سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

جایگاه بهار در ادبیات پارسی؛

ادبیات همواره نماد فرهنگ و اندیشه یک ملت است

یکی از اصلی‌ترین سنت‌ها و آداب و رسوم مردم ایران، استقبال از فصل بهار است که در بین مردم ارزش بسیاری دارد.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،ادبیات همواره تجلی گر آیین، فرهنگ و اندیشه یک ملت است و ابزاری برای معرفی فرهنگ یک مردم و سرزمین به حساب می‌آید. از همین رو با نگاهی اجمالی به ادبیات یک ملت، می‌توان به شناخت کلی و زوایای پنهان یک سرزمین و مردمانش، آداب و رسوم و آیین‌های آن‌ها پی برد.

یکی از اصلی‌ترین سنت‌ها و آداب و رسوم مردم ایران، استقبال از فصل بهار است که در بین مردم ارزش بسیاری دارد. در واپسین روز‌های زمستان، مردم ایران در هر گوشه از جهان، خود برای آغاز بهاری دوباره آماده می‌کنند و حال خود را بهاری می‌کنند.

ما بهار علاوه بر خودنمایی کردن در ظاهر، در اشعار شاعران پارسی زبان جور دیگری جلوه کرده و خواننده را مجذوب و محو ویژگی‌های این فصل می‌کند.بهار در اشعار شاعران از جایگاه ویژه و مخصوصی برخوردار است و تمامی سرایندگان شعر فارسی، سعی در بیان ویژگی‌ها و ارزش‌های شعر فارسی دارند و خواننده را به تفکر وا می‌دارد.

در این گزارش برای بررسی جایگاه بهار در اشعار برخی از شاعران، گفت وگوی کوتاهی با رضا اسماعیلی شاعر و کارشناس ادبی ترتیب داده ایم که در ادامه آن را می‌خوانید:

رضا اسماعیلی شاعر و کارشناس ادبی در گفتگو با خبرنگار ما در خصوص جایگاه بهار در اشعار شاعران پارسی زبان گفت:با بازخوانی و مرور بهاری‌های ادب پارسی در می‌یابیم که شاعران از دیرباز تا کنون، با دو چشم آفاقی و چشم انفسی به تماشای بهار نشسته اند.

وی افزود: هرچند در ذهن و زبان شاعران، بهار آینه‌ی تماشا است، ولی در بهاری‌های شاعران سبک خراسانی و عراقی، جنس این تماشا فرق می‌کند. تماشای شاعران سبک خراسانی، آفاقی یا صورتی و تماشای سبک شاعران خراسانی، انفسی یا سیرتی است. نگاه آفاقی به بهار باعث التذاذ و بهجت جسمانی و این جهانی و نگاه انفسی، باعث نشاط و حیات جاودانی می‌شود.

اسماعیلی بیان کرد:هرچند دیدن بهار از دو پنجره زیبا است، ولی تماشای انفسی از آن جا که با تدبر و تعقل در آیات هستی همراه است، با تماشای قرآنی همخوانی بیشتری دارد. همان طور که خداوند در آیه ۱۷ سوره حدید می‌فرماید: بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده می‌گرداند.

وی ادامه داد:گروهی از شاعران در تماشای آفاقی یا صورتی متوقف مانده اند و صرفا محو جلوه‌های رنگارنگ عروس بهار شده اند، ولی گروه دیگر تماشای آفاقی را مقدمه‌ای برای رسیدن به تماشای انفسی قرار داده اند و از منزل صورت به سیرت بهار که رستاخیز آگاهی است، رسیده اند.

این شاعر و کارشناس ادبی گفت:جان کلام بحث ما این است که گروهی از شاعران، بهار را به تعبیر حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی، با چشم جهان بین و گروهی دیگر با دیده جان بین می‌بینند.

مانند این بیت از حضرت حافظ که می‌گوید:دیدن روی تو را دیده جان بین باید وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است

اسماعیلی گفت:هرچند هر گونه تماشا چه آفاقی و چه انفسی در آیات هستی رشد دهنده و ارزشمند است، اما اگر تماشای آفاقی، مقدمه تماشای انفسی و زمینه ساز معراج روح و پروازی باشکوه قرار گیرد و باعث توقف در منزل صورت و غفلت از سیرت نشود، پسندیده‌تر است.

وی اظهار کرد: نکته قابل توجه این است که توصیه قرآن به انسان، تماشای سیرتی و انفسی است. تماشایی شهودی همراه با تدبر و تعقل. تماشایی که جان و جهانمان را دگرگون کند و ما را از منزل تقلید و تکرار، بیرون کند. تماشایی که چشمه‌های حکمت، معرفت و حقیقت را در جانمان جاری و روحمان را بهاری کند. زیرا تماشا امری قدسی و تلاشی روحانی است حال آنکه دیدن، امری عادی و معمولی و فعالیتی جسمانی است. پایتخت تماشا عالم جان و زادگاه دیدن خرابات جهان است. از همین رو باید چشم‌ها را شست و بهار را جور دیگری دید.

اسماعیلی بیان کرد:حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی بر این باور است که هدف از تماشای بهار، دیدن جمال حضرت یار است.مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن

وی افزود:بنابراین چنین رویکردی، متاثر از آموزه‌های وحیانی و قرآنی است. از منظر حضرت حافظ و دیگر شاعران سبک عراقی، بهار، نشانه رستاخیز است رستاخیزی روحانی و باشکوه که جان و جهان انسان را دگرگون می‌کند و در کالبد مرده طبیعت، روحی دوباره می‌دمد.

اسماعیلی ادامه داد:شاعرانی، چون مولانا، سعدی و حافظ در بهاریه‌های خود، پرده صورت را کنار می‌زنند و ما را به تعقل و تدبر در بهار، این شاهکار بی بدیل خلقت دعوت می‌کنند.

مولانا که از شاعران برجسته و شاخص سبک عراقی است نگاهی سیرتی و انفسی به بهار دارد و بهار را فصل انقلاب و تحول درونی می‌داند.

از بهاران کی شود سرسبز سنگ خاک شو تا گل برویی رنگ رنگ
سال‌ها تو سنگ بودی دل خراش آزمون را یک زمانی خاک باش

مولانا در سروده دیگر بهار را نشانه معاد و رستاخیز می‌داند و می‌گوید:
این بهار نو ز بعد برگ ریز هست برهان وجود رستخیز

وی در پایان اشاره کرد:همچنین در برخی از اشعار، شاعران بهار را بشارت صبح صادق و نشانه‌ای از ظهور حضرت یار می‌دانند همچنان که مولانا بیدل، در یکی از اشعار خود این گونه از بهار می‌گوید:منتظران بهار فصل شکفتن رسید مژده به گل‌ها برید یار به گلشن رسید

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.