کتاب «ارواح قصه میگویند» با گردآوری شیوا مقانلو در انتشارات صاد منتشر شد. داستانهای این مجموعه از میان داستانهای انگلیسی زبان و قدیمی جهان انتخاب و تحت عنوان قصههای کلاسیک ارواح تقسیم بندی شدهاند.
حال و هوای حاکم بر این قصهها بیش از ترس و وحشت از جنس وهم و اندوه است. شاید این امر به دلیل ویژگی عام ادبیات داستانی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم باشد. نمایش رنجها، تردیدها، اندوهها و کابوسهای بشری در قالب ادبیاتی وزین، آهنگین، اندوهگین و رمانتیک در این آثار دیده میشد.
داستانها ساده و خوشآوا و سرراست هستند و ترس مطرحشده در آنها هم ملموس و قابلفهم است؛ ترسی هم خانواده با سردرگمی و وهمی که همه ما در برخورد با پدیدههایی تجربه میکنیم که در ابتدا برایمان ناشناخته و غیرقابل توضیح هستند؛ اما بهتدریج درمییابیم که تنها بخشی از جهان درون و بیرون آدمی هستند که یا دلیلش را نمیشناختهایم یا اصلاً به دنبال یافتن دلیل آن نبودهایم. در داستانهای کتاب، وحشت فقط بهانهای است برای نمایش بیواسطه روح آدمهایی که ناامیدند، کینهتوزند، عاشقند، بیانگیزهاند، شکستخوردهاند و بیش از همه معمولیاند.