالب‌ترین دروغ‌هایی که در این ایام منتشر شد، خبر فرار یا خروج مسئولان کشور با خانواده‌های خود از ایران بود. کارشناس یکی از شبکه‌های ضد‌انقلاب در خبری که چندین بار نیز بازپخش می‌شود با استناد به منابع آگاه خودش! مدعی خروج فرزندان، همسر و برخی مسئولان جمهوری اسلامی ایران به مقصد کشور‌های دیگر شد و حتی با دادن نشانی فرودگاه پیام در اطراف تهران محل ترانزیت مسئولان را از این فرودگاه اعلام می‌کند تا اینطور القا کند که اطلاعاتی دست اول و دقیق دارد. این شبکه‌ها حتی مدعی می‌شوند مسئولان اموال خود را فروخته، تبدیل به دلار کرده و آن را به بانک‌های خارجی منتقل کرده‌اند؛ اقدامی که در راستای سیاست «شایعه‌سازی» در جنگ نرم آن را به مرحله اجرا درآورده و کارزاری تمام‌عیار از جنگی ترکیبی را با جمهوری اسلامی به مرحله اجرا درآوردند؛ دروغی که اکنون با گذشت هفته‌ها از طرح آن، مشخص شده که مسئولان کشور در رده‌های مختلف در محل کار خود حضور دارند و حتی مرخصی نیز نرفته‌اند؛ و ۳ دروغ دیگر

ماجرای جنگ ترکیبی و دامنه‌داری که از سوی ضد‌انقلاب و دولت‌های حامی آنان در جریان است، تنها معطوف به این دروغ‌ها و شگرد‌ها نمی‌شود. «ادعای پیوستن نیرو‌های ارتش و انتظامی به صفوف ناامن‌کنندگان جامعه و مشخص شدن اینکه این نیرو‌ها برای حفظ امنیت تجمعی مسالمت‌آمیز در کنار مردم و براساس وظیفه ذاتی خود بوده‌اند» یا «ورود نیرو‌های انتظامی به دانشگاه شریف» که با تکذیب شورای صنفی دانشگاه روبه‌رو شد یا انتشار پست‌ها، توییت‌ها و هشتگ‌هایی با مضمون «کار نظام تمامه» همگی نشان‌دهنده این واقعیت است که شناخت ترفند‌های دشمن برای به هم آمیختن دروغ و حقیقت نیازمند اقدام به‌موقع برای شبهه‌زدایی از این روایت‌ها و برملا کردن دروغ‌هاست؛ دروغ‌هایی که توانست بخشی از فرزندان این ملت را صید خود کند؛ صیدی که باید از دست صیادی حرفه‌ای نجات داده شود.

برچسب ها: رسانه ، ضد انقلاب
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.