درباره زنان نسلاولی، بانوان نسلهای دوم و سوم و مادران و زنان ایرانی که در پنج سده اخیر پرچم این فرهنگ را بالا نگه داشتهاند با مریم اشرفی گودرزی، استاد حوزه و پژوهشگر مسائل دینی گفتگو کردهایم، کسی که ضمن تبیین نقش بانوان درآفرینش فرهنگ عاشورایی، درباره هجمههایی که علیه این فرهنگ وجود دارد به همه ما تلنگر میزند.
میدانیم که زنان عاشورایی پس از واقعه کربلا انتقالدهندگان اصلی پیام این قیام بودند که مهمترین و اثرگذارترین آنها حضرتزینب (س) بود. تاریخ، نقش زنان کاروان کربلا را در ساختن فرهنگ عاشورایی چگونه ثبت و ضبط کرده است؟
ابتدا باید بگویم که منظور از فرهنگ عاشورا، فرهنگ مبارزه با ظلم است، چون در آن زمان مصادیق ظلم آنچنان گسترده شده بود که حق را کاملا پوشاند. مبارزه با منکر و تعریف دوباره معروف نیز موضوع برجسته دیگری در فرهنگ عاشورایی است، چون همانطور که امامحسین (ع) در نامهای به اهل بصره فرمودند سنت پیامبر در حال مرگ و بدعت در حال زنده شدن بود. یا در زیارت عاشورا میبینیم که ما خطاب به امامحسین (ع) شهادت میدهیم که تو کسی هستی که نماز را بهپا داشتی درحالیکه میدانیم مردم آن زمان مسلمان بودند و نماز میخواندند، اما چون ثمراتی که نماز باید در زندگی انسان میگذاشت به واسطه انحرافی که در نحوه زیست امت اسلام پیش آمده بود از بین رفت. در چنین شرایطی خانمها باید اهدافی را که امامحسین (ع) به خاطر آن قیام کرده بود زنده نگه میداشتند، چون صرف بهشهادترسیدن آن عزیزان نمیتوانست انتقالدهنده این پیامها باشد؛ آنهم با توجه به شرایط رسانهای که دستگاه بنیامیه به راه انداخته بود و اجازه نمیداد معارف الهی منتشر شود. به همین دلیل میتوانستند پیام عاشورا را هم ازبینببرند و این قیام را طور دیگری جلوه دهند.
اما بانوان عاشورایی علیرغم همه مصیبتها و فشارها در طول مسیر بازگشت به مدینه در هر نقطهای که توقف کردند یک اثر مهم از خود بهجا گذاشتند. آنها در کوفه با مردمی مواجه بودند که حضرتعلی (ع) و امامحسین (ع) را میشناختند، بنابراین حضرتزینب و فاطمه کبری (دختر امامحسین) خطبهای که خواندند به قدری غرا بود که شهر بههمریخت و نزدیک بود آشوب شود. تا جایی که امامسجاد (ع)، چون میدانستند بانوان باید به شهرهای دیگر برسند و این پیام را منتقل کنند، خطاب به عمهشان گفتند که فعلا سکوت پیشه کنید. پس درواقع دومین بخش از پیام عاشورا که مهمترین آن نیزهست توسط بانوان مصیبتدیده بهصورت هوشمندانه و حتی در قالب مصیبتنامهها و ضجهزدنها منتقل شد.
زمانی که نسل اول زنان عاشورایی از دنیا رفتند پیام عاشورا چطور توسط زنان نسلهای بعد منتقل شد؟
پیام و فرهنگ عاشورایی در واقع نسلبهنسل توسط بانوان منتقل شد، چون زنان احساس را بسیار خوب درک و منتقل میکنند و در مورد فرهنگ عاشورا احساس مبتنی بر شعور کامل را به کار گرفتند که همان احساس انزجار از ظلم و ذلت بود. ما در تاریخ میبینیم که بعد از قیام عاشورا در مدینه چه اتفاقاتی رخداد و زنان چه مرثیهسراییهایی کردند و چه اشعار غرا و پرمفهومی را سرودند مثل اشعار و مراثی اسما، دختر عقیل یا مراثی امالبنین که بر سر مزار فرزندانشان میخواندند.
در نسلهای بعد و در طول تاریخ هم خانمها همچنان نسلبهنسل با برگزاری مراسم روضه و عزاداری به انتقال فرهنگ عاشورا کمک کردند و، چون زنان تربیتکننده هستند، معنویتی را که از این مراسم میگرفتند به فرزندان خود منتقل میکردند که به این ترتیب فلسفه این قیام و چرایی برگزاری عزاداریها به واسطه بانوان به نسلهای بعد منتقل شد.
زنان در طول تاریخ در شکلگیری و برگزاری آیینهای عاشورایی نیز نقش پررنگی داشتهاند و شواهد تاریخی نشان میدهد این حضور در زمان قاجار به طرز چشمگیری پررنگ شده است. در آن برهه چه اتفاقی رخ داد که زنان این همه اثرگذار شدند؟
درست است که در زمان قاجار این اتفاق روی داد، اما باید تاکید کنیم که شکل و نحوه عزاداریها در دوران صفویه وضعیت خاصی پیدا کرد. ما در زمان حکومت صفویان خانمهای تحصیلکرده دینی داشتیم که بخشی از آنها که از دختران خاندان صفوی بودند به مقام اجتهاد و سرداری سپاه بهعنوان مجتهده رسیدند و، چون حکومت صفویه پرچمدار بهرسمیت شناختهشدن شیعه در ایران بود، در همان زمان نمادهای عاشورایی نیز ایجاد شد. مثل یکسری از علمها و بیرقها که طبیعتا خانمها در این نمادسازی نقش مؤثری داشتهاند.
اما در دوران قاجار با توجه به شرایط خاص آن زمان از جمله صدارت فردی همچون امیرکبیر که تقویت کننده فرهنگ عاشورایی و معارف اهل بیت بود و این نکته که قاجاریه سعی میکرد برخلاف پهلویها ارادت خود را به اهل بیت نشان دهد و حفظ کند، خانمها توانستند بهطور اثربخش، نقشآفرینی کنند. ما میدانیم ناصرالدین شاه برای امام حسین (ع) شعر سروده، پس فضا برای انتقال فرهنگ عاشورایی مهیا بوده و هرجا که چنین آزادیای برای زنان فراهم باشد آنها برای انجام فعالیتهای خود کم نمیگذارند.
بله ما حتی در زمان قاجار تعزیههای زنانه داشتهایم که گفته میشود اولین نمونه این مجالس در منزل دختر فتحعلیشاه برپا شده و پیرمردی به نام معین البکا نیز تعزیهخوانی را به زنان میآموخته است.
بله درست است. درهر برههای از تاریخ نوع خاصی از هنر رواج پیدا میکند، مثل زمانی که پردهخوانی بسیار متداول بود که در دوره قاجاریه این اتفاق برای تعزیه خوانی رخ داد. تعزیهخوانی به سبب فرم نمایشیاش، هنری بود که خانمها بهخوبی میتوانستند در آن مشارکت کرده و حماسه عاشورا را با زبان هنر انتقال دهند. تعزیهخوانی در این دوران به قدری رونق گرفت که پهلویها ــ که سعی میکردند هر دستاورد به جا مانده از قاجاریه را از بین ببرند ــ برای نابودی آن تلاش زیادی کردند که این همه تلاش حکایت از قوت تعزیهخوانی در آن دوران داشت و به جامعه زنان نیز سرایت کرده بود.
نذری دادن در ایام محرم هم ظاهرا از ابتکارات بانوان ایرانی است که از نقشآفرینی خاص آنها در انتقال فرهنگ عاشورایی حکایت دارد.
پخت و پز کاری است که طبیعتا بهعهده خانمهاست پس زمانی که زنان احساس کردند باید درمراسم عزاداری مشارکت داشته باشند، وارد این حوزه شدند، چون بسیاری از جلوههای عزاداری مثل آمدن دستههای عزا در خیابانها بیشتر مختص مردان بود، اما این مردان عزادار به هر حال نیاز به پذیرایی داشتند پس خانمها علاوه بر انجام این کار، پخت و پز را در قالب نذر در آوردند و آن را مایه برکت در زندگیشان میدانستند. بانوان حتی سعی میکردند اگر نذری در خانوادهشان پایهگذاری شده آن را نسل به نسل انتقال دهند و به ادای آن پایبند باشند.
ما زنان معاصر میراثدار یک فرهنگ ۱۴۰۰ساله هستیم. به نظر شما این نسل از زنان در انتقال فرهنگ عاشورا چطور عمل میکنند؟
برای تبیین این موضوع باید به شرایطی که در آن به سر میبریم، توجه داشته باشیم. ما در یک کشور شیعه زندگی میکنیم که فضا برای حضور زنان هم درحوزههای عاشورایی و هم در سایر زمینهها پذیرفته شده و مهیاست. درعین حال هجمهها نیز بسیار زیاد و حملههایی که به فرهنگهای مقدس میشود، فراوان است که حفظ این فرهنگ همت مضاعفی را میطلبد. با این وصف خانمهای معاصر کارنامه بسیار درخشانی در انتقال فرهنگ عاشورایی دارند. اکنون بانوانی را داریم که علاوه بر عرصههای سخنرانی و مجالس در زمینههای مختلف هنری و رسانهای بسیار میدرخشند و اثرگذارند. اما نکتهای که خیلی مهم است این که هر قدر هجمه بیشتر میشود تلاش هم باید بیشتر شود تا روزی نرسد که این هجمهها برای ما مانع ایجاد کند و باعث خستگیمان شود. پس باید در انتقال فرهنگ عاشورایی از خلاقیت و تنوع آفرینی بیشتری بهره بگیریم.
هجمههایی علیه فرهنگ عاشورا
فرهنگ عاشورایی میخواهد به مردم زمانه بگوید با ظلم و بیعدالتی، بیدینی و ایجاد انحراف در دین باید مبارزه و فرهنگ اصیل و ناب اسلامی را به مردم معرفی کرد و مانع بدعتها شد. پس وقتی دشمن میداند این فرهنگ عاشوراست، نگران میشود و میکوشد برخلاف آن عمل کند.
اکنون دشمن با ترویج قمهزنی، تغییر در شکل عزاداریها، ایجاد بدعت و خرافات، شبههافکنی و انتشار مطالبی که ظاهرا دلسوزانه است، اما در واقع حملهای شدید به دستاوردهای عاشورایی است، میخواهد این فرهنگ را به انحراف بکشد مثل متونی که سعی میکند در مسأله عاشورا بیشتر به عقلانیت توجه کند تا بروز احساس. ما اگر عزاداری میکنیم این یک احساس صرف نیست، چون اگر اینطور بود در طول زمان باید از بین میرفت. در واقع این احساس مبتنی بر شعور و شعری است که زاییده عقلانیت است، ولی آنها میخواهند با جنبه احساسیاش مبارزه کنند.
منبع: جام جم