«جکسون پولاک» با شیوهای کاملاً انتزاعی نقاشی میکرد و خود را از محدودیتهای سهپایه نقاشی و عمود قرار دادن بوم آزاد کرد و بوم را بدون جهت و حالتی، بر روی زمین قرار میداد. در سال ۱۹۴۷ سبک قطرهای او با بکاربردن چوب، ماله، یا چاقو برای چکاندن و پاشیدن رنگ بر روی بوم و همچنین ریختن رنگ بهطور مستقیم از قوطی آن به وجود آمد. مفاهیم سورئالیست نقاشی ناخودآگاه و خودکار یادآوری روش قطرهای پولاک است که آن را نقاشی کنشی نیز مینامند. سبکی که انقلابی بالقوه برای هنر معاصر تلقی شد و منجر به توسعه بیشتر هیجاننمایی انتزاعی گردید.
یک نقاش ۱۴ ساله ویتنامی استعداد و پدیده نقاشی به فاصله کوتاهی به شهرت جهانی رسیده و تابلوهایش دست کم به قیمت ۱۵۰ هزار دلار به فروش میرسد.
این هنرمند جوان ویتنامی با جکسون پولاک مقایسه میشود و نقاشیهای او ۱۵۰۰۰۰ دلار به بالا فروخته میشود. با افتتاح اولین نمایش انفرادی او در لندن در مورد آینده صحبت میکند، به خیریه کمک میکند و این واقعیت همچنان مهمترین بخش داستان است که او «فقط یک بچه» است.
هنگامی که «ژئو چو» چهار ساله بود، دوره نقاشی فیگوراتیو را آموزش دید. اعجوبه هنر ویتنامی ۱۴ ساله در اولین نمایشگاه انفرادی خود در لندن، در حالی که اولین نقاشی او، پرترهای از مادرش را به خبرنگاران نشان میدهد میگوید: «کشیدن گوشها بسیار دشوار است».
خانم «نگوین تی تو سونگ» اولین سوژه مناسب برای این هنرمند است. او صاحب دو گالری در شهر هوشی مین است و زئو و دو برادرش را تشویق کرد تا درس طراحی را بیاموزند.
این نقاش کوچک به گرمی دستان خبرنگار را میفشرد و با تعظیم میگوید: «بدون مامان، البته، من هیچ چیز نبوده و الان مطمئناً اینجا نبودم که با شما صحبت کنم.»
داستانی که مادرش به من میگوید این است که «ژئو چو» از او خواهش کرده بگذارد او نیز با برادران بزرگترش در کلاسهای هنری شرکت کند؛ بنابراین او یک مداد و یک پاککن به ژئو داد و اجازه داد بعد از مدرسه در کلاس آموزش نقاشی شرکت کند. برادرانش کلاس نقاشی را رها کردند، اما ژئو اشتیاق خود را پیدا کرده بود. این کودک پدیده نقاشی جهان میگوید: «من عاشق نقاشی هستم. حتی اگر گاهی اوقات تنها باشم وقتی نقاشی میکنم، من را سرشار از شادی میکند. وقتی دارم نقاشی میکنم ساعتها ناپدید میشوم.»
به نظر من اگر هیچ چیز برجستهای در اولین پرتره وجود نداشته باشد، گوشهای بسیار بزرگ و حتی لبخند مادرانهای که پسر کوچک با علاقه در سوژه خود خلق کرده، دیدن همان صحنه در تابلوی یک کودک هیجان انگیز و زیباست.
پیشرفت هنری این کودک نقاش در یک دهه اخیر از نظر فروش و شهرت در رسانهها فوقالعاده بوده است. او اولین اثر نقاشی خود را به یکی از بازدیدکنندگان گالری مادرش فروخت. «من واقعا خوشحال بودم. آن موقع من شش سالم بود.»
از آن زمان آثار او در سراسر جهان از ایالات متحده تا ژاپن و فراتر از آن به فروش میرسد.
امروزه منتقدان و کارشناسان تراز اول جهان مرتباً او را با «جکسون پولاک» (زاده ۲۸ ژانویه ۱۹۱۲ درگذشته ۱۱ آگوست۱۹۵۶) نقاش آمریکایی و از پیشگامان جنبش اکسپرسیونیسم (هیجاننمایی) انتزاعی مقایسه میکنند. او بیشتر برای سبک منحصر به فرد «نقاشی قطرهای یا کنشی» شناخته شدهاست.
تابلوهایش با برچسب قیمت ۱۵۰ هزار دلاری عرضه میشوند و با این نمایشگاه جدید در مایفر لندن که به دنبال نمایشگاههای دیگر در ویتنام، سنگاپور و نیویورک برگزار میشود، نمایشهای انفرادی در سه قاره داشته است. رسیدن به اینچنین جایگاه و تراز جهانی بسیار قابل توجه و منحصر به فرد است حال آنکه این موفقیت برای پسری متولد ۲۰۰۷ باشد.
«ژئو چو» حتی بیشتر از آن چیزی که نشان میدهد برای نوجوانان کشورش به یک الگو تبدیل شده است. او ترکیبی از بلوغ زودرس و پختگی «دیگو ریورا» نقاش بزرگ (که طراحی را از سه سالگی شروع کرد) و جسارت «مارکوس رشفورد» است. چو اولین نمایشگاه نقاشی خود را در ده سالگی و در سنگاپور برگزار کرد و از درآمد ۲۰۰۰۰ دلاری آن برای کمک به جراحی قلب سالمندانی که تنها زندگی میکنند و کودکان خیابانی در شهرش استفاده کرد.
تابستان گذشته، «ژئو چو» هشت اثر خود را به عنوان توکنهای غیرقابل تعویض (انافتی NFT) در یک حراج آنلاین در صفحات فیسبوک خود فروخت و کل درآمد حاصل از حراج - ۲.۹ میلیارد دانگ ویتنام (VND) (معادل ۹۶۰۰۰ پوند) را به بیمارستانی برای خرید تجهیزات پزشکی مبارزه با کووید-۱۹ اهدا کرد.
مادرش میگوید: «درست است که او یک پسر کوچک است، اما من از او یاد میگیرم. او به من میآموزد که سخاوتمند بودن چیست.»
و تابستان گذشته نیز، او در طول نمایشگاهی در شهر «هوشی مین» که قابلیت بازدید مجازی توسط هنردوستان در سراسر جهان را داراست، ثابت کرد که به لطف یک ربات حضور دور چرخدار که تماشاگران را قادر میسازد به ۳۰ نقاشی مختلف که در طول همهگیری کرونا خلق شدهاند از نزدیک نگاه کنند.
از «ژئو چو» میپرسم که آیا برادران و همکلاسیهایش به موفقیت او حسادت میکنند؟ و او میگوید: من فقط به همین دلیل واقعاً دوست ندارم در مورد نقاشیام با آنها صحبت کنم. من به نوعی آن را از دوستانم پنهان میکنم.
از راه پلهای بالا میرویم تا به نمایشگاه اصلی آثار او برسیم و از دیوارهایی که با اولین نقاشیهایش آویزان شده بود رد میشویم. اینها آثاری هستند که چشم معلم هنر او، «نگوینهای آن» را به خود جلب کردند، او به مادر چو گفت: این اولین بار است که میبینم یک کودک در چهار سالگی چنین نقاشی کرده است. خطوط ترسیم شده در این نقاشیها مانند یک هنرمند استادکار و پخته است. یکی از آنها منظرهای است که او در پنج سالگی در حالی که روی تراس مشرف به کانال منطقه ۴ شهر نشسته بود نقاشی کرد. نقاشیهای دیگری از سگها، نقش یک خربزه، آفتابی که از درگاه به صورت مایل تابیده است و تعداد زیادی گل در میان تابلوها و آثار این نقاش کوچکِ بزرگ وجود دارد. تو سونگ میگوید: «من عاشق گلها هستم، و وقتی گلها را نقاشی میکند خیلی خوشحالم میکند.»
ژئو چو همزمان با پیشرفت و شهرت در کارش، از آنچه در سفرها میدید عکس میگرفت و در خانه از روی آنها نقاشی میکشید: «من عاشق طبیعت هستم. این چیزی است که به نظر من زیباست. من میخواهم آنچه را که میبینم بکشم و نقاشی کنم.»
