به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میدهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروریبر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
در این گزارش به سراغ موسیقی تیتراژ مجموعه انیمیشن «مدرسه عشق: قصه دل» رفتیم که در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد با عنوان «بچههای مدرسه والت» از شبکه دوم سیما پیش روی مخاطبانی قرار میگرفت که بی قرار و مشتاق رو به روی گیرندههای تلویزیونی مینشستند و متحیرانه به تماشای آن مشغول میشدند.
یک فرصت استثنایی در قالب یک کارتون جذاب که برای بینندگان آن دوران با تمام ممیزیها و اصلاحات و ایرانیزه شدنش به مثابه نشستن در کلاس درسی بود که حتی در مقاطعی لذت بخشتر از حضور در کلاس درس مدرسههای آن دوران خودمان بود که اغلب معلمانی کم حوصله داشت، بنابراین شنیدن قصههای آقای پربونی مهربان با آن ظاهر خشن و جدی اش به عنوان معلم جدید یک کلاس با دانش آموزان جذاب ترش در مدرسه والت آن قدری تماشایی بود که بتواند تبدیل به یک خاطره نوستالژیک در ذهن کودکان و نوجوانان آن دوران شود. شرایطی که هریک از ما حتماً با یکی از دانش اموزانش از فرانچی شیطان و شرور گرفته تا انریکوی با شخصیت و اتو کشیدهاش همزات پنداری عجیب و غریبی داشتیم و با قصههای آنها زندگی کردیم.
انیمیشن «بچههای مدرسه والت» با نام اصلی «مدرسه عشق: قصه دل» یک مجموعه تلویزیونی ژاپنی است که بر پایه رمان «قلب» به نویسندگی ادموندو ده آمیچیس یکی از نویسندگان معروف ایتالیایی ساخته شده؛ این مجموعه ۲۶ قسمتی در سال ۱۹۸۱ توسط استودیو «نییون انیمیشن» به کارگردانی ایجی اوکابه پیش روی مخاطبان قرار گرفته است.
البته قبل از اینکه بخواهیم وارد برخی از جزئیات موسیقایی این انیمیشن پرطرفدار شویم، بی انصافی محض است که از دوبله این مجموعه یادی نکنیم که قطعاً با صدای مخملین صداپیشگان ایرانی اش طعم و رنگ جذابتری به انیمیشن داد. کما اینکه شما تصور کنید اگر میخواستید این کارتون را با دوبله ژاپنی تماشا میکردید، قطعاً ماجرا آن گونه که باید برایتان خاطره ساز نمیشد. درست همان جایی که مرحوم بهرام زند با آن صدای با صلابتش میگوید: «بچههای مدرسه والت» و باز شدن یک پنجره برای ورود به دنیایی خیال انگیز کار را برایتان آنچنان جذاب میکند که واقعاً فراموش شدنی نیست.
مینو غزنوی صدا پیشه شخصیت انریکو، بهرام زند صدا پیشه پدر انریکو، ایران بزرگمهری راد صدا پیشه مادر انریکو، مریم شیرزاد صدا پیشه دیروسی، اشکان دباغ صدا پیشه گالونی، آزیتا یار احمدی صدا پیشه جولیو روبتی، نوشابه امیری صدا پیشه نینو، مهوش افشاری صدا پیشه فرانچی، پرویز نارنجیها صدا پیشه آقای پربونی، آزیتا لاچینی صدا پیشه خانم دلگاروچی از جماه هنرمندانی بودند که در این انیمیشن به عنوان دوبلور حضور داشتند.
داستان این انیمیشن دربارۀ بچههای مدرسهای در شهر تورین ایتالیا است. جایی که معلم مدرسه عوض میشود و آقای پربونی با آن عینک یکچشمی و خطهای پیشانیاش که خیلی خشک و عصا قورت داده به نظر میرسد، بهجای خانم دلگارچی به کلاس میآید. اما بر خلاف چهره خشن آقای معلم که جلوه واقعی آن با معلمان مهربان ایرانی خودمان در آن سالها همذات پنداری جالب توجهی داشت، از موقعی که آقای پربونی قصههای اندوهگین و عبرتآموزش را سر کلاس برای بچهها تعریف میکند، همه از اینرو به آن رو میشوند، جز فرانچی. اما آقای پربونی ولکن معامله نیست. این معلم مهربان که با گفتن هر داستان، باعث میشود هر کدام از بچهها به طریقی با قهرمان داستانش همزاد پنداری کرده و به پهنای صورت اشک بریزند، آنقدر میان داستانهایش جستجو میکند تا بالاخره یک قهرمان یا ضدقهرمان مشابه شخصیت فرانچی پیدا کرده و او را به راه راست هدایت میکند.
اگر میخواستید این کارتون را با دوبله ژاپنی تماشا میکردید، قطعاً ماجرا آن گونه که باید برایتان خاطره ساز نمیشد. درست همان جایی که مرحوم بهرام زند با آن صدای با صلابتش میگوید: «بچههای مدرسه والت» روایتگر داستانهای هرقسمت هم که پس از ایرانیزه شدن، برای مخاطبان نوجوان آن سالها تماشایی میشد، پسری مؤدب و موقر به نام انریکو بود که به نوعی همراه با یکی دو نفر از رفقایش بچه مثبتهای کلاسی بودند که هر نوع آدم از هر جایگاهی را میتوانستیم در آن پیدا کنیم. او که به عنوان یکی از بچههای متشخص مدرسه وقایع را در دفتر خاطراتش ثبت میکند و در واقع، نتیجهگیری اخلاقی پایان هر داستان، از زبان او به بیننده ارائه میشود.
اما همان طور که اشاره شد، یکی از جذابترین و خاطره انگیزترین لحظات این انیمیشن مربوط به موسیقی تیتراژ مجموعه است، که ملودی اش به شدت تبدیل به یکی دوست داشتنیترین موسیقیهای تیتراژ آن دوران شد. یک موسیقی نوستالژیک با تصاویر کارتونی از شهر تورین ایتالیا که با پرواز کبوتران در سطح شهر و کات شدن تصویر و رفتن به دشت و دمنهای اطراف شهر، فضایی را برای ما میساخت که در هنگام پخش آرزو میکردیم روزی روزگاری رفتن به چنین جای زیبایی نصیبمان شود، آرزوها و رویاهایی که موسیقی اش بدجوری در این خیال پردازی نقش پر رنگی را ایفا میکرد و آنچنان به سر ذوقمان میآورد که توصیفش هم همچنان برایمان شیرین است. حتی اگر میدانستیم شاید یکی از قصههای آقای پربونی در کلاس درس، آن هم بعد از تماشای این موسیقی سحر انگیز قرار است خیلی غم انگیز باشد.
آن طور که منابع اینترنتی میگویند، هنرمندانی، چون کاتسوهیسا توری و یاسوشی آکوتاگاوا به عنوان آهنگساز در کارتون «بچههای مدرسه والت» حضور داشتند. ملودی که تیتراژ ابتدایی آن اگر چه در نسخه اصلی چیز دیگری بود، اما ارائه آن در تلویزیون ایران به شدت مورد توجه مخاطبان آن سالهای تلویزیونی قرار گرفت و تا به امروز نیز در خاطره شنیداری آنها باقی مانده است. این موسیقی در واقع بخشی از موسیقی متن یکی از قسمتهای مجموعه است که یک نوازنده خیابانی در خیابان مشغول نواختن آکاردئون است. یک موسیقی والس گونه که گویی برگرفته از ملودیهای محلی کشور ایتالیاست و سازندگان ژاپنی تلاش داشتهاند با بهره مندی از موسیقی فولک یک کار تماماً ایتالیایی را پیش روی مخاطبان بگذارند.
این توضیح هم لازم است که تیتراژ ابتدایی نسخه اصلی یک ملودی با کلام کاملاً متفاوت و مستقل طراحی شده از سوی سازندگان اثر است که به صورت ویژه در قالب یک تیتراژ مستقل با خواننده برای بینندگان در نظر گرفته شده بود. اما آنچه برای مخاطبان ایرانی آماده شده همانی است که در تلویزیون خودمان شنیدیم و این گونه تبدیل به خاطرهای نوستالژیک شد.
به هر حال موسیقی تیتراژ انیمیشن «بچههای مدرسه والت» از مهمترین موسیقیهای دوران نوجوان دهه شصتیهای بوده که دلشان با این کارتونها و عبرتهای پندآموزش خوش بود. موسیقیهایی که صرفاً یک موسیقی نیست. بلکه انباری از خاطرات و نوستالژیهایی است که با وجود تمام ممیزیها و کات کردنهای موسیقایی و تصاویرش در دل و جان و وجودمان رسوخ کرده و همچنان هم قصد بیرون آمدن ندارد.
منبع:مهر
انتهای پیام/
ما اون موقع خونمون تلوزیون نداشتیم میرفتیم خونه همسایه نگاه میکردیم هرروز جنگ و دعوا بود سر این مسئله
چه دورانی بود حاضرم نصف باقی مانده عمرم بدم برگردم اون دوران با تمام کمی هاش