صحن و سرای پر از مهر شما امام رضا(ع) خیلی زیبا بود!
من عکاس و جهانگرد هستم که از کشور آلمان به مشهد آمده بودم و از بودن خانه شما در این شهر خبر نداشتم تا اینکه یکی از دوستانم که در ایران زندگی میکند، به من گفت که ما در مشهد امام رضا(ع) داریم که خیلی مهربان است.
من هم مشتاق شدم تا شمارا از نزدیک ببینم و با شما سلفی بندازم!
راستش نمیدانستم که قرار است بیایم سر مزار شما چون این دوست من آنقدر از شما پیش من تعریف کرده بود که من فکر میکردم که شما زنده هستید.
اما وقتی به حرم شما آمدم از آن همه زیبایی شگفت زده شدم و به دوستم حق دادم که تا این حد از شما تعریف کند. گنبد بزرگ و طلایی رنگ شما بیشتر از هرچیزی من را حیرت زده کرد.
و صدای ناقوس زیبایی هم در حرم شما شنیده میشد که بسیار زیبا بود. از دوستم که پرسیدم این صدای ناقوس چیست؟ گفت ناقوس نیست نقاره خانه حرم است که با هرکدام از این نواها، به گونه ای اسم حضرت رضا(ع) را صدا میکند. این نقاره ها در روزهای خاص و در ساعات خاصی به صدا در می آیند.
خیلی عجیب بود چون من شبیه این صداها را در کلیسا شنیده بودم اما حالا اینجا و در حرم شما به صورت دیگری میشنیدم.
به دوستم گفتم این آقای امام رضا(ع) کیست که مزارش اینقدر شلوغ و باعظمت است؟ گفت امام رضا(ع) امام هشتم ما شیعیان است و اینجاهم حرم ایشان است.
همه مردم از سراسر دنیا که ایشان را میشناسند برای رفع دلتنگی ها و ناراحتی ها و حتی ابراز خوشحالی هایشان به اینجا می آیند. مردم اینجا نذر میکنند تا حاجاتشان را خداوند به واسطه این امام مهربان برآورده کند.
دوستم گفت شما خیلی مهربان هستید و پناه انسان های دردمندید!
راستش را بخواهید از لحظه ای که وارد حرم شما شدم، ابهت زیادی مرا گرفت به طوریکه دوست داشتم فقط با حرم شما عکس بگیرم و ببرم دانمارک و به دوستان و آشنایانم حرم شمارا نشان بدهم.
هرچیزی در حرم شما برایم تازگی داشت و به هر طرف حرم شما نگاه می کردم زیبایی میدیدم. یکی پرنده های زیادی که دور تا دور حرم شما پر میزدند و مردمی که برایشان دانه میریختند.
یکی هم حال و هوای قشنگ مردمی که در دل با شما راز دل میگفتند. و یکی هم آداب خاصی که مردم در حرم شما آن میدادند.
از نظر من همه اینها زیبایی است!
راستی آقای امام رضا(ع) منکه شمارا ندیدم اما حس کردم لحظه به لحظه همراهم بودید و حتی صدای شوق دلم را هم شنیدید.
من بلد نبودم چگونه باید آداب حرم شما را اجرا کنم اما به تقلید از دوستم دستم را روی سینه ام گذاشتم و به شما سلام دادم و واقعا برای لحظه ای حس کردم شماهم به من سلام کردید و جوابم را دادید.
آقای امام رضا(ع) یکی از خادمان شما برای من نبات و گل دادند و گفتند اینها تبرک و شفا است. منکه نمیدانم تبرک چیست اما گل ها بوی خیلی خوبی میدهند و دوست دارم برای یادگاری گل هارا در آلبوم یادگاری هایم بگذارم.
کنارش هم می نویسم هدیه ای از آقای امام رضا(ع)!
دوستم می گفت این گل هارا از روی مزار شما برمیدارند و تبرک به مهمانان شما میدهند و چقدر من خوشحال شدم به خاطر این هدیه زیبا و خوشبو و البته خوشمزه...
من به قصد سلفی گرفتن و پای حرف های شما نشستن به حرم شما آمده بودم درست است که نه سلفی گرفتم و نه پای حرف های شما نشستم اما به نظر من زیباترین عکس های عمرم را در حرم شما گرفتم و زیباترین حرف هارا از در و دیوار و مردم داخل حرم شما شنیدم.