از نظر من همین نوع نگاه در نقاشی باعث میشود که مقایسه با جکسون پولاک اشتباه به نظر برسد. به هر حال، اکسپرسیونیست انتزاعی، آنچه را که میدید نقاشی نمیکرد - حداقل نه به شکلی که شما انجام میدهید.
«ژئو چو» میخندد و تظاهر به عصبانیت میکند: «اوه جکسون پولاک!» همه میگویند من شبیه او هستم، اما من چندان مطمئن نیستم.»
ما در مقابل یکی از نقاشیهای انتزاعی رنگارنگ از دوره پختهتر و غیر فیگوراتیو او ایستادهایم که جورج برگس، گالریدار سرشناس نیویورکی را که اولین نمایش آمریکایی چو را برگزار کرد، وادار کرد تا کار او را با پولاک مقایسه کند: ژئو چو در حال خلق آثاری مشابه جکسون پولاک است.
جکسون پولاک در شهر کودی واقع در شمال غرب ایالت وایومینگ به دنیا آمد. در پاییز سال ۱۹۴۵ با لی کرزنر (که او هم هنرمند بود) ازدواج کرد، و در ۱۱ اوت ۱۹۵۶ در منطقه اسپرینگز، نیویورک در یک سانحهٔ رانندگی کشته شد.
نوجوانی را در کالیفرنیا گذراند و همانجا درسهای مقدماتی هنر را فراگرفت. در سال ۱۹۲۸ شروع به تحصیل نقاشی در هنرستان هنرهای دستی در لس آنجلس کرد. در پاییز ۱۹۳۰ پولاک راهی نیویورک شد و در آنجا زیر نظر توماس هارت بنتون در انجمن دانشجویان هنر به تحصیل پرداخت. بنتون او را از همه نظر در مسیر پیشرفتش ترغیب و تشویق کرد. پولاک در اوایل دهه ۱۹۳۰ با نقاشیهای دیواری «خوزه کلمنته اوروسکو» و «دیهگو ریورا» آشنا شد و آنها را تحسین کرد. هرچند که او بهطور گسترده به سرتاسر ایالات متحده سفر کرد، اما بیشتر عمر خود را در نیویورک گذراند. در سالهای ۱۹۳۳–۱۹۳۱ در اتحادیهٔ هنرآموزان نیویورک به تحصیل نقاشی و مجسمهسازی پرداخت. با نقاشان مکزیکی، ریورا و سیکهایروس تماس برقرار کرد. از ۱۹۳۷ بهطور متناوب به روانکاوی یونگ روی آورد.
در سال ۱۹۴۳ مدت کوتاهی به عنوان مرمتکار موزه نقاشی غیر واقع بینانه (نمونه اولیهای برای موزه گوگنهایم) کار کرد. اواخر همان سال پکی گوگنهایم قراردادی را با او منعقد کرد که تا سال ۱۹۴۷ به طول میانجامید و به او اجازه میداد تا تمام وقت خود را به نقاشی اختصاص دهد. او اولین نمایشگاه انفرادی خود را در سال ۱۹۴۳ در گالری هنر این قرن گوگنهایم در نیویورک برگزار کرد. در اواسط دهه ۱۹۴۰، پولاک با شیوهای کاملاً انتزاعی نقاشی میکرد و خود را از محدودیتهای سهپایه نقاشی و عمود قرار دادن بوم آزاد میکند و بوم را بدون جهت و حالتی، بر روی زمین قرار میدهد. در سال ۱۹۴۷ سبک قطرهای او با بکاربردن چوب، ماله، یا چاقو برای چکاندن و پاشیدن رنگ بر روی بوم و همچنین ریختن رنگ بهطور مستقیم از قوطی آن به وجود آمد. مفاهیم سورئالیست نقاشی ناخودآگاه و خودکار یادآوری روش قطرهای پولاک است که آن را نقاشی کنشی نیز مینامند. سبکی که انقلابی بالقوه برای هنر معاصر تلقی شد و منجر به توسعه بیشتر هیجاننمایی انتزاعی گردید.
منبع: فارس