سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

یادداشت میهمان؛

دل شاعر در ملکوت و خود ساکن زمین است

رضا حمیدی شاعر کشورمان در یادداشتی نوشت: دلِ شاعر در ملکوت است و خود، ساکن زمین؛ سکوت شاعر، سنگین و فریادش آهنگین است.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، رضا حمیدی از شاعران کشورمان و دبیر ششمین دوره جشنواره بین المللی شعر فجر یادداشت خود را با عنوان «دل شاعر در ملکوت و خود ساکن زمین است» به بهانه ۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ شیراز در اختیار باشگاه خبرنگاران جوان قرار داده است. در اینجا یادداشت وی را می آوریم:

«بسـم الله الرحمن الرحیم
هســـت کلید در گنج حکیم

فاتحه‌ی فکرت و ختم سَخُن
نام خدای است بر او ختم کن

حکیم نظامی گنجوی

شعر، ترنم جان شیفته‌ی شاعر است در ایوان کلام و کلمه. آن گاه که شاعر، در رستاخیر کلمات، شور روحانی می‌گیرد، آسمانیان به سماع برمی‌خیزند و زمینیان به وداع.

ما ز بالاییم و بالا می‌رویم ما ز دریاییم و دریا می‌رویم

جوهر جان آدمی، تشنه‌ی باران حقیقت است و جان حقیقت، جز در پرواز روح، به دیده نمی‌آید.

از صدای سخن عشق، ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوّار بماند

لحظه‌ی سرودن، سرشار از بودن و ستودن است که ماندگارترین کلام، بعد از کلام وحی، در این مرتبه متجلّی می‌شود.

پیش و پسی شد به صف کبریا
پس شعرا آمد و پیش انبیا

فلات فرهنگی ایران بزرگ، در طول تاریخ فرزانگی خود، گهواره فرهنگ و تمدن بشریت بوده و در دامن پر مهرش، فرزندانی فرهیخته، پارسایانی پارسی‌گو، شاعرانی سترگ و ستودنی، پرورش داده است که اینک هر کدام، در آسمان ادبیات جهان، چونان خورشیدی فروزان، پرتوافشانی می‌کنند.

هر کو نکند فهمی زین کلک خیال‌انگیز
نقشش به حرام ار خود، صورتگر چین باشد

جهان امروز، تشنه‌ی معارف ناب مولاناست و از سرچشمه فیاض حکیم سنایی غزنوی سیراب است، دل در گرو غزلیات خواجه حافظ شیرازی دارد و مبهوت حماسه‌ها و تراژدی‌های شاهنامه فردوسی است.

به عاشقانه‌های سعدی که می‌رسد ترانه می‌خواند و با بوی جوی مولیان رودکی سمرقندی عزم بازگشت به خویشتن می‌کند.

ز شعر حافظ شیراز، می‌گویند و می‌رقصند
سیه‌چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی

این مزرعه‌ی بهشتی، در فراخنای خود، چکاوکانی را به آواز آورده است که گوش هوش، هنوز مدهوش نغمه‌ی مستانه‌شان است.

شِکّرشکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله می‌رود

گرامی داشتن نام شاعر و احترام شاعر، برابر است با گرامی داشتن تمام عواطف ناب و عنصر اندیشه و گرامی داشتنِ جان گرامی است.

دلِ شاعر در ملکوت است و خود، ساکن زمین. زبان شاعر، عطرآگین. کلام شاعر، رنگین. سکوت شاعر، سنگین و فریاد شاعر، آهنگین است.

ارادت به ساحت کلمه و حرم قدسی شعر، منحصر به یک یا چند طبقه از جامعه نیست، بلکه از پادشاهان سنگدل ظالم گرفته تا کودکان روستا، همدم و همنوای دل شاعرانند.

شاعر، باغبان حریم اندیشه و نگهبان سرای عاطفه و احساسات مردم است که با زبان، از عناصر اندیشه، تخیل، عاطفه و احساسات مردم صیانت می‌کند.

زبان، کلید هویت هر قوم و در کنار دین، دو رکن رکین هویت فرهنگی یک ملت‌اند. حتی دین هم، که منشاء آسمانی دارد ازطریق زبان انتقال می‌یابد.

جواهر لعل نهرو می‌گوید تا وقتی یک ملت و یک قوم با زبان خود تکلم می‌کند کلید هویت و استقلال خود را حفظ کرده است.

زبان پارسی مخصوص به یک قوم خاص نیست بلکه زبانِ تاریخ و فرهنگ ایران است. همه اقوام ایرانی در شکل‌گیری و تعالی و صیانت از آن نقش داشته‌اند.

زبان پارسی از نظر وسعت و گستردگی مأثر فرهنگی، دومین زبان جهان اسلام و نخستین زبان جهان تشیع است.

دُرّ دلربای پارسی، حاوی اندیشه، احساسات، اسطوره، تخیلات و آفرینش‌های چند هزار ساله قوم ایرانی است و اصلاً اینگونه نیست که بار سنگین اندیشه و تخیل و احساسات و عواطف و اسطوره‌های این ملت از طریق زبانی دیگر انتقال یابد.

زبان پارسی از تولد تا روزگار ما رنج‌های فراوانی را در تاریخ پر فراز و نشیب ایران متحمل شده است تا امروز به عنوان امانتی پربها، به دست ما و فرزندان ما رسیده است.

اگر نبود قدرت و پرمغزی این زبان، چه بسا که به سرنوشت زبان‌های دیگر ملل که نابود شده است دچار می‌شد. امروز این میراث گرانبها نیازمند غیرت ملی و حمایت همه جانبه، جهت صیانت از آن است.

تا کمتر از ۲۰۰ سال پیش، زبان فرهنگی و حکومتی نیمی از قاره‌ی کهن از مرز‌های چین تا مدیترانه، پارسی بوده است. به عبارت دیگر زبان پارسی از معدود زبان‌های تاریخی است که روزگاری زبانی بین‌المللی محسوب می‌شده است.

اگر مستشرقین، مبهوت و مجذوب فرهنگ و تمدن مشرق زمین شده‌اند می‌توان گفت مبهوت اثرات فرهنگی و تمدنی زبان پارسی شده‌اند.

گنجینه شعر پارسی اگر چه دارای شاخ و برگ‌های فراوان و گرانبهایی ست، اما اگر بخواهیم بدون تعصّب قضاوت کنیم در دو بخش حماسی و عرفانی بی‌نظیر است و نه در مشرق زمین و نه در مغرب زمین، هیچ ادب و زبانی در این دو بخش به قدر زبان پارسی به بالندگی نرسیده است.
امروز جهت صیانت از این میراث گرانبها نیازمند یک جهاد فرهنگی و غیرت ملی هستیم. امید است شاعران پارسای روزگار ما، که وارثان آب و خرد و روشنی‌اند، پاسداران حریم زبان پارسی باشند و در راستای گرامی داشتن آن، آنی کوتاهی نکنند.»

انتهای پیام/ 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